به گزارش همشهریآنلاین، زهرا قنبری کاپیتان تیم ملی فوتبال زنان ایران فصل متفاوتی را تجربه کرد؛ با خاتون بم به جمع ۸تیم برتر جام باشگاههای آسیا رسید و با تیم ملی به جام ملتهای آسیا صعود کرد اما یک اتفاق کام او را تلخ کرد؛ از دست دادن پدر، اتفاقی که هنوز اشک را در چشمان زهرا جمع میکند. با این حال او چندماه بعد از نبود پدر، سرپا شده، در حدی که با تیم ملی درخشیده. قنبری ۳۳ساله افتخارات زیادی با تیم ملی و تیم باشگاهیاش داشته، اما هنوز آرزوهای بزرگی دارد که جام جهانی مهمترین آنهاست.
*امسال برای شما ۲ اتفاق خیلی خوب افتاد؛ با خاتون بم به جمع ۸تیم جام باشگاههای آسیا رسیدی و با تیم ملی هم که به جام ملتها صعود کردی. البته شما در بازی آخر نبودی.
فصل قبل، فصل خیلی خوبی برایم بود هرچند روزهای آخر اتفاق سخت و تلخی برایم افتاد و در مرحله یکهشتم نهایی جام باشگاهها نتوانستم خاتون را همراهی کنم. برای مقدماتی جام ملتها هم زمان کمی داشتیم، جنگ هم اتفاق افتاد و وضعیت بدتر شد. نزدیک به ۱۵تا ۲۰روز از تمرینات دور بودیم و کادر فنی به ما میگفت سعی کنید شرایط بدنی را حفظ کنید اما آن فضا بهقدری برای ما سخت شده بود که نه میتوانستیم تمرین کنیم و نه میتوانستیم تمرین نکنیم. من تهران بودم و خودم تنهایی تمرین میکردم و همهچیز را به خدا سپرده بودم. ولی باشگاهها تعطیل بودند و بعضی بازیکنان شرایط تمرین را نداشتند. درنهایت با فشار سخت به اردن رفتیم و بازیکنان تیم غیرت به خرج دادند و موفق شدیم از گروه صعود کنیم. صعود حس بسیار خوبی داشت و امیدوارم در استرالیا هم تجربهاش کنیم. من دقیقه۸۹ بازی با لبنان کارت زرد دوم را گرفتم و بازی با اردن را از دست دادم. بازی با اردن برای من خیلی پراسترس بود.
*اتفاق تلخ هم از دست دادن پدر بود. چطور توانستی در مدت کم به تمرینات برگردی و برای تیم ملی خودت را آماده کنی؟
روز ۱۴اسفند، روز تولدم، مصادف بود با خانم گلی و قهرمانی خاتون بم ولی همانروز با خبر شدم که پدر شرایط مساعدی ندارد و سریع از بم به تهران برگشتم و متأسفانه روز ۱۹اسفند هم پدرم را از دست دادم. این موضوع ادامه لیگ را برای من سخت کرد. خانم مرضیه جعفری و مربیان دیگر تیم خیلی سعی کردند برای جام باشگاهها من را به شرایط بازی برگردانند ولی نشد، من خیلی به پدرم وابسته بودم، اصلا شرایط روحی خوبی نداشتم. من هرچه دارم اول از خداست و بعد، از دعای خیر پدر و مادر. همیشه قبل از بازی با پدر و مادرم حرف میزدم، پدر وقتی به من میگفت امروز ۲گل میزنی واقعا من آن روز ۲گل میزدم. خیلی به گردن من حق دارند و خیلی برای من زحمت کشیدند. فقط امیدوارم که باعث افتخار پدرم باشم.
*چند سال پیش موقع برگزاری جامجهانی زنان حسرت خورده بودی که چرا خودت و ایران در آن جام جایی ندارید؟ هنوز هم این حسرت را داری؟
از نبودن در جامجهانی دوره قبل حسرت میخوردم ولی باید نسبت بهاحتمال صعود ایران به جامجهانی واقعبین باشیم. استرالیا و کرهجنوبی جزو بهترین تیمهای دنیا هستند، فیلیپین همسطح ایران است و شاید زور ما به این تیم بچربد اما نتیجه گرفتن مقابل ۲تیم دیگر سخت است. دور قبل با استرالیا بازی کردیم و با اینکه تیم بینظیری داشتیم مقابل آنها باختیم، اما استرالیا تیم چهارم المپیک است و بیشتر بازیکنان این تیم در منچسترسیتی، لیورپول و آرسنال بازی میکنند. فوتبال زنان برای صعود به نگاه ویژه نیاز دارد.
*این نگاه ویژه چیست؟
ما برنامهریزی خوب و بازی تدارکاتی با تیمهای خوب میخواهیم، اینکه با تیمهای اروپایی تنهبهتنه شویم نه با تیمهای آسیایی سطح پایین. اگر بخواهیم در استرالیا نتیجه بگیریم و به جامجهانی برسیم باید خیلی متفاوتتر از قبل به تیم ملی نگاه کنیم. اینطور نباشد که ۲-۳ماه قبل از حضور ما در استرالیا اردوهای فشرده بگذارند و خیلی سریع به مسابقات اعزام شویم و انتظار نتیجه گرفتن هم داشته باشیم. اگر به این تیم برسند ما میتوانیم یقه استرالیا و کرهجنوبی را هم بگیریم. کار ما در این گروه خیلی سخت است ولی در فوتبال هیچ نشدی وجود ندارد.
*زهرا قنبری ۳۳سال سن دارد. اگر تیم ملی به جامجهانی صعود کند میتواند یک خداحافظی رویایی داشته باشد. اصلا به خداحافظی از فوتبال هم فکر میکنی؟
بهقدری فوتبال را دوست دارم که هیچوقت نمیتوانم به خداحافظی فکر کنم ولی هر آمدنی یک رفتنی دارد. تا زمانی که پاها و شرایط بدنیام یاری کند به فوتبال ادامه میدهم. قطعا نمیگذارم افت کنم و محو شوم و بعد خداحافظی کنم.
*رونالدو در ۴۰سالگی دارد میدرخشد.
انشاءالله بتوانم پا به پای رونالدو پیش بروم. من تا به جامجهانی نروم، فوتبال را رها نمیکنم.
*فوتبال زنان ما برای زهرا قنبری جانشین دارد؟
این سؤال را باید از دوستان بپرسید. امیدوارم جوانان از تجربههای ما استفاده کنند و پرچم ما را بالا نگه دارند. همه بازیکنان جوان خوب هستند و انگیزه دارند.
*استقلالی هستی؟
بچهتر که بودم طرفدار استقلال بودم الان استقلال و پرسپولیس برای من فرقی نمیکند. در خانواده ۸نفره ما علی برادر کوچکترم استقلالی است و برادر بزرگم خنثی. مادر من طرفدار تیمی است که خوب بازی کند و خودش یک پا کارشناس شده و سایر اعضای خانواده هم حامی من هستند.
*از پرسپولیس پیشنهاد داری، قبول میکنی؟
از پرسپولیس و چند تیم دیگر پیشنهاد دارم ولی واقعا هنوز فکر نکردهام.
*مبلغ پیشنهاد چقدر است؟
مبلغ را نمیتوانم بگویم. در فوتبال زنان رقمها پایین و روی ۴میلیارد تومان است. مقایسه کردن زنان و مردان از نظر من درست نیست، هر کسی هم هر پولی میگیرد نوش جانش اما باید فاصله مردان و زنان کم شود و واقعا ۴میلیارد پولی نیست. مصدومیت و هر شرایطی که در فوتبال مردان هست، در فوتبال زنان هم هست. ما هم به جز فوتبال شغلی نداریم.
*زهرا قنبری این همه سالی که در فوتبال بوده، در بهترین تیمها بازی کرده و تقریبا بیشترین دستمزد را گرفته، ۶فصل خانم گل شده و... آیا توانسته شرایطی برای خودش فراهم کند که در رفاه باشد؟
واقعیت را بگویم، نه. حتی نتوانستهام خانه بخرم. اگر به یک بازیکن مرد بگویید بیاید در تیم زنان، حاضر به بازی نمیشود. در تیم ملی هم ما برای افتخار و پیراهنش بازی میکنیم و خیلی وقتها پاداش نمیگیریم. ۴سال پیش برای صعود ۳۰میلیون تومان پاداش گرفتیم. با آن پول الان نمیتوانی یک استوک بخری. ما اینبار خوشحال بودیم که در شرایط جنگی توانستیم صعود کنیم و دل مردم را شاد کنیم.
*برگردیم به پیشنهاد پرسپولیس؛ منتظر نمیمانی استقلال به لیگ برتر صعود کند؟
من اگر منتظر بمانم تا استقلال به لیگ برتر بیاید یک فصل را از دست دادهام. واقعا برای من رنگ خیلی فرقی نمیکند، ذهن من میگوید زهرا باید به تیمی برود که باعث موفقیتش میشود حالا چه استقلال باشد، چه پرسپولیس و چه تراکتور. البته خیلی دوست داشتم که استقلال امسال سهمیه میخرید و به لیگ برتر میرسید.
*جدایی از خاتون این فصل راحتتر است. مرضیه جعفری از این تیم جدا شده و در تیم ملی است.
جدایی من از خاتون هنوز قطعی نیست. تیم خاتون به ارگ جدید واگذار شده و در حالحاضر کارهای انتقال این تیم را انجام میدهند. نزدیک به ۱۲، ۱۳سال است که در بم هستم و در این بین فقط یکبار به (دلواکشی) بوشهر رفتم و یکبار هم سال ۱۳۹۹به (وچان) سنندج.
*حسرت بازی در خارج از ایران را نداری؟
من نخستین لژیونر فوتبال زنان ایران بودم و یک سال با کوهستان خسروی برای گاز شمال عراق بازی کردم. وقتی هم ۱۸ساله بودم در مسابقات زنان مسلمان که در ایران برگزار شد، من کاپیتان تیم ملی جوانان بودم و از الجزایر پیشنهاد داشتم. بعد از آن هم یک شرایط خیلی خوب برای بازی در پرتغال برایم فراهم شد اما بهخاطر وابستگی به خانواده هیچکدام را قبول نکردم. اگر آن زمان فکر و تجربه الان را داشتم به آن پیشنهادها جواب مثبت میدادم. در کل بیشتر بچههای ما مستعد بازی در فوتبال اروپا هستند. شاید از نظر بدنی خیلی با آنها فاصله داشته باشیم اما فنی نه.
*کدام تیم اروپایی را دوست دارید؟
در زنان چلسی و در مردان منچسترسیتی.
*۶ فصل خانم گل شدی از این همه گل زدن خسته نمیشوی؟
به گل زدن عادت کردهام. این فصل هم پستم تغییر کرد و ۴، ۵بازی را هم بهدلیل مصدومیت از دست دادم ولی با این حال با ۲۳گل خانم گل شدم و نفر بعد از من افسانه چترنور بود که ۱۹یا ۲۰گل داشت. من مهاجم صرف نیستم حتی دفاع آخر هم بازی کردهام.
*شم گلزنی بالایی داری یا بقیه میترسند و فقط به شما پاسگل میدهند؟
نه، هیچ تهدید و ترسی وجود ندارد. اتفاقا من پاس گل هم زیاد میدهم.
*سال ۱۳۹۷با ۵۱گل خانمگل شدی و یک سال بعد با ۴۱گل. هر سال تعداد گلها کمتر شده، این را میتوانیم نشانهای از بهتر شدن بقیه بازیکنان و بالاتر رفتن کیفیت لیگ بدانیم؟
همه دارند پیشرفت میکنند و کیفیت بالا میرود. سالی که ۵۱گل زدم، میانگین هر بازی ۳گل داشتم. در یک بازی ۹گل زدم. بعضی وقتها دلم برای تیم حریف میسوزد ولی نمیشود باید زد.
*برویم به سالهای کودکی و یک خاطره جذاب و البته گریههای شما. روزی که به اسم علی تست فوتبال دادی و قبول هم شدی. دوست داشتی واقعا علی بودی؟
در ۱۰-۱۱سالگیام نزدیک منزل ما باشگاهی به اسم پویا بود و جواد نکونام هم آنجا تمرین میکرد، شنیدم که میخواهند تست بگیرند. خیلی ناراحت بودم که نمیتوانم تست بدهم، بچههای محل گفتند شناسنامه نمیخواهند بیا به اسم علی تست بده. خیلی استرس داشتم و نشستم تا نفر آخر تست بدهم. در دوئل با پسربچهای افتادم که فکر میکنم ۳-۴سال از من بزرگتر بود ولی خب ۲ به یک بردم و تست را قبول شدم. بعد از آن خیلی خوشحال بودم تا اینکه به من گفتند باید شناسنامه بیاوری. با گریه به خانه برگشتم و گفتم که از من شناسنامه میخواهند. گریه میکردم که چرا من علی واقعی نیستم. با پدرم به باشگاه رفتیم، آقایی که آنجا مسئول بود وقتی فهمید دختر هستم واقعا جا خورد و گفت راهی ندارد و نمیتوانیم تو را قبول کنیم. من آدمی بودم که هیچ وقت تسلیم نمیشدم و بعدا از طریق مدارس به فوتبال منطقهای و استانی رفتم و درنهایت وارد فوتسال شدم. یک مدت فوتبال و فوتسال را با هم بازی میکردم و خیلی خوشحال بودم، کسی هم نبود بگوید این دو با هم متفاوت هستند و آسیب میزنند، دچار مصدومیت شدید زانو شدم و تصمیم گرفتم فوتبال را بهطور حرفهای ادامه بدهم و در چمن بازی کنم.
*فوتبال زنان به اندازه فوتبال مردان جذابیت دارد؟
بازیهای زنان پخش نمیشود بنابراین باید حق را به مخاطبان داد که بگویند فوتبال زنان جذابیت کمتری دارد. ولی هرکسی بازیهای ما را از نزدیک دیده نظرش عوض شده است. اگر فوتبال زنان هم مثل مردان پخش شود قطعا نگاهها و تفکرات نسبت به فوتبال ما عوض میشود و طرفدار خودش را هم پیدا میکند.
*مرضیه جعفری هم که بهخاطر تیم ملی از خاتون بم جدا شد؟
نه فکر نمیکنم جدا شود. خانم جعفری خاتون بم را مثل فرزند خودش دوست دارد و بعید میدانم از این تیم جدا شود. حضور او در تیم ملی انرژی خوبی به سایر بازیکنان داده و انگیزه بالایی را بهوجود آورده است. فکر میکنم در حال حاضر بهترین تیم ملی را داریم چون ترکیبی از بازیکنان باتجربه و جوان در کنار هم در این تیم حضور دارند.