به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه فرهیختگان نوشت:حامیان به جای اینکه برای طراحی مسیر درست وقت گذاشته و رئیسجمهور را در اداره بهتر کشور و موضعگیری سیاسی دقیق یاری کنند کار خود را راحت کرده و بدون کمک فکری و عملی رئیسجمهور را روانه میدان سیاسی و اجرایی میکنند. چنین مواجههای حامیان منفعل در طراحی پیشینی را به وادی توجیه در مرحله پسینی سوق میدهد.
در مقابل این رویکرد، دیوسازانی قرار دارند که بدون اشاره به نکات مثبت فقط اشتباهات را دیده و برای اصلاح اشتباهات نیز گزینهای جز حذف حداکثری و حتی عزل رئیسجمهور ندارند. این مواجهه غیرعقلانی که تصویری کینهتوزانه را از منتقدان در ذهن متبادر میسازد این ظن را بهوجود میآورد که چه بسا برخی دعواهای انتخاباتی را همچنان تداوم میدهند به این امید که آنچه از صندوق به دست نیاوردهاند را از مسیری دیگر هدف بگیرند.
رئیسجمهور اگر برای مواجهه با طیف منتقدان رادیکال از پنجره هواداران سینهچاک به موضوع وارد شود 2 خطا مرتکب شده است. اولاً خود را در مقابل اصلاح اشتباهاتش ایزوله کرده و همان مسیرهای غلط قبلی را در تونلی که منفعلان بیایده برایش ساختهاند به دور از واقعیتهای محیطی طی میکند و ثانیاً منتقدان بهانهجو را برای تداوم یک تقابل ضد منفعت ملی جریتر میکند.
تعهد رئیسجمهور به انتقادپذیری و اصلاح روندهای غلط باعث میشود تا منتقدان رادیکالی که این روزها دورهافتادهاند تا با قیاسهای معالفارغ رؤیای بنیصدرسازی از پزشکیان را جامه عمل بپوشانند بهانهای برای اینکه ناآگاهانه کشور را مطابق میل نتانیاهو در یک بحران سیاسی و اجتماعی فروببرند در دست نداشته باشند.
در یک هفته اخیر و بعد از اظهارات جنجالی پزشکیان در جلسه با مدیران رسانهها تعداد محدود و شناخته شدهای از نمایندگان مجلس و چندتن از چهرهها و رسانههای نزدیک به آنها مستقیم و غیرمستقیم رئیسجمهور را با بنیصدر مقایسه کرده و بدون توجه به موقعیت جنگی کشور و تلاشهای رژیمصهیونیستی برای ایجاد آشوب و تقابل نظامی مجدد با این توجیه که بنیصدر در وسط جنگ عزل شده پزشکیان را تهدید به استیضاح میکنند. اگرچه برخلاف نظر مدافعان دلبرساز که قائل به هیچ خطایی از جانب رئیسجمهور نیستند به اظهارات رئیسجمهور نقدهایی وارد است؛ اما کسانی که میخواهند رئیسجمهور را با بنیصدر مقایسه کنند صرفاً فهم غلط و غرضورزانه خود از تاریخ را به رخ میکشند. بنیصدر به دلایل مختلفی از جمله عناد عملی با جمهوری اسلامی نه تنها با پزشکیان که با هیچ رئیسجمهور دیگر بعد از انقلاب هم قابل مقایسه نیست؛ اما کسانی که اصرار بر این شباهتسازی غیرمنصفانه دارند کار را تاجایی جلو میبرند که باب انتقادهای صحیح به رئیسجمهور نیز بسته شود؛ چراکه برای مرزبندی با این رویکرد رادیکالها و جلوگیری از سوءاستفاده سیاسی آنها چارهای جز انزوای منتقدان غیرمغرض باقی نمیماند.
یکی از بارزترین تفاوتهای میان بنیصدر و پزشکیان در توانایی سخنوری و نحوه ارتباط آنها با مخاطبان است. بنیصدر بهعنوان یک سخنور حرفهای شناخته میشد. او توانایی بالایی در جلب توجه مخاطبان داشت و از سخنرانیهایش برای بسیج افکار عمومی به نفع خود استفاده میکرد. این ویژگی بهویژه در سالهای اولیه انقلاب که فضای سیاسی به شدت احساسی و پرشور بود به او کمک کرد تا جایگاه خود را بهعنوان یک شخصیت کاریزماتیک تثبیت کند. سخنرانیهای او اغلب با لحنی پرشور و با استفاده از تکنیکهای بلاغی همراه بود که میتوانست تودههای مردم را تحت تأثیر قرار دهد.
در مقابل پزشکیان بهعنوان یک سخنور حرفهای شناخته نمیشود. سبک ارتباطی او سادهتر، صمیمیتر و کمتر متکی بر تکنیکهای بلاغی است. او بیشتر بهعنوان فردی عملگرا شناخته میشود که بر بیان دیدگاههای خود بهصورت مستقیم و بیپرده تمرکز دارد. چنین مواجههای شاید در جلب حمایت بخشهایی از جامعه کارکرد داشته باشد؛ اما به طور واضح واجد نواقصی است که باب سوءاستفاده معاندان را فراهم میآورد. نمونه این امر را در استناد نتانیاهو به اظهارات رئیسجمهور برای بحرانی نشان دادن وضعیت کشور مشاهده کردیم. حلقه حامیان اما بهجای پذیرش خطا و ایجاد امیدواری که رئیسجمهور مجدداً دچار خطای فاحشی نشود رو به توجیه اظهارات رئیسجمهور آورده و مسیر تداوم اشتباهها را هموار میکنند.
یکی دیگر از تفاوتهای کلیدی میان این دو شخصیت در انگیزهها و رویکردهای سیاسی آنهاست. بنیصدر به دنبال ایجاد یک پایگاه قدرت مستقل بود و در بسیاری از موارد با نهادهای انقلابی و روحانیون برجسته وارد تنش شد. این رویکرد تقابلی بهتدریج او را از بدنه نظام جدا کرد و به عزل او از ریاستجمهوری منجر شد. بنیصدر به دنبال ایجاد یک مدل حکومتی بود که با ساختار انقلابی و پایگاه ایدئولوژیک انقلاب همخوانی نداشت.
در مقابل پزشکیان رویکردی مبتنی بر همکاری درونسیستمی دارد. او هیچگاه به دنبال تقابل مستقیم با ساختارهای اصلی نظام نبوده است. انگیزههای پزشکیان حتی اگر در عمل اشکالاتی به نحوه اجرا وارد باشد به جای ایجاد یک پایگاه قدرت مستقل بر پایه بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از طریق همکاری با نهادهای موجود است. او جبهه جنگ در زمان 8 سال دفاع مقدس را تجربه کرده و در نبرد 12 روزه اخیر با رژیمصهیونیستی نیز در وسط میدان حاضر بود. از این جنبه مقایسه او با بنیصدر که خود یکی از عوامل تشدید عامدانه بحران جنگ علیه ایران بوده کاملاً غیرمنصفانه محسوب میشود.
بنیصدر به دلیل فضای انقلابی و حمایت مردمی که از او بهعنوان اولین رئیسجمهور منتخب انتظار داشتند از یک پایگاه اجتماعی قوی برخوردار بود. او توانست با بهرهگیری از این حمایت، بهویژه در میان قشرهای تحصیلکرده جایگاهی ویژه پیدا کند. با این حال این پایگاه اجتماعی بهتدریج به دلیل اختلافات سیاسی و ناتوانی در مدیریت بحرانها تضعیف شد. بنیصدر همچنین با منافقین ارتباطاتی داشت که به او امکان بسیج نیروهایی برای ایجاد آشوب یا تأثیرگذاری بر فضای سیاسی را میداد. این ویژگی در زمانهایی که کشور با بحرانهای داخلی و خارجی مواجه بود به او قدرتی برای تأثیرگذاری میداد؛ اما او تصمیم گرفت به جای تأثیرگذاری مثبت به عاملی برای افزایش تنشها تبدیل شود. پس از عزل او با کمک عوامل سازمان منافقین به فرانسه فرار کرد و تا پایان عمر به فعالیت علیه ایران ادامه داد.
در مقابل پزشکیان بیشتر بهعنوان یک چهره مردمی و نزدیک به دغدغههای روزمره مردم شناخته میشود. برخلاف بنیصدر پزشکیان هیچگاه به دنبال ایجاد یک بدنه سازمانیافته برای تقابل یا بههمریختن نظم موجود نبوده است. حتی اصلاحطلبان رادیکال که علیرغم کم اثربودن اقداماتشان در پیروزی پزشکیان در ابتدا به دنبال سهمخواهی حداکثری بودند اکنون سعی در مرزبندی سیاسی با دولت چهاردهم دارند. اگرچه این دیدگاه نشاندهنده مسئولیتناپذیری جناح رادیکال اصلاحطلبان است اما اثبات میکند پزشکیان از نظرگاه تمامیتخواهی سیاسی حتی با اصلاحطلبان رادیکال همسو نیست چه برسد به تلاش برای سازماندهی گروهی معاند با هدف کسب قدرت حداکثری و اقدام علیه امنیت ملی.
بنیصدر علیرغم داشتن اختیارات حداکثری به عنوان فرمانده کل قوا در مدیریت بحران جنگ ناتوان بود و حتی با اختلافافکنی بین قوا، بیتوجهی به تحرکات مرزی و ممانعت در رسیدن کمکها به جبهه بهعنوان ستون پنجم صدام در جنگ عمل کرد. او در راستای تکمیل این نقش حتی ایده تبادل زمین برای در اختیار گرفتن زمان را نیز مطرح میکرد تا اتفاقاتی همچون سقوط خرمشهر و محاصره آبادان رقم بخورد؛ اما در مقابل پزشکیان از باب همکاری با نهادها و قوای مختلف در جنگ وارد شده است. تأکید به پشتیبانی از تقویت صنعت دفاعی، تأکید بر نقش مهم نیروهای مسلح و ضروری دانستن تقویت قدرت موشکی برای جلوگیری از تهاجم رژیمصهیونیستی همگی مواضعی است که پزشکیان سال گذشته یعنی چندین ماه پیشتر از آغاز جنگ تحمیلی اتخاذ کرده است. این مواضع نشاندهنده همراهی او برای مقابله با تنشآفرینی جبهه عبری و غربی است. خروجی این رویکرد را در زمان جنگ، هم در تداوم همسویی مواضع رئیسجمهور و هم در آمادگی دولت برای جلوگیری از بهوجود آمدن کمبود کالا شاهد بودیم. اگرچه باب انتقاد به عملکرد دولت بسته نیست؛ اما مرزهای انتقاد نیز باید مشخص شود تا گروهی با نادیده گرفتن خدمات از باب اتهامزنی رئیسجمهور را با بنیصدر مقایسه نکنند.
نتانیاهو که دولتش علاوه بر جنگ باید تنش آبی شدید سالجاری در سرزمینهای اشغالی را نیز مدیریت کند در پیام اخیرش از اظهارات رئیس جمهور برای سیاهنمایی وضعیت ایران سوءاستفاده کرد. این واقعیت مشهود را که اظهارات غلط منجر به سوءاستفاده طرف اسرائیلی شده است نمیشود نادیده گرفت؛ اما انتقادی که به رویکردهای جریان بهانهجو وارد است این است که آنها حتی به همین اظهارات نتانیاهو تکبعدی مینگرند. فارغ از سوءاستفاده از اظهارات رئیسجمهور آنچه از پیام نتانیاهو برداشت میشود این است که انگیزهها برای ایجاد آشوب در داخل ایران و تداوم تقابل نظامی همچنان وجود دارد.
برای جلوگیری از تداوم این رویکردها باید تمام مؤلفههای قدرت ایران که در جنگ 12 روزه منجر به پیروزی شد حفظ و تقویت شود. از آنجایی که همبستگی داخلی ایران مهمترین عامل شکست طراحی رژیم صهیونیستی بود حفظ این همبستگی در تمام سطوح آن ضرورتی اجتنابناپذیر است. مشابهتسازیهای غلو شده بین پزشکیان و بنیصدر اما کاملاً برخلاف این ضرورت عمل میکند. اگرچه با توجه به محدود بودن صدای مدعیان به نظر نمیرسد استیضاح به نتیجه عملی برسد اما طرح این موضوع به اندازه خودش در ایجاد ناامیدی و شکاف در افکارعمومی اثر داشته و روزنههای ایجاد بحران سیاسی و اجتماعی را روی نتانیاهو و ترامپ باز میگذارد. هرچند همچون همه تلاشهای گذشته هرگونه اقدام جدید معاندان نیز با شکست مواجه خواهد شد؛ اما این واقعیت را نمیتوان منکر شد که هر بحرانی به اندازه خودش تبعات اقتصادی و اجتماعی نیز در پی دارد و بدیهی است که به همین مقدار نیز باید از ایجاد بحران غیرضرور اجتناب شود. کسانی که در انتقاد به رئیسجمهور تا حد همانندسازی پزشکیان با بنیصدر جلو رفتهاند باید حواسشان باشد که با اقدامات ضدملی به مخاطب تشبیهات خودشان تبدیل نشوند.