به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمود سریعالقلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، در رویداد جامع معدن و صنایع معدنی به بررسی سه دایره متداخل پرداخت و گفت: دایره اول، دایره نظام بینالملل، دایره دوم، دایره منطقه خاورمیانه وو دایره سوم، ایران هست که به بررسی تأثیرپذیری متقابل این سه دایره میپردازیم.
به نقل از اقتصادنیوز، اهم اظهارات سریع القلم را در ادامه می خوانید؛
* برونسپاری عملیاتی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه به اسرائیل یکی از موارد بارز است. اگر از من بپرسید، با اطلاعاتی که دارم و ارتباطاتی که طی ماه گذشته برقرار کردهام، حدود ۸۰ درصد عملیات ۱۲ روزه اخیر، با نرمافزارها و طراحیهایی بوده که در ۱۰ سال گذشته در آمریکا آماده شده بود و اسرائیل تنها اپراتور آن بود.
* هماهنگی ساختاری بسیار جدی میان سنتکام و اسرائیل در عملیات غزه، کرانه باختری اردن، سوریه و عراق وجود دارد. شبکه اقتصادی منطقه خلیج فارس و اردن نیز در حال تعمیق است.
* تحولات ساختاری در صنعت انرژی خاورمیانه در حال وقوع است. عربستان اکنون بزرگترین تولیدکننده هیدروژن در دنیاست و با شرکتهای آمریکایی سرمایهگذاریهایی در حد ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار انجام داده است. کشورهای عربی بخشی مهم از ذخایر ملی خود را تا سال ۲۰۳۰ برای ساخت دیتا سنترها و خرید اسلحه در آمریکا هزینه خواهند کرد.
* ایران در این دو دایره متداخلِ تحولات جهانی و منطقهای قرار گرفته است. یکی از نکات مهمی که میتواند سرنوشت کشور را حداقل تا نوامبر ۲۰۲۶ و سپس در دوره ریاستجمهوری ترامپ رقم بزند، این است که ترامپ شخصیتی دارد که بیشتر از طریق ارتباطات مستقیم تصمیمگیری میکند. او متن نمیخواند، کتاب مطالعه نمیکند و در جلسات بیشتر از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه برای بحث و گفتوگو وقت نمیگذارد. عمدتاً از طریق تلفن با دوستان خود ارتباط برقرار میکند و امور را پیش میبرد.
* بخش عمده عملیات ۱۲ روزهای که در ایران رخ داد، توسط یهودیان نیویورک طراحی و هدایت شد. ترامپ ۴۰ سال در نیویورک در حوزه مستغلات فعال بود و عمده دوستان او در همین بخش بودند. از آنجا که بخش عمده مستغلات در آمریکا در اختیار یهودیان است، این پیوند همچنان پررنگ است. بنابراین این فرد برای سهونیم سال رئیسجمهور آمریکا خواهد بود و با توجه به شخصیتش، ممکن است غافلگیریها و اتفاقات غیرمنتظره دیگری هم رخ دهد.
* یکی از موضوعات کلیدی، اجماع جناحهای حکومت و مردم اسرائیل درباره ایران است. اگر مردم اسرائیل درباره غزه، فلسطین، کرانه باختری یا توافق ابراهیم با دولتشان اختلافنظر داشته باشند، یک موضوع وجود دارد که همه جناحها و مردم را به اجماع میرساند و آن موضوع ایران است. دلیل آن هم روشن است: ایران برای سالها، شعار اصلی و کانونی خود را نابودی اسرائیل اعلام کرده و همین مسئله، همه جناحها را علیه ایران متحد میکند.
* در رابطه با مسائل ایران، آنچه پیشروی اقتصاد سیاسی ماست این است که کشورهای عربی، ترکیه، روسیه و چین همگی سکوت اختیار کردهاند.
* اسرائیل به دنبال تجزیه سرزمینی ایران است. اگر این تجزیه محقق نشود، هدف اسرائیل آن است که ایران را به کشوری ضعیف تبدیل کند. حال، ایران در برابر این وضعیت چگونه میتواند در عرصه استراتژیک و دیپلماسی بازی کند؟ پاسخ به این پرسش به توانمندیهای فکری و نظری مسئولان بستگی دارد.
* در حال حاضر، ۱۲ میلیون جوان در کشور بدون شغل و تحصیلات ماندهاند. ادامه روند پرداخت یارانهها، کسری بودجه رو به افزایش، تمرکز منابع بر حوزه امنیت و دفاع، و افزایش نرخ بیکاری در نیمه دوم سال جاری، همگی زنگ خطر هستند. برای تغییر شرایط، ایران نیازمند تحول در پارادایم ذهنی است. ستون فقرات حکمرانی باید «رشد و توسعه اقتصادی» باشد. بر اساس برآورد کارشناسان انرژی و محیط زیست، برای رسیدن به شرایط نرمال، کشور به ۴۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵ سال نیاز دارد.
* معنای توافق هستهای این است که ایران باید غنیسازی صفر درصد را بپذیرد و قبول کند که برد موشکهایش زیر ۵۰۰ کیلومتر باشد. مشخص نیست ایران در چنین شرایطی این توافق را فعال کند.
* در صورت توافق، جنگ به شدت کاهش مییابد و پولهای مسدود شده ایران در اروپا، آسیا و خاورمیانه به صورت قطرهای آزاد میشود. با برنامهریزیهای گوناگون، قیمت دلار بین ۶۵ تا ۷۰ دلار در نوسان خواهد ماند. کسری بودجه تا حدی کاهش مییابد و شرکتهای انرژی بهویژه آمریکاییها در ایران فرصت فعالیت پیدا میکنند.
* از دوستان مطلع شنیدم حتی اگر ایران بپذیرد، عملیاتی شدن این توافق چندین سال طول خواهد کشید تا ایران رسماً به FATF بپیوندد. در این شرایط، سوئیفت باز میشود و گشایشهای قطرهای رخ میدهد. نرخ رشد اقتصادی بین ۲ تا ۲.۵ درصد در یک سال آینده خواهد بود. این یک سناریو است که البته احتمال تحقق آن را بسیار کم میدانم، اما نمیدانیم چه خواهد شد.
۳۱۲۲۲