به گزارش مشرق، امروز جمعه (۲۴ مرداد/۱۵ اوت)، «دونالد ترامپ» و ولادیمیر پوتین در آلاسکا با یکدیگر دیدار میکنند؛ دیداری که کاخ سفید آن را یک «تمرینِ گوشدادن» و نه محلِ تصمیمگیری نهایی توصیف کردهاست.
در آستانه این دیدار، عصر روز چهارشنبه ۱۳ اوت (۲۲ مرداد)، «ولودیمیر زلنسکی» بههمراه رهبران اروپایی در یک ویدئوکنفرانس با ترامپ، خطوط قرمز کییف را یادآور شدند؛ خطوطی چون آتشبسِ قابلراستیآزمایی، عدم معامله سرزمینی بدون حضور اوکراین و تضمینهای امنیتیِ معنادار. همزمان، اروپاییها هشدار دادند که هر گونه توافق بر سر «تبادل زمین در برابر صلح» میتواند امنیت قاره را تضعیف کند و از ترامپ میخواهند هر گامی فقط با مشارکت مستقیم اوکراین برداشته شود.
متعاقب این نشست مجازی، ترامپ گفتوگوی مجازی خود با زلنسکی رئیس جمهوری اوکراین و رهبران اروپایی را یک «تماس بسیار خوب» خواند و در عین حال گفت اگر دیدارش با پوتین خوب پیش برود، میان رهبران روسیه و اوکراین دیداری برگزار میکند.
در این میان پرسشهای کلیدی مطرح میشود از جمله اینکه چرا آلاسکا بهعنوان محل نشست انتخاب شده است؟ چه موانعی پیشروی این گفتوگوها قرار دارد و چشمانداز واقعیِ نشست آلاسکا چیست؟
چرا آلاسکا برای میزبانی انتخاب شد؟
انتخاب آلاسکا بهعنوان محل دیدار ترامپ و پوتین حاصل ترکیبی از محاسبات امنیتی، جغرافیایی، دیپلماتیک و پیامرسانی سیاسی است؛
نخست از بُعد امنیتی، ایالت آلاسکا میزبان پایگاه مشترک «المندورف–ریچاردسون» در نزدیکی انکوریج است؛ یک مجموعه نظامی با زیرساخت کامل، کنترل ورودی چندلایه، فضای هوایی تحت نظارت دائمی و توان میزبانی از مقامات سطح اول با حداکثر محرمانگی.
این پایگاه عملاً یک «حوزه امنیتی بسته» ایجاد میکند که میتوان تمامی رفتوآمدها و ارتباطات را در طول نشست مدیریت کرد؛ چیزی که در پایتختهای شلوغ یا مکانهای غیرنظامی بهمراتب دشوارتر است.
دوم، جغرافیای آلاسکا یک مزیت استراتژیک محسوب میشود. این ایالت، شمالغربیترین بخش آمریکا و نزدیکترین نقطه این کشور به مرزهای روسیه است؛ فاصله پروازی کمتر برای هیئت روسی، کاهش هزینههای امنیتی در مسیر و کاهش زمان حضور پوتین در خاک آمریکا را فراهم میکند. در عین حال، برگزاری نشست در خاک ایالات متحده، کنترل کامل میزبان بر شرایط برگزاری و امنیت فیزیکی را تضمین میکند اما چون آلاسکا از مرکز قدرت واشنگتن و رسانهها دور است، از فشارهای سیاسی و رسانهای لحظهای میکاهد.
سوم، این انتخاب یک پیام نمادین و دیپلماتیک دارد. آمریکا عضو دیوان کیفری بینالمللی نیست، بنابراین حکم بازداشت این دادگاه علیه پوتین قابل اجرا در خاک آمریکا نیست؛ برگزاری نشست در آلاسکا، این معضل را برای واشنگتن رفع میکند، در حالی که بسیاری از کشورهای اروپایی نمیتوانند بدون دردسر حقوقی میزبان پوتین باشند. همچنین، آلاسکا یادآور دوران جنگ سرد و نشستهایی است که در مناطق دورافتاده یا بیطرف برگزار میشدند.
چهارم، انتخاب آلاسکا بهنوعی موازنه بین نمایش قدرت و کاهش حساسیت سیاسی است. دیدار در خاک آمریکا، پیام صریحی از جایگاه است، اما فاصله جغرافیایی از پایتخت و مراکز سیاسی، فضا را برای گفتوگویی نسبتاً آرامتر فراهم میآورد. برای ترامپ، این انتخاب به معنای میزبانی در «خانه» است، بدون آنکه تمام نگاهها و فشارهای واشنگتن لحظهبهلحظه جلسه را تحت تأثیر قرار دهند. در مقابل، برای پوتین نیز فرصتی است تا بدون حضور در قلب آمریکا اما در چارچوب خاک آن کشور، خود را همسطح ایالات متحده نشان دهد.
دستورکارهای روی میز و موانع اصلی موفقیت
جدیترین مانع موفقیت نشست آلاسکا، غیبت اوکراین از میز مذاکرات است. حتی پیش از آغاز جلسه، رهبران اروپایی بارها هشدار دادهاند که هر توافق ارضی یا سیاسی که بدون حضور و رضایت زلنسکی شکل بگیرد، از مشروعیت و دوام برخوردار نخواهد بود.
این نگرانی ریشه در تجربههای تاریخی دارد بهویژه «توافق مونیخ» سال ۱۹۳۸ که در آن، قدرتهای اروپایی بدون حضور نمایندگان چکسلواکی سرنوشت آن کشور را رقم زدند و نتیجهاش فروپاشی کامل ساختار امنیتی آن زمان بود. برای اروپا و کییف، حذف اوکراین از مرحله فعلی گفتوگو، خطر تکرار همان اشتباه را زنده میکند.
مانع دیگر، شکاف عمیق در مواضع مسکو و کییف است. روسیه همچنان بر بهرسمیتشناسی الحاق سرزمینهای اشغالی پافشاری میکند، در حالی که اوکراین و متحدانش واگذاری رسمی قلمرو را خط قرمز غیرقابل عبور میدانند. این اختلاف بنیادین باعث میشود حتی بحثهای مقدماتی هم به بنبست برسند، مگر اینکه ابتدا چارچوبی برای اقدامات محدود و انسانی مانند تبادل اسرا یا آتشبس موقت پذیرفته شود.
بیاعتمادی شدید و فشار داخلی بر هر دو طرف از دیگر موانع است. ترامپ در داخل آمریکا زیر فشار جریانهای سیاسی و رسانهای است که هرگونه امتیازدهی به پوتین را خیانت تلقی میکنند. پوتین نیز در فضای داخلی روسیه بهدنبال نمایش قدرت و پیروزی است، نه عقبنشینی. این فشارهای داخلی، دامنه انعطاف دیپلماتیک را کاهش میدهد و هر توافقی را نیازمند طراحی دقیق برای حفظ وجهه طرفین میکند.
در چنین بستری، دستورکارهای محتمل نشست آلاسکا را میتوان در سه دسته اصلی خلاصه کرد: نخست، آتشبس قابلراستیآزمایی با حضور ناظران بینالمللی و سازوکار نظارتی شفاف؛ دوم، بسته تضمینهای امنیتی برای اوکراین که الزاماً به معنای عضویت در ناتو نیست اما شامل حمایت نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی بلندمدت باشد؛ سوم، گفتوگو بر سر تحریمها بهویژه امکان تعلیق محدود یا هدفمند آنها در ازای اقدامات مشخص و قابل سنجش از سوی مسکو مانند تبادل کامل اسرا.
هرگونه بحث جدی درباره مرزها و وضعیت مناطق اشغالی بهگفته رهبران اروپایی باید در مرحله بعد و با حضور مستقیم اوکراین انجام شود تا مشروعیت و پایداری سیاسی لازم را پیدا کند.
سناریوهای سهگانه و محتمل پیش رو
با توجه به عینک بدبینانه کییف، احتیاط اروپا و پیام «تمرین گوشدادن» از سوی کاخ سفید، خروجی نشست آلاسکا را میتوان در سه سناریوی اصلی ترسیم کرد؛
۱. بیانیه خنثی و سیاسی
محتملترین نتیجه و سناریو، صدور یک بیانیه کلی و فاقد تعهد الزامآور است؛ عباراتی از جنس «پیشرفت در فهم متقابل»، «ادامه گفتوگوها» یا «ضرورت یافتن راهحل صلحآمیز». چنین بیانیهای از یک سو هزینه سیاسی کمی برای ترامپ و پوتین دارد و از سوی دیگر، برای افکار عمومی این پیام را میفرستد که کانال دیپلماسی همچنان باز است. در این سناریو، هیچ جدول زمانی مشخص یا تعهد عملی ارائه نمیشود و عملاً نشست به یک رویداد نمادین بدل خواهد شد.
۲. نقشهراه محدود برای آتشبس و اقدامات انسانی
در این سناریو، طرفین بر مجموعهای از گامهای محدود و قابلراستیآزمایی توافق میکنند؛ برای مثال، برقراری آتشبس موقت در خطوط تماس، تبادل اسرای نظامی و بازگرداندن گروگانهای غیرنظامی، همراه با تعیین تاریخ نشست بعدی که این بار با حضور مستقیم اوکراین و نمایندگان اروپا برگزار شود. این سناریو میتواند بهعنوان «دستاورد ملموس» معرفی شود و فشارهای بینالمللی بر مسکو را حفظ کند، هرچند همچنان از حل ریشهای اختلافات فاصله دارد.
۳. توافق مبهم بر سر مسائل سرزمینی
این گزینه از نگاه اوکراین و اروپا، پرریسکترین و خطرناکترین مسیر است. در چنین حالتی، ترامپ و پوتین ممکن است بهطور ضمنی یا صریح بر «زمین در برابر آتشبس» توافق کنند، بدون اینکه تضمینهای امنیتی قوی یا حضور کییف در مذاکرات وجود داشته باشد. نتیجه چنین توافقی، تثبیت دستاوردهای نظامی روسیه، تضعیف ساختار امنیتی اروپا و ایجاد شکاف در جبهه متحد غرب خواهد بود.
در نهایت، وزن هر یک از این سناریوها به چند عامل بستگی دارد که عبارتند از میزان فشار داخلی بر ترامپ و پوتین، توان اروپا برای اعمال نفوذ پیش از نشست و آمادگی طرفین برای ورود به فاز گفتوگوهای چندجانبه با حضور اوکراین.
در مجموع از نگاه ناظران، نشست آلاسکا از نظر عملی، بیش از آنکه محلی برای توافق نهایی باشد، یک آزمون برای سنجش مواضع و میزان انعطاف طرفین است. موقعیت مکانی و قالب محدود مذاکرات، این نشست را نه به عنوان یک نقطه پایان بلکه به یک «آغازگر سیاسی» تبدیل میکند. با این حال، وزن سیاسی چنین رویدادی در میانه یک جنگ فرسایشی، به اندازهای بالاست که حتی یک خروجی محدود مانند توافق بر سر اقدامات انسانی یا ایجاد کانال ارتباطی پایدار میتواند معادلات دیپلماتیک را تغییر دهد.