این گزارش، نه در پی هراسافکنی بیثمر، که در جستوجوی راهی است برای بهرهگیری درست از یک امکان مدرن؛ تا در گذرگاه پرهیاهوی دیجیتال، با آگاهی و حکمت، ارتباطاتی ایمن و انسانی بسازیم که تنهایی را بزداید و روح را به سوی روشنی رهنمون شود.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، در جهانی که فناوری با شتابی بیامان پیش میتازد، امکانات دیجیتال چون آینهای دوسویه، هم فرصتاند و هم چالش. در این روزگار که انگار زمان با شتابی غریب از دستانمان میگریزد، تلهای پنهان نیز در پس پردههای دیجیتال گسترده شده است. تلهای که با زرقوبرق سکههای مجازی و وعدههای ارتباط، دلها را میفریبد و در نهایت، به جیبهای نامرئی سودجویان ختم میشود. اما این تنها پول نیست که در این بازی از کف میرود؛ چیزی گرانبهاتر، شاید تکهای از روح آدمی، در این مسیر گم میشود.
ربات های چت
صحبت از ربات های چت است. جهان دیجیتال، این باغ پر از گلهای فریبنده و خارهای پنهان، جایی است که هر کلامی، چه باید و چه نباید، به سادگی بر زبان میآید. در این فضا، برخی چنان در پیچوخمهایش ماهر شدهاند که از همان لحظهی نخست، بیپرده، خواستههایشان را فاش میکنند: «به دلیل نیاز مالی... چت تصویری... با تخفیف ویژه...» و گاه، بیهیچ مقدمهای، راهی به سوی حضوری شدن نمییابند.
اما در این میان، دختری جوان، در گوشهای از خانهای گرم و آشنا، دوربینش را روشن میکند و تصویری از جمع خانوادهاش به سوی ناشناسی در آن سوی خط میفرستد. خانواده، غرق در گفتوگوهای روزمره، از آنچه در جریان است بیخبر است. دخترک، بیآنکه بداند چه تارهایی به دورش تنیده شده، قول و قرارهایی میگذارد و اعتمادی کور به غریبهای در جهانی مجازی میبخشد.
همهچیز، از ظاهر، نشان از خانوادهای مقبول دارد. دختری که به نظر میرسد گوهر پاکی در دامان آن خانه است. اما آب از سر گذشته است، به همین سادگی. و خانواده، تا روزی که این روایت تلخ به گوششان نرسد، هرگز در معصومیت او تردیدی به دل راه نخواهند داد. چه غریب است این جدایی میان آنچه میبینیم و آنچه در جریان است!
پسری دیگر، در همین فضا، فریاد میزند که از این بازیهای مجازی بیزار است، اما خود، گرفتار چرخهای شده که مدتهاست او را در خود فرو برده. شاید حتی در جمعهای علمی، با حرارتی مثالزدنی، از خطر رباتهای چت سخن گفته باشد، اما شبهنگام، باز به همان دام بازمیگردد.
و در این میان، زنی ۵۱ ساله و مردی ۴۸ ساله، با عنوانهای عجیب «شوگر مامی» و «شوگر ددی»، پا به این عرصه میگذارند. آنها که خود فرزندانی ۱۶ و ۱۷ ساله در خانه دارند، در جستوجوی چهاند؟ آیا این همان تنهایی است که در پس ظاهر زندگیهای بهظاهر کامل پنهان شده؟
سکههای فریب
داستان اما سوی دیگری هم دارد. رباتهای چت ناشناس، با سخاوت ظاهری، پنج سکهی رایگان به تازهواردان هدیه میدهند، گویی کلیدی برای گشودن درهای این جهان نو. اما این کلید، تنها در را به سوی تلهای گشودهتر میکند.
پس از آن، برای هر ارتباط تازه، باید سکه خرید. ۱۵۰ سکه، ۷۵ هزار تومان؛ ۲۰۰ سکه، ۹۰ هزار تومان. و هرچه پیشتر میروید، قیمتها ملایمتر، اما وسوسهها سنگینتر میشوند. اگر دوستی را به این بازی دعوت کنید، ۲۰ سکهی رایگان نصیبتان میشود. اینگونه است که چرخهی فریب گستردهتر میشود، و تارهای این تله، بیش از پیش به دور آدمیان پیچیده میشود.
عجیبتر آنکه، با نگاهی دقیقتر، درمییابیم که بسیاری از این رباتها، هرچند با نامهایی گوناگون، از یک سرچشمهی واحد مدیریت میشوند. گاه در میانهی گفتوگو، یکی از کاربران، که شاید خود رباتی دیگر باشد، شما را به سوی ربات جدیدی میکشاند: «همهی شوگرها و پارتنرها را اینجا بیابید!» این بازی، نه گفتوگویی انسانی، که رقص حسابشدهی الگوریتمهاست. رباتی که شما را ناشناس میپندارد، در حقیقت همهچیز دربارهتان میداند. پروفایل شما، چون کتابی گشوده، در برابر چشمان سرورهای این بازی قرار دارد. و اگر هزینهای بپردازید، این اطلاعات به دیگری فروخته میشود. اینگونه است که ناشناسی، تنها برای شما ناشناس است.
گذرگاههای پرخطر
در این جهان مجازی، گفتوگوها از هر رنگ و نوعیاند. از سخنان روزمره تا گفتوگوهای عاطفی و گاه، به سوی تاریکیهایی که در دنیای واقعی کمتر جرأت بیانشان میرود. کافی است مردی بخواهد با مردی دیگر سخن بگوید؛ پرسشهایی چون «فازت چیه؟» یا «بیغیرت هستی؟» چون تیری زهرآگین، لایههای پنهان زخمهای اجتماعی را آشکار میکنند. این پرسشها، نه تعارفاند و نه فحش؛ واقعیتیاند که پاسخ شما، مسیر گفتوگو را تعیین میکند.
درخواستهای سادهای چون شارژ اعتباری خط همراه، گاه درهای انحراف را میگشایند. چهرههایی معصوم، که شاید با یک کلام حکیمانه به راه بازگردند، و شاید هم نه. حتی آنکه از این مسیر بازمیگردد، تضمینی نیست که بار دیگر به سوی آن نلغزد.
متخصصان چه می گویند؟
متخصصان هشدار میدهند که این چتهای ناشناس، بهویژه بر روان نوجوانان، چون سمی خاموش اثر میگذارد. سکسچتها، که گاه در این فضاها چون علفی هرز میروید، میتواند به اضطراب، افسردگی و حتی آشوبهای هویتی منجر شود. گرایشهای تازهای که در این گفتوگوها معرفی میشوند، برای ذهنهای جوان، چون معمایی پیچیده است که گاه به مسئلهای ماندگار بدل میشود.
کارشناسان میگویند این چتها، توقعاتی غیرواقعی از روابط انسانی میسازند. گناه و شرم، که گاه در پس این گفتوگوها در دل کاربران جوانه میزند، میتواند روان را به سوی پرتگاههای عمیقتر بکشاند. و چه تلخ است که بسیاری از این کاربران، هرگز نمیدانند با رباتی سخن میگویند که وجود خارجی ندارد. اما پشت برخی اکانتها، آدمیانیاند با نامهای جعلی، که خود نیز شاید در این تله گرفتارند.
انبوه تنهاییها
گزارشها میگویند در ایران، ۵۸ میلیون کاربر تلگرام داریم، و نزدیک به ۳۰ درصدشان دستکم یکبار پای این رباتهای ناشناس نشستهاند. انبوهی از این کاربران، نوجوانانی ۱۵ تا ۱۷ سالهاند؛ نسلی که در آستانهی کشف خود و جهان، به سوی این تلههای دیجیتال کشیده میشوند. در این میان، نهتنها ایران، که جهان نیز گرفتار این بازی است. رباتهای چت، از خدمات مشتری تا سرگرمی، در گوشهگوشهی دنیا پراکندهاند، اما استفادهی نادرست از آنها، چون آتشی زیر خاکستر، خطرناک است.
البته می توان به افراد درگیر با این فضاها کمک کرد فقط باید مغزشان عادت کند تا هورمون های شادی آور را در فعالیت های دیگری ترشح کند.