آینده سعید جلیلی؛ زمین بازی تندروها محدود شده است؟

اقتصادنیوز سه شنبه 28 مرداد 1404 - 07:02
اقتصادنیوز: از نگاه عطریانفر، تدبیر حکومت و سیاست حکم می‌کند با این جریان‌های تندرو برخورد قهری و حذف مطلق صورت نگیرد.

به گزارش اقتصادنیوز، سعید جلیلی 17 سال پیش وارد مهم‌ترین نهاد سیاست‌گذاری امنیتی شد و از آن زمان تا زمان صدور حکم علی لاریجانی به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، فرد موثری در شورایعالی امنیت شناخته می‌شد. او با توئیت معناداری بعد از انتصاب علی لاریجانی، واکنش خاصی نشان داد. او اکنون فرد موثری در شورای عالی امنیت ملی نیست و گروه‌های همسو با او در مسیر نزول قرار گرفته‌اند. پرسش اصلی این است که آینده این جریان‌ها چه می‌شود؟ و چه مسیری را در فضای سیاسی ایران دنبال می‌کنند؟

آینده سیاسی جریانات تندرو

هدا احمدی در هفته نامه تجارت فردا نوشت؛نخستین نکته‌ای که محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران درباره آینده سیاسی جریان‌های تندرو در ایران اشاره می‌کند، آسیب‌های هویتی گروه‌های رادیکال و تندرو است که امروز شاهد واکنش‌های سریع و نگران‌کننده آنها در برابر تحولات سیاست‌ورزی ایران هستیم. این آسیب‌ها ریشه در تاریخ سیاسی کشور پس از رحلت امام خمینی (ره) دارد. در آن دوره، عرصه فعالیت‌های سیاسی در جمهوری اسلامی ایران عرصه نبردی میان نیروهای افراطی و رادیکال از یک‌سو و نیروهای معتدل و میانه‌رو از سوی دیگر بود.

این تقسیم‌بندی سیاسی نه محدود به چپ یا راست در معنای مرسوم آن بود و نه صرفاً براساس گرایش‌های مرسوم سیاسی قابل فهم است. بلکه افرادی از هر جناح اصول‌گرا یا رقبای آنها می‌توانستند رادیکال باشند. وجه مشترک همه این افراد، منش تمامیت‌خواهانه و تمایل به اعمال دیدگاه‌های سخت‌گیرانه و مطلق بود. در طول بیش از سه دهه پس از انقلاب، جریان‌های رادیکال از ظرفیت‌های مختلف برای پیشبرد اهدافشان بهره بردند. به عبارت دیگر، آنها سعی کردند با تفسیرهای خاص و گزینشی، برخی ایده‌ها و ارزش‌های نظام را مطابق با دیدگاه‌های تند و رادیکال خودشان تفسیر کنند.

اما واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی و سیاست‌های آن همواره تابع اقتضائات زمان و شرایط مختلف بوده و می‌تواند دیدگاه‌ها را براساس ضرورت‌های روز تغییر دهد. این تفاوت در تفسیر و برداشت از سیاست‌ها و شعارها به‌ویژه در حوزه مقابله با رادیکال‌ها و تندروها نمود بیشتری یافت.

بازتعریف رادیکال‌ها

وقایع رخ‌داده در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی، به‌ویژه تقابل ایران با آمریکا و اسرائیل، بخشی از ضعف‌ها و چالش‌ها در سیاست‌گذاری امنیتی کشورمان را به نمایش گذاشت. واکنش مسئولان ارشد نسبت به روندهای رادیکال نشان داد برخی از آنها دیگر به سیاست تساهل و تسامح با این جریان‌ها باور ندارند.

در گذشته، ممکن بود این گروه‌های تندرو از کنار سیاست‌های کلان به آسانی عبور کنند یا حتی به دلیل عضویتشان در چهارچوب‌های سیاسی و ایدئولوژیک نظام، مدارا با آنها صورت بگیرد. تجربه‌ها نشان داد که تسامح و کوتاه آمدن در برابر خواسته‌ها و مواضع رادیکال، به بحران و مشکلات جدی می‌انجامد. از این‌رو، مسئولان تصمیم گرفتند دست به اصلاح‌هایی بزنند که نفوذ و جایگاه تندروها در ساختارهای قدرت را کاهش دهند.

نمونه بارز این رویکرد را می‌توان در رخدادهایی دید که برای علی لاریجانی اتفاق افتاد. چهره‌ای که گرچه ریشه در جریان اصول‌گرایی داشت، اما به‌عنوان فرد معتدل و عقلانی شناخته می‌شد و خدمات قابل‌ توجهی به جبهه سیاسی خودش کرده بود. فشار جریان‌های رادیکال به او و جلوگیری از حضورش در عرصه‌های سیاسی مهم، نمادی از بحران جدی میان جریان‌های مختلف بود که به نوعی نشانگر افول نفوذ گروه‌های تندرو است. بنابراین این تحول‌ها پیام روشنی به جامعه سیاسی ارسال کرد. پیام این بود که مجدداً عقلانیت سیاسی و مدیریت خردمندانه باید محور اداره کشور باشد. طبیعی است که گروه‌های رادیکال وقتی این واقعیت را ببینند که فضای سیاست به سمت اعتدال و عقلانیت حرکت می‌کند، دچار احساس خلأ و نگرانی هویتی می‌شوند و باور می‌کنند آینده سیاسی از آن آنها نخواهد بود.

چشم‌انداز پیش‌رو

به عقیده عطریانفر، حال که موقعیت سعید جلیلی و گروه‌های همراهش در مسیر نزول قرار گرفته، پرسش این است که آینده آنها چگونه است؟ و چه راهبردی را باید در پیش بگیرند؟ عطریانفر بر این باور است که نباید تمرکز زیادی روی شخصیت فردی همچون سعید جلیلی گذاشت؛ چرا که موقعیت او بیشتر متوسط بود و رشد کاذب و موقتی داشت که بیشتر ناشی از شرایط خاص سیاسی کشورمان و ظهور جریان پوپولیستی همانند دولت محمود احمدی‌نژاد بود.

بیش از ۹۵ درصد ظرفیت جمعیتی و سیاسی کشورمان متعلق به نیروهای عقل‌گرا و معتدل است. جمعیت طرفداران جریان‌های رادیکال در مقایسه با کل جمعیت ایران عدد بسیار کوچکی است و این گروه‌ها دیگر نمی‌توانند سهم و نقش گذشته‌شان را در عرصه سیاست داشته باشند. شاید این گروه‌ها در آینده حضور و فعالیت محدود داشته باشند، اما به نظر نمی‌رسد که قادر باشند جایگاه و نفوذ قبلی خودشان را بازیابند. آنها باید با واقعیت‌های جدید کنار بیایند و از توهم‌هایی که در گذشته داشتند، دست بردارند.

در عین حال، از نگاه عطریانفر، تدبیر حکومت و سیاست حکم می‌کند با این جریان‌ها برخورد قهری و حذف مطلق صورت نگیرد. اگرچه باید نقش و تاثیر آنها کاهش یابد، اما نباید به‌گونه‌ای برخورد شود که این گروه‌ها احساس کنند، مظلوم واقع شده‌اند و به سمت خشونت یا بحران بیشتر سوق یابند. سیاست‌گذاری باید به‌گونه‌ای باشد که زمینه گفت‌وگو و حضور کنترل‌شده برای این گروه‌ها فراهم شود، بدون اینکه به آنها فرصتی برای ایجاد اختلال یا بی‌ثباتی داده شود.

بنابراین، آینده جریان‌های تندرو و رادیکال در ایران در مقیاس کلان به افول و کاهش نفوذ آنها در سیاست بازمی‌گردد. سیاست‌گذاران باید با هوشمندی و تدبیر شرایطی فراهم کنند که این گروه‌ها به‌عنوان بخشی از پیکره جامعه سیاسی پذیرفته شوند، بدون اینکه اختلالی در روند عقلانیت و ثبات در کشورمان ایجاد کنند.

آینده متوازن

محمد عطریانفر از وضع کنونی و آینده گروه‌های تندرو در ایران، تصویری واقع‌گرایانه و دقیق ارائه می‌دهد که براساس آن می‌توان چهار نکته مهم را مطرح کرد:

1- گروه‌های رادیکال و تندرو پس از دوران طولانی نفوذ و تاثیرگذاری، اکنون در آستانه افول قرار دارند و جایگاه سابق خودشان را از دست داده‌اند.

2- این جریان‌ها با آسیب‌های هویتی مواجه هستند که ناشی از فاصله گرفتن فضای سیاست از منطق تندروی و گرایش به عقلانیت است.

3- تحولات داخلی و منطقه‌ای، از جمله فشار به چهره‌های میانه‌رو همانند علی لاریجانی و تصمیم‌های مسئولان ارشد برای کاهش نفوذ رادیکال‌ها، به وضوح مسیر تغییر سیاست‌های کلی کشورمان را نشان می‌دهد.

4- آینده این گروه‌ها محدود به نقش‌های حاشیه‌ای و جمعیتی کم‌تاثیر خواهد بود. البته سیاست‌های حکومتی باید به‌گونه‌ای باشد که از برخوردهای قهری و حذف مطلق پرهیز کند و ضمن حفظ ثبات و امنیت، فضا را برای حضور کنترل‌شده آنها باز نگه دارد.

این رویکرد، نشان‌دهنده تمایل به مدیریت هوشمندانه و واقع‌بینانه سیاست داخلی در کشورمان است که به جای حذف و تقابل بی‌ثمر، بر گفت‌وگو و عقلانیت تکیه دارد و آینده‌ای متوازن برای عرصه سیاست‌گذاری در ایران ترسیم می‌کند.

بررسی تاریخی

برای درک بهتر وضع کنونی گروه‌های تندرو و رادیکال، لازم است نگاه عمیقی به روند شکل‌گیری و نفوذ این جریان‌ها در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی داشته باشیم. پس از انقلاب ۱۳۵۷، فضای سیاسی ایران به‌سرعت به دو قطب اصلی تقسیم شد: گروه‌های «معتدل»‌ که بر عقلانیت سیاسی و تدبیر تاکید داشتند و گروه‌های «رادیکال» که باور به روش‌های افراطی، انحصارطلبی و گاه مقابله سخت‌گیرانه با مخالفان داشتند.

در دهه‌های ابتدایی انقلاب، اختلاف‌ها بیشتر به‌صورت داخلی نمود داشت و زمینه‌های رقابت و درگیری میان نیروهای مختلف فراهم بود. گروه‌های تندرو به واسطه بهره‌گیری از شعارهای انقلاب و بهانه‌جویی در برابر مخالفان، نقش مهمی در فضای سیاسی و در برخی مقاطع به سمت قدرت نفوذ پیدا کردند. این روند، همواره با تنش و درگیری‌های داخلی همراه است. از یک‌سو، این گروه‌ها خودشان را مدافع اصول انقلاب می‌دانستند و از سوی دیگر، بخش‌هایی از نظام و جامعه نسبت به رویکردهای افراطی آنها نگران بودند. این وضع تا پایان دهه 70 و اوایل دهه 80 ادامه یافت؛ زمانی که تغییرات عمده در سیاست‌های کلان در کشورمان و روی کار آمدن دولت‌های معتدل و میانه‌رو باعث کاهش جایگاه تندروها شد.

افول گروه‌های رادیکال و تندرو، علاوه بر تاثیرات مستقیم در عرصه سیاست‌گذاری و قدرت، پیامدهای گسترده در سطح اجتماعی و فرهنگی نیز داشته است. این گروه‌ها که پیشتر بخش قابل ‌توجهی از طبقات جوان، مذهبی و سنتی جامعه را جذب کرده بودند، حال با واقعیتی روبه‌رو شده‌اند که نمی‌توانند دیگر همچون گذشته بخش عمده‌ای از افکار عمومی را به سوی خودشان جلب کنند.

از سوی دیگر، تغییرات جمعیتی و اجتماعی ایران باعث شده که بخش زیادی از جامعه به سمت رویکردهای عقلانی و متعادل گرایش یابند. رشد تحصیلات، ارتباطات جهانی و آگاهی سیاسی باعث شده بخش قابل ‌توجهی از مردم تمایل به کاهش تنش‌ها و بهبود روابط داخلی و خارجی کشور داشته باشند. این روند به‌طور طبیعی از نفوذ تندروها می‌کاهد.

با این حال، گروه‌های رادیکال به‌رغم کاهش نفوذ، هنوز توانایی‌هایی برای ایجاد التهاب و اعتراض در برخی موارد دارند. بنابراین، باید با دقت و هوشمندی، فضای سیاسی را مدیریت کرد که این گروه‌ها نتوانند از شرایط بحرانی برای تقویت مجدد خودشان بهره‌برداری کنند.

تغییر جایگاه

یکی از عوامل مهم که در تغییر جایگاه و نفوذ گروه‌های رادیکال نقش داشته، تحول در عرصه رسانه‌ها و فضای مجازی است. در گذشته، جریان‌های تندرو با بهره‌گیری از رسانه‌های رسمی و امکانات محدود ارتباطی، می‌توانستند پیام‌ها و شعارهایشان را به شکل موثر به جامعه منتقل کنند. امروز با گسترش شبکه‌های اجتماعی، دسترسی به منابع اطلاعاتی متنوع و افزایش آگاهی عمومی، قدرت آنها در شکل‌دهی افکار عمومی کاهش یافته است. به‌علاوه، افکار عمومی در مواجهه با شعارهای تند و افراطی، بیشتر حساس شده و واکنش‌های منفی نشان می‌دهد.

البته این به معنای ناپدید شدن کامل این جریان‌ها از فضای رسانه‌ای نیست، بلکه تغییرهایی در شیوه فعالیت و نوع حضور آنها رخ داده است. به جای فعالیت‌های آشکار و گسترده، آنها به سمت فعالیت‌های محدود و مخفیانه رفته‌اند که البته این هم به معنی کاهش تاثیرگذاری نیست. با توجه به تمام این عوامل، آینده سیاسی گروه‌های تندرو و رادیکال در ایران در قالب سه سناریو قابل تحلیل است.

سناریوی نخست، ادامه روند کنونی و کاهش نفوذ آنهاست. جریانی که با افزایش عقلانیت سیاسی، مشارکت جمعیتی کم و محدودیت‌های حکومتی، جایگاه خودشان را از دست می‌دهد.

سناریوی دوم، تلاش برای بازسازی و احیای این جریان‌ها از طریق تغییر تاکتیک‌ها و رویکردهاست. به نحوی که بتوانند در قالب چهره‌هایی معتدل و با ظاهر عقلانی وارد صحنه شوند، ولی در باطن همان اهداف رادیکال را دنبال کنند. این سناریو البته نیازمند توجه دقیق مسئولان و نخبگان سیاسی است که از بازگشت دوباره رادیکال‌ها جلوگیری شود.

سناریوی سوم، تحریک به خشونت و بحران‌آفرینی برای جلب توجه و بازپس‌گیری جایگاه است. اگرچه این سناریو احتمال کمتری دارد، اما در صورت عدم مدیریت صحیح و ایجاد فضای بسته و بی‌تدبیر، ممکن است زمینه‌ساز چالش‌های امنیتی و سیاسی شود.

بهترین راهکار برای مقابله با این جریان‌ها، استفاده از ترکیبی از تدبیر سیاسی، گفت‌وگوی ملی و ایجاد فرصت‌های مشارکت کنترل‌شده برای آنهاست. این رویکرد ضمن حفظ امنیت و ثبات، مانع از انزوای کامل و ایجاد نارضایتی در بخشی از جامعه می‌شود.

آینده رادیکال‌ها

نکته مهمی که در تحلیل آینده جریان‌های تندرو نباید نادیده گرفته شود، اثرگذاری تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی بر فضای سیاست در داخل است. سیاست‌های ایران در منطقه و روابط آن با بازیگران مهم جهانی همانند آمریکا، اسرائیل و کشورهای همسایه می‌تواند به‌شدت بر وضع داخلی گروه‌های رادیکال اثرگذار باشد. برای مثال، هرگونه تشدید تنش و بحران منطقه‌ای ممکن است به گروه‌های رادیکال فرصتی برای تقویت مجدد و افزایش حضور در فضای سیاسی بدهد. برعکس، روندی که به سمت کاهش تنش، مذاکرات سازنده و گشایش‌های دیپلماتیک حرکت کند، زمینه را برای تضعیف این جریان‌ها فراهم می‌کند. بنابراین، تحولات بیرونی و سیاست خارجی در کشورمان به‌عنوان متغیرهایی تاثیرگذار، باید همواره در تحلیل وضع جریان‌های داخلی و تدوین راهکارهای مقابله با آنها لحاظ شود.

می‌توان گفت جریان‌های رادیکال و تندرو در ایران با چالش‌های جدی مواجه‌اند که ناشی از تغییر شرایط داخلی، اجتماعی، سیاسی و بین‌المللی است. این گروه‌ها نمی‌توانند همانند گذشته نقش محوری داشته باشند و باید خودشان را با شرایط جدید تطبیق دهند.

در عین حال، حذف کامل گروه‌های رادیکال از فضای سیاست نه‌تنها عملی نیست، بلکه می‌تواند به بی‌ثباتی و افزایش تنش‌ها منجر شود. عقلانیت سیاسی، تسامح هوشمندانه و برنامه‌ریزی دقیق برای مدیریت حضور این گروه‌ها بهترین راهکار برای حفظ ثبات و پیشرفت است.

باید تاکید کرد که سیاست‌ورزی موفق در ایران، نیازمند «تلفیق خرد جمعی»، «احترام به تنوع دیدگاه‌ها» و «تمرکز بر منافع ملی و امنیت کشورمان» است. این مسیر نه‌تنها به سود جریان‌های معتدل، بلکه تضمین‌کننده آینده‌ای پایدار و پررونق برای کل جامعه ایرانی است.

پی نوشت؛

در این گزارش، با مشورت از محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، می‌خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که آینده جریان‌های تندرو در ایران چه می‌شود؟

 

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.