حقیقت آن است که حالا جابهجاییهایی به مراتب معمولی، سروصدایی بیشتر از سابق بهپا میکند. کار تا جایی پیش رفته که حتی کلمه «یاغی» هم در حال بیمعنا شدن است.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، فصل نقلوانتقالات یکی از مهیجترین و جذابترین مقاطع هر فصل فوتبالی محسوب میشود. هفتههایی که هواداران تیمها با دقت آن را رصد میکنند؛ رفتوآمدهایی که گاهی برای هواداران شادیآور است و بعضاً ناراحتکننده. این خاصیت فصل نقلوانتقالات است اما بهنظر میرسد این مهم در فوتبال ایران از مسیر اصلی خارج شده است.
در واقع بیش از آنکه نقلوانتقالات هیجانانگیز و خبرساز باشد، جنجالآفرین است. هنوز تبعات و ترکشهای پرونده علیرضا بیرانوند که رأی آن بالاخره پس از ۴۰۸ روز اعلام شد، ادامه دارد. ماجرایی که حتی غیرفوتبالیها هم از کموکیف آن باخبر هستند و فسخ غیرقانونی قرارداد دروازهبان شمارهیک تیمملی با پرسپولیس و پیوستن به تراکتور، یکسال کامل همهچیز را تحتالشعاع قرار داد.
امسال هم تاکنون فصل نقلوانتقالات صرفاً مهیج و جذابی نداشتهایم و در کنار آن، شاهد جنجال هم بودهایم. نمونه بارز آن هم فسخ قرارداد ریکاردو آلوز ستاره پرتغالی با تراکتور و پیوستن او به جمع شاگردان محرم نویدکیا در سپاهان است. اینکه جابهجایی یک ستاره میان دو تیم مدعی و پرهوادار، حسابی حواسها را به خود معطوف کند، امری بدیهی و عادی در فوتبال دنیاست، اما مهم این است که در فوتبال ما با جنجال حقوقی و شکایت، عجین شده است. از نقل مکان ستارهها که بگذریم، عجیبتر این است که حتی جدایی یا جذب بازیکنانی که تأثیرگذار هستند اما در لیست ستارهها جای نمیگیرند هم معمولاً بیحرفوحدیث و عادی نیست. همین چند روز پیش باشگاه استقلال خوزستان بابت پرداخت نشدن مبلغ رضایتنامه تیوی بیفوما از باشگاه پرسپولیس به کمیته وضعیت فدراسیون فوتبال شکایت کرد. نمونه دیگر این نوع اتفاقات هم عیسی آلکثیر است. گرچه شاید سردار دورسون هم در چنین مسیری قرار بگیرد. گفته میشود مهاجم ترکیهای برای فسخ قراردادش با پرسپولیس خواهان مبلغ ۷۰۰ هزار دلار شده که فعلاً مورد موافقت رضا درویش قرار نگرفته است. دو مهاجم فصل گذشته پرسپولیس که بهتبع جدایی اسماعیل کارتال و روی کار آمدن وحید هاشمیان، قرار نیست جایی در برنامههای تیم سرخ پایتخت داشته باشند. دو نامی که در لیست مازاد هاشمیان قرار گرفتهاند و همچنان جدایی یا پیوستن آنها به تیم جدید، با حواشی همراه است.
در حقیقت به ندرت اتفاق میافتد که بازیکن بزرگی میان دو تیم فوتبال ایران جابهجا شود و طرفین بنابر اهدافی که ترسیم کردهاند، از آن راضی باشند و هر دو سمت منتفع شوند. هر جابهجایی اینچنینی، یک کشمکش جدید بهوجود میآورد؛ سیل بیانیهها و مصاحبههای آتشین سرازیر میشود و حتی تهدید هم بخشی جدا نشدنی از آن است. در مورد انتقال ریکاردو آلوز به سپاهان، خداداد عزیزی مدیر تیم فوتبال تراکتور به شکلی برای باشگاه اصفهانی خط و نشان کشید و گفت: «اگر میتوانند کارت بازیاش را بگیرند». همین نقلوانتقالات بحثبرانگیز و جنجالی که حالا چیزی شبیه نقلوانفجارات(!) است، روی جامعه هواداری تأثیر میگذارد و مطمئناً بخشی از ناهنجاریها و جو مسموم ورزشگاهها در طول فصل از همین موضوع نشأت میگیرد.
سالهای پیش هم نقلوانتقالات جنجالی صورت میگرفت و یکی مثل علی فتحاللهزاده خود را متخصص ترکاندن بمب میدانست. اما حقیقت آن است که حالا جابهجاییهایی به مراتب معمولی، سروصدایی بیشتر از سابق بهپا میکند. کار تا جایی پیش رفته که حتی کلمه «یاغی» هم در حال بیمعنا شدن است. سابق بر این ستارههایی بزرگ میان دو باشگاه استقلال و پرسپولیس جابهجا میشدند که تا مدتها بحث درباره آنها داغ بود اما حالا مهاجمی ۳۵ ساله میخواهد پیراهن قرمز را از تن در بیاورد و پیراهن آبی بپوشد که با موج واکنشهای منفی هواداران تیم مقصد مواجه میشود. در ادامه سرمربی هم قید بازیکنی که میخواسته را میزند و مدیران باشگاه هم که اساساً با «مدیریت بحران» بیگانه هستند، توان خروج از چنین شرایطی را بدون اینکه متحمل ضرری شوند، ندارند. اینها بمبهایی هستند که اثر معکوس دارند و خودِ تیم آسیب میبیند و باعث متضرر شدن رقبا و پیشی گرفتن از آنها نمیشود.