مدیرعامل اوپنایآی میخواهد با سرمایهگذاری در پروژه جدید Merge Labs پا به میدان ادغام مغز و ماشین بگذارد؛ گامی که بسیاری آن را تلاشی برای تثبیت جایگاه او بهعنوان «حاکم سیلیکونولی» تعبیر میکنند. در آنسو اما ماسک هم بیکار ننشسته و با ترکیب نورالینک و چتبات گروک از طریق شرکت xAI در پی تثبیت برتری خود در جدال آیندهی هوش مصنوعی و مغز انسان است.
سم آلتمن، مدیرعامل اوپنایآی، بهنظر میرسد قصد ورود به یکی از نوظهورترین عرصههای فناوری را دارد؛ ترکیب مدلهای هوش مصنوعی با ایمپلنتهای مغزی. با این حال او برای رقابت با بازیگرانی مانند «نورالینک» ایلان ماسک راه دشواری در پیش دارد. به گزارش فایننشالتایمز آلتمن در حال بررسی سرمایهگذاری روی شرکتی با نام احتمالی Merge Labs است؛ نامی که بهنظر میرسد الهامگرفته از مفهوم «ادغام» یا همان نقطهای باشد که انسان و ماشین در هم میآمیزند.
او پیشتر در سال ۲۰۱۷ در یک پست وبلاگی درباره این ایده نوشته است و آن را مرتبط با مفهوم «تکینگی» که نخستین بار آیندهپژوه مشهور، ری کورزویل مطرح کرده بود، دانسته بود.
آلتمن آن زمان نوشته بود: «من معتقدم ادغام از همین حالا آغاز شده و ما چند سالی است درون آن زندگی میکنیم؛ تلفنهای هوشمند به ما فرمان میدهند چه زمانی چه کاری انجام دهیم؛ شبکههای اجتماعی احساسات ما را شکل میدهند و موتورهای جستوجو تصمیم میگیرند چه بیندیشیم.»
هشت سال بعد او در پستی با عنوان «تکینگی آرام» بار دیگر به این موضوع بازگشت و از لزوم توسعه «رابطهای مغز و رایانه با پهنای باند واقعی و بالا» سخن گفت. آلتمن البته تاکید کرده است که در مقیاس وسیعتر اوپنایآی و دیگر رقبا در حال ساخت «مغزی برای جهان» هستند؛ مغزی که بهشدت شخصیسازیشده و برای همه قابل استفاده خواهد بود.
«مغزهای» هوشمندی که آلتمن به آنها اشاره میکند، فعلا در ابزارهایی بیرونی مانند تلفنهای همراه، شبکههای اجتماعی و موتورهای جستوجو جای دارند. اما کاشت تراشه در مغز ـ حیاتیترین اندام بدن ـ سطحی کاملا متفاوت از مداخله فناورانه را رقم میزند. اوپنایآی در این حوزه تجربه چندانی ندارد؛ این شرکت نه سختافزار تولید میکند و نه در فروش آن سابقهای دارد، هرچند آلتمن در همکاری با «جانی آیو»، طراح سرشناس سابق اپل، به دنبال ساخت یک دستگاه ناشناخته مبتنی بر هوش مصنوعی است.
آلتمن در پروژه Merge Labs تنها نیست؛ او با الکس بلانیا، همبنیانگذار و مدیرعامل شرکت «تولز فور هیومَنیتی» همکاری میکند؛ همان استارتآپی که پیشتر با حمایت آلتمن،دستگاه کرویشکل و هشتاینچی Orb را معرفی کرد. ابزاری که با اسکن عنبیه چشم کاربران، یک «شناسه جهانی» ناشناس و منحصربهفرد ایجاد میکند. شاید گام بعدی اسکن مغز انسان باشد.
با این حال در میدان نرمافزار، اوپنایآی همچنان چند گام جلوتر از رقبا ایستاده است. اما انتشار ناامیدکننده GPT-۵ در ماه جاری نشان داد جهشهای بزرگ در فناوری هوش مصنوعی هر روز دشوارتر میشود.
به نظر میرسد بهترین شانس Merge Labs برای رسیدن سریع به رقبا، خرید شرکتی است که پیشتر ایمپلنت مغزی را توسعه داده باشد. بنا بر گزارش فایننشالتایمز ارزش این استارتآپ حدود ۸۵۰میلیون دلار برآورد شده و در صورت جذب سرمایهگذاران مناسب، منابع کافی برای خرید «تکهای فلز» جهت کاشت در جمجمه انسانها در اختیار خواهد داشت.
چنین شرکتی معمولا نهتنها ایمپلنت را ساخته و آزمایش کرده، بلکه از سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) مجوز آغاز کارآزماییهای بالینی را نیز گرفته است یا بهزودی دریافت خواهد کرد. علاوه بر این، تیمی کامل از پزشکان، دانشمندان داده، مدیران محصول و دیگر متخصصان را در اختیار دارد؛ چیزی که برای Merge Labs یک میانبُر حیاتی محسوب میشود.
حتی در این صورت هم تضمینی وجود ندارد. هنوز هیچ ایمپلنت مغزی در بازار عرضه نشده و مشخص نیست تا کجا میتوان این فناوری را پیش برد. همچنین کسی نمیداند ترکیب دادههای مغزی با مدلهای هوش مصنوعی چه نتیجهای خواهد داشت؛ آیا هوش مصنوعی قدرتمندتر میشود؟ یا خود ایمپلنتها کارآمدتر خواهند شد؟ شاید هر دو. شاید هم این همان چیزی باشد که چتجیپیتی برای انسانیتر شدن به آن نیاز دارد و یا همان چیزی است که ایمپلنتهای مغزی برای فراتر رفتن از کاربرد محدودشان در کمک به بیماران دارای معلولیتهای شدید به آن نیاز دارند. از سوی دیگر شاید سادهتر آن باشد که مدلهای هوش مصنوعی را در مغز رباتها جای دهیم و خیال انسانها را راحت کنیم.
با این حال اگر اوپنایآی بتواند بهسرعت به یک رابط مغز و رایانه (BCI) کارآمد دست پیدا کند، شاید طی چند سال آینده شاهد تیترهایی درباره ایمپلنت چتجیپیتی در پروژه Merge Labs باشیم. ایمپلنتی که امکان کنترل کامپیوتر، گوشی یا تبلت را تنها با نیروی فکر فراهم کند. مدل بعدی اوپنایآی، چه GPT-۵ باشد یا نسخهای دیگر، میتواند پیشنهاد دهد روی چه چیزی کلیک کنید یا حتی بگوید: «نمیخواهی روبات جاروبرقی را روشن کنی؟ به نظر میرسد کمی کثیف است.» در این صورت، آغاز و پایان افکار کاربران ایمپلنت در هم خواهد آمیخت؛ همان ادغامی که آلتمن سالهاست دربارهاش سخن میگوید.
دیگر شرکتها هماکنون در حال آزمایش این حوزهاند. شاید پیشرفتهترین آنها Synchron باشد؛ استارتآپی مستقر در نیویورک که دادههای بیماران کارآزمایی بالینی را در اختیار انویدیا قرار میدهد تا ببیند آیا میتوان یک مدل زبانی بزرگ متمرکز بر مغز را در مقیاس وسیع توسعه داد یا خیر. در همین حال، رقیب دیرینه آلتمن، ایلان ماسک، نیز با ایمپلنت «نورالینک» و شرکت هوش مصنوعیاش xAI (سازنده چتبات «گراک») در هر دو حوزه فعال است.
ماسک سابقه انتقال فناوریهای یکی از کسبوکارهایش را به دیگری دارد. او «گروک» را بهعنوان دستیار صوتی در خودروهای برقی تسلا ادغام کرد، سپس آن را به منوی شبکه اجتماعی ایکس افزود و بعد، شرکت xAI را با خرید ایکس به یک مجموعه واحد تبدیل کرد. بنابراین چندان دور از ذهن نیست که روزی xAI و نورالینک را هم درهم بیامیزد تا هم مدلهای هوش مصنوعی انسانیتر بسازد و هم ایمپلنتهای مغزی قدرتمندتر.
با ورود شرکتهای ثروتمندی مانند اوپنایآی و حتی اپل به عرصه ایمپلنتهای مغزی، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد که تاثیر مدلهای هوش مصنوعی بر سلامت روان جدی گرفته شود؛ بهویژه زمانی که این فناوریها مستقیما وارد مغز انسان میشوند.
این روزها حتی اصطلاحی تازه و غیررسمی هم رایج شده است: «روانپریشی هوش مصنوعی»؛ وضعیتی که در آن چتباتها مشکلات روانی کاربران را تشدید میکنند. به گزارش سایکولوجی تودی، یک نوجوان پس از گفتوگو با یک چتبات در این باره خودکشی کرد.
حالا که بحث کاشت چتجیپیتی در مغز انسان و میلیاردها دلار سرمایهگذاری مطرح است، «هنجارهای مربوط به حریم خصوصی ذهن، حفاظت از دادهها و حقوق بشر به چالش کشیده خواهد شد»، به گفته نیتا فراهانی، استاد حقوق و فلسفه دانشگاه دوک، افق این مسیر نامعلوم است؛ اما یک چیز قطعی است، باید کمربندها را محکم بست.