روزنامه العرب، چاپ لندن در تحلیلی نوشت، اسرائیل امروز دیگر فقط با فلسطینیها نمیجنگد، بلکه با اهریمن درونی خود که از داخل، کالبدش را میبلعد، در حال جنگ است. این اعتراضات صرفاً اعتراضی به یک سیاست یا عملیات نظامی نیست؛ بلکه زلزلهای داخلی است که پایههای این رژیم را میلرزاند و اختلافات عمیقی را بین نخبگان و پایگاه مردمی آن، بین نهادهای امنیتی و کابینه سیاسی آن و بین هویتی که سعی در ساختن آن برای خود دارد و هویتی که توسط صداهای داخلی پیش از خارج تهدید میشود، برملا میکند.
اسرائیل صدای جامعه داخلی خود را نادیده گرفته و اعتراضات و مخالفت مردمی با طرح اشغال غزه را مورد بیتوجهی قرار داده است. این رژیم تصمیم گرفته است در مسیری پیش برود که دچار تفرقه شده و بحران را عمیقتر میکند. این بیتوجهی، درگیری را پیچیدهتر کرده است. دشمنان آن دیگر فقط دشمنان خارجی نیستند، بلکه در قلب اسرائیل و نهادهای آن نیز حضور دارند.این اعتراضات گسترده صرفاً مخالفت با یک طرح اشغال نیست؛ بلکه مخالفت با ادامه سیاستی است که نتوانسته آینده اسرائیل را بسازد و چرخه بیپایانی از خشونت و انتقام را دامن میزند.
اینجا، در قلب این رژیم، که مدتهاست به تحمیل اراده خود با سلاح عادت کرده است، صدای متفاوتی پدیدار میشود که نمیخواهد خونهای ریخته شده صرفاً به آمار و اعدادی در دفتر محاسبات استراتژیک تبدیل شود.
این صدا میگوید که هزینه انسانی به باری غیرقابل تحمل تبدیل شده است و بیگانگی از عدالت و انسانیت، آغاز پایان است. این اعتراضات زودگذر نیستند؛ بلکه اعلام مرگ اسطوره یک اسرائیل منسجم هستند و شکنندگی رژیمی را برملا میکنند که معتقد بود کنترل قلمرو به معنای کنترل بر ذهنها و قدرت سلاح به معنای قدرت مشروعیت است. در بحبوحه تشدید حملات وحشیانه نظامی، یک بحران سیاسی و فرهنگی در حال عمیقتر شدن است و تقریباً خود ارتش را به بستری برای رد طرحی تبدیل میکند که آن را یک تله استراتژیک میداند که اسرائیل را به سوی آینده نامعلوم سوق میدهد.آنچه امروز اتفاق میافتد، آزمونی سخت برای توانایی اسرائیل در عبور از دوران سلطه سیاسی اقتدارگرایانه و مواجهه با واقعیت جدیدی است که نیازمند خوانش عمیقتری از این درگیری است.
این دیگر صرفاً یک رویارویی نظامی با غزه یا مقاومت نیست، بلکه مبارزهای داخلی بر سر آینده این رژیم، بر سر مشروعیت، عزت و هویت است. اعتراضاتی که تلآویو را به لرزه درآورده است، فقط یک طوفان گذرا نیست؛ بلکه پیامی رمزگذاری شده به جهان است: هر کسی که یونیفرم نظامی میپوشد یا قدرت دولتی دارد، صدای مردم نیست. کسانی در اسرائیل هستند که نمیخواهند ببینند دولتشان به یک ماشین مخرب تبدیل شده است.
این شکاف داخلی دلالتهای عمیقتری از ضعف استراتژیهای فعلی در بر دارد و این واقعیت را منعکس میکند که راهحلهای نظامی نه صلح میآورند و نه به چالشهای واقعی پیش روی منطقه پاسخ میدهند. در این لحظه حساس، تصمیمگیرندگان در اسرائیل و جهان باید هر آنچه را که ثابت و اجتنابناپذیر میدانستند، مورد بازنگری قرار دهند، زیرا مسیر فعلی منجر به شکاف و تخریب بیشتر، نه فقط در غزه، بلکه در قلب خود اسرائیل نیز میشود، چرا که نشانههایی از بحران مشروعیت در حال تشدید است که میتواند کل رژیم را ببلعد.
این اعتراضات گسترده صرفاً مخالفت با یک طرح اشغال نیست؛ بلکه مخالفت با ادامه سیاستی است که در ساختن آینده اسرائیل شکست خورده و چرخه بیپایانی از خشونت و انتقام را دامن میزند. بزرگترین خطر در همین جا نهفته است: اینکه فضای داخلی اسرائیل به میدان نبرد جدیدی تبدیل شود که در آنجا نخبگان بر سر خاکستر هویت جمعی میجنگند و دولت اسیر اختلافات خود میشود، در حالی که جهان در سکوت نظارهگر است و منتظر انفجاری است که ممکن است از آن راه فراری نباشد. در این زمینه، مسئله دیگر صرفاً یک انتخاب سیاسی نیست، بلکه مسئله موجودیت و سرنوشت است که نمیتوان آن را به تعویق انداخت.