به گزارش همشهری آنلاین، سیمبانی یک شغل بی سروصدا و در عین حال، پرخطر است. آنها با کمترین آلودگی صوتی فعالیت خود را بر روی دکلهای برق شروع میکنند و با حساسیت، دقت و مخاطرات آن به رفع قطع برق میپردازند. در بحرانهای کوچک و بزرگ شهری حضور چشمگیری دارند و در جنگ ۱۲ روزه نیز در آمادهباش کامل قرار داشتند. در جنگ ۱۲ روزه هم نقش سیمبانان در شبکه توزیع برق پررنگ بود که ما هم سری به یکی از آنها زدهایم.
سرعت در ماموریت
مجتبی صفرپور، سیمبان توزیع برق تهران بزرگ به همراه همکارانش در جنگ ۱۲ روزه فعالیتهای گستردهای داشت تا این شبکه با بحران جدی مواجه نشود.
صفرپور در این رابطه به همشهری میگوید: «در جنگ سیمبانان برای اینکه اجازه ندهند برق قطع شود، واقعا با هم رقابت میکردند. هیچ کس نمیخواست در این شرایط به مرخصی برود یا استراحت کند. واقعا بچهها هوای هم را در ماموریتهای مختلف برق داشتند. سیمبانان در آمادهباش کامل قرار داشتند.»
او ادامه میدهد: «البته روزهای سختی هم بود. مثلا ما در نقطهای شهر تهران کار میکردیم و نقطه دیگری از شهر مورد حمله قرار گرفت. در این لحظه همه با هم مشکل برق یک منطقه را درست کردیم و به منطقهای که مورد حمله قرار گرفته بود، رفتیم تا مشکل قطعی برق نداشته باشیم. حتی گاهی در حین ماموریت به مجروحان و مردم هم کمک میکردیم. همچنین کابلهای برق که قطع شده و روی زمین سقوط کرده بود را به سرعت جمعآوری میکردیم و به رفع قطعی برق میپرداختیم.»
صفرپور عنوان میکند: «سیمبانان هم میتوانستند در شرایط جنگی از شهر خارج شوند و به مکانهای امن بروند، ولی واقعا چنین کاری انجام ندادند. یعنی با همان لباس کار شبانهروز فعالیت میکردند.»
او تاکید میکند: «با همه اینها، در آن روزها شبکه توزیع برق تهران هیچ وقت با بحران مواجه نشد. البته زیرساختهای برق به گونهای است که معمولا با چالشهای جدی مواجه میشود. ممکن است شبکه برق بر اثر حرارت مستقیم یا غیرمستقیم دچار آسیب شده و برق قطع شود. قطع برق هم شاید تاثیرات مخربی بر زندگی روزمره مردم بگذارد. با این حال، بچههای ما اجازه ندادند که در روزهای جنگ مردم با چالش بزرگی بابت قطعی برق روبهرو شوند.»
بحران جنگ
بحرانهایی مانند وقوع زلزله، سیل، طوفان، جنگ و... همیشه سیمبانان را در حالت آمادهباش قرار میدهد. صفرپور میگوید: «در زلزله سرپل ذهاب ما تنها اکیپی بودیم که از تهران وارد کرمانشاه شدیم. مناطق زلزلهزده را از نزدیک دیدیم؛ اینکه خانهها چگونه تخریب شده بود. میدانستیم که زمین لرزه یک نقطه را تخریب کرده است. چند سال پیش در سیل مازندران هم ما حضور داشتیم و بخشهایی که تخریب شده بود را شناسایی کرده و فعالیت مان را شروع کردیم. اما جنگ یک نقطه را خراب نمیکند و هر آن ممکن است نقاط دیگری هم مورد حمله دشمن قرار بگیرد.»
او عنوان می کند: «برای همین، ما همیشه در حال آمادهباش و گشت زنی بودیم تا اگر حادثهای رخ داد، در کمترین زمان ممکن در محل حاضر شویم و شبکه توزیع برق را پایدار نگه داریم. جنگ هیچ وقت مشخص نمیکند که حادثه کدام منطقه رخ میدهد و ما باید در لحظه تصمیم گرفته و اقدام میکردیم.»
صفرپور ادامه میدهد: «اینجا همه یک دل و یک صدا هستند و همه لبیک یا حسین میگویند. ما هم در صنعت برق جزو این صدا هستیم و نمی گذاریم شبکه توزیع برق خاموش بماند. البته از مردم عزیز قدردانی و تشکر ویژه می کنم که با مصرف خوب و بهینه کمک حال ما بودند.»
علاقه به سیمبانی
مجتبی صفرپور، متولد سال ۱۳۵۹ است و از ۱۳۷۵ وارد صنعت برق شده. خودش میگوید: «به صنعت برق خیلی علاقه داشتم و هنوز هم به شدت به شغل سیمبانی علاقه دارم. طوری که نمیتوانم از این شغل دست بکشم. با مدرک دیپلم وارد صنعت برق شدم و بعد در همین حوزه ادامه تحصیل دادم تا مدرک کارشناسی برق را به دست آوردم.»
او ادامه می دهد: «سیمبان وظیفه نگهبانی از شبکه برق را به عهده دارد. در واقع ماموران نگهبانی از برق و شبکه توزیع را به عهده دارند. سیمبانی یک شغل بی سروصداست. یعنی زمانی که مشغول به کار میشویم، کمترین صدایی شنیده میشود. شاید به نظر برسد که کار راحتی است ولی خیلی کار پرخطری محسوب میشود. سقوط از دکل، برق گرفتگی و... حوادثی از این قبیل از سختیهای شغل سیمبانی است. با این حال، سیمبانان از هیچ تلاشی برای رفع قطع برق دریغ نمیکنند.»
صفرپور تاکید میکند: «آدمهایی هستند که غم نان دارند، ولی در سرما و گرما و بحرانهای مختلف تلاش زیادی میکنند تا به وظایف خود به خوبی عمل کنند. با شروع جنگ سیمبانان با جان و دل فعالیت میکردند و در این روزها بود که مردم حضور سیمبانان را حس کردند. به خصوص که من و همکارانم در هر شرایطی همیشه پای کار هستیم. حالا چه بحران سیل باشد یا زلزله، طوفان و جنگ همیشه سعی میکنیم به وظایف خود عمل کنیم.»

۳ ساعت بالای دکل
صفرپور از سختیهای شغل سیمبانی میگوید و اینکه زمانی که بالای دکل میرویم، با تصمیم خودمان است ولی پایین آمدن ما واقعا با خداست. او عنوان میکند: «مثلا کسی که کوهنورد است، از مسیر تعیین شده کوهنوردی حرکت میکند و به قله میرسد. یعنی نسبت به مسیر رفت و برگشت اغلب آگاه است، ولی یک سیمبان خودش مسیر را امن میکند و به بالای دکل میرود. شاید سیمبان بالای دکل برود و ۳ ساعت فعالیت داشته باشد.» صفرپور اضافه میکند: «راستش تمام زندگی ما یک قلاب است، ولی خوبیاش این است که وقتی به نوک دکل میرویم، سعی میکنیم از آن بالا زیباییهای زندگی را هم دنبال کنیم. آن موقع متوجه میششویم که زندگی چقدر زیباست.»