به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، تعدادی از دانشآموزان ایرانی، در اقدامی و جمعسپاری شده، نامهای خطاب به وزیر آموزش و پرورش نوشتند و خواستار بازنگری در قانون ممنوعیت تلفن همراه در مدارس شدند. آنها در این نامه با اشاره به تجربه کشورهای مختلف، آوردهاند که آوردن گوشی به کلاسهای درس نه تنها باعث اختلال در روند تحصیل نمیشود، بلکه میتواند به پیشرفت آموزشی دانشآموزان نیز کمک کند. این درخواست با استقبال نسبی جامعه روبهرو شد و کارزار اینترنتی مربوط به آن تاکنون نزدیک به دو هزار امضا جمعآوری کرده است.
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس حوزه آموزش و پرورش، در پاسخ به سوال خبرنگار اجتماعی رکنا درباره منطقی بودن این کارزار گفت: «موضع کشورها در این زمینه کاملاً متفاوت است. به عنوان مثال، در برخی کشورها مانند فنلاند، استفاده از گوشی در کلاسهای درس بخشی از برنامه آموزشی رسمی است. دانشآموزان در این کشورها در برخی دروس یا مقاطع مشخص، با گوشیهای خود به جستوجو و تحقیق درباره موضوعات درسی میپردازند و یادگیری مشارکتی را تجربه میکنند. در چنین برنامههایی، گوشی نه تنها ابزاری برای سرگرمی، بلکه ابزاری آموزشی است که دانشآموزان را در فرآیند کشف و یادگیری فعال همراهی میکند.»
او ادامه داد: «اما در کشورهای دیگر، مانند بریتانیا، محدودیتهای مشخصی برای آوردن گوشی به مدرسه وجود دارد و در برخی مقاطع یا محیطهای آموزشی، استفاده از آن ممنوع است. به طور کلی نمیتوان یک نسخه واحد جهانی برای این موضوع تجویز کرد.»
نیکنژاد با تاکید بر اهمیت جایگاه گوشیهای هوشمند در زندگی روزمره افراد گفت: «امروز گوشیها به بخش جداییناپذیر زندگی شخصی و اجتماعی ما تبدیل شدهاند. دیگر جدا کردن آنها از زندگی دانشآموزان امکانپذیر نیست و تجربه نشان میدهد که اعمال ممنوعیت صرف، بیش از آنکه مؤثر باشد، باعث نارضایتی میشود. حتی در مقایسه با زمانهایی که اینترنت در مقیاس گسترده قطع میشد، واکنش مردم به نبود گوشی و دسترسی به ابزارهای دیجیتال بسیار جدیتر و گستردهتر بود.»
او در مورد تجربه شخصی خود به عنوان معلم در مدارس گفت: «در برخی مدارس، امکان استفاده محدود از گوشی در چارچوب برنامه آموزشی فراهم شده بود. مثلاً در ساعات مشخصی، دانشآموزان میتوانستند گوشیهای خود را برای فعالیتهای آموزشی به معلم تحویل دهند. این تجربه تعامل نسبی بین دانشآموزان، خانوادهها و مدرسه ایجاد میکرد. اما در مدارس دیگر، که سیاستهای سختگیرانه اعمال میشد، صرف ممنوعیت باعث نارضایتی و تنش بیشتر میشد. واقعیت این است که حذف کامل گوشیها از زندگی دانشآموزان نه عملی است و نه سازنده.»
کارزار دانشآموزان در این زمینه، به گفته نیکنژاد، میتواند پلی برای ایجاد گفتوگو و تفاهم میان دانشآموزان، خانوادهها و مسئولان مدارس باشد و زمینهای برای بازنگری در سیاستهای آموزشی فراهم کند.
نیکنژاد ادامه داد:
«بعضی از مدارس در مواجهه با گوشی در مدرسه کاملاً بیخیالاند، بعضیها هم تا حدی محدودیت قائل میشوند؛ مثلاً میرسند به یک چهارچوب مشخص و در مقاطع تعیینشده از گوشی استفاده میکنند. بهترین حالت این است که ما بتوانیم گوشیها را وارد فرآیند درسی کنیم. همانطور که مثال زدم، در بسیاری از کشورهای اسکاندیناوی و برخی کشورهای جنوب شرق آسیا مثل سنگاپور، گوشی و تبلت بخشی از آموزش شدهاند و نه تنها خطر ایجاد نمیکنند، بلکه به آموزش کمک هم میکنند.»
خبرنگار سوال می کند که بخشی از نقدی که همیشه مطرح میشود مربوط به سن کودکان و نوجوانان است. بسیاری از خانوادهها معتقدند که کودکان و نوجوانان نباید به گوشیهای هوشمند دسترسی داشته باشند، چه در ایران و چه در جهان. به نظر من، این موضوع بستگی به سن و مقطع رشد کودک دارد نظر شما چیست؟
نیک نژاد اینگونه پاسخ داد:وقتی والدین برای راحتی خود، گوشی را در اختیار بچه شش یا هفت ماهه میگذارند، کودک صرفاً صفحهها را تغییر میدهد، دکمهها را فشار میدهد و بازی میکند؛ این نوع استفاده میتواند آسیبزا باشد. زیرا رشد کودک چند بعد دارد: یکی رشد ذهنی و شناختی است که گوشیها میتوانند به آن کمک کنند، و دیگری رشد فیزیکی و هماهنگی بین رشد ذهنی و حسی-حرکتی کودک است. این رشد فیزیکی تنها با بازی و فعالیتهای واقعی امکانپذیر است و گوشی نمیتواند جایگزین آن شود. بسیاری از کودکان در اثر استفاده افراطی از فناوری دچار مشکلات تعادل، دویدن و هماهنگی حرکتی شدهاند.
نیک نژاد ادامه داد: «باید توجه داشت که رشد کودک در سالهای اولیه زندگی بسیار سریع است؛ از تولد تا حدود پنج سالگی، شیب رشد بسیار تند است و بعد از آن آرام آرام کاهش مییابد تا رسیدن به سن بلوغ. بنابراین در این مراحل باید کنترل و برنامهریزی دقیقی وجود داشته باشد تا کودک دچار آسیب نشود.خودم موافقم که حتی میتوان به کودکان کوچک گوشی داد، اما به صورت کنترلشده؛ مثلاً نیم ساعت در روز و بعد از آن کودک به بازیهای حرکتی و فکری یا فعالیت در فضای باز بپردازد.
خبرنگار : یعنی شما معتقد هستید در مقطع ابتدایی بهتر است استفاده از گوشی محدود یا به کلی حذف شود، اما در مقاطع بالاتر، آموزش و پرورش میتواند تجدیدنظر کند؟
نیک نژاد چنین توضیح می دهد: «در دوره متوسطه اول و دوم، اگر والدین یا معلمان بخواهند به کودک بگویند گوشی استفاده نکند، اغلب عکسالعمل نشان میدهد و این باعث رویارویی میشود؛ در چنین شرایطی هیچکدام برنده نیستند.راهکار این است که یک چارچوب مشخص و تفاهم مشترک ایجاد شود و از خود بچهها در طراحی برنامهها و کنترل استفاده از موبایل کمک گرفته شود. اگر دانشآموزان در برنامهریزی مدرسه، از جمله کنترل موبایل، مشارکت داشته باشند و طرحهایشان اجرا شود، کنترل و مدیریت این موضوع بسیار آسانتر خواهد بود.»