این اثر تاریخی با آهنگسازی روحالله خالقی و شعر حسین گلگلاب، و صدای جادویی غلامحسین بنان روایتگر عشق به میهن است و به عنوان نمادی از اتحاد ملی و روح میهندوستی شناخته میشود.البته این نکته را باید نوشت که یحیی معتمد وزیری با نام هنری «نوذر»، اولین خوانندهای بود که این سرود را اجرا کرد اما دومین بار با اجرای مشترک عبدالعلی وزیری و غلامحسین بنان اجرا شد و در نهایت با صدای بنان در خاطر جمعی مردم ثبت شد.
داستان ساخت این ترانه به آغاز حمله نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران در سوم شهریور سال ۱۳۲۰برمی گردد. حملهای که به بهانه حضور جاسوسان آلمانی در ایران آغاز شد و زمینه سقوط پهلوی اول را فراهم کرد و بعد از آن تا ۱۳۲۵، زمانی که شوروی نیروهای خود را از خاک ایران خارج کرد؛ ادامه یافت. بسیاری این تصنیف را سرود ملی غیر رسمی میدانند و درباره ساختش نیز روایتهای متعددی وجود دارد که برخی نادرست است.
روحالله خالقی آهنگساز برجسته در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» درباره اش نوشته است: «آهنگساز و گوینده اشعار، آنرا تحت تاثیر اوضاع زمان ساخته بودند… در آنوقت کشور ما را قوای انگلیس و روس و آمریکا اشغال کرده بودند و جنگ بینالملل دوم هنوز دوام داشت. تظاهرات ملی نمیشد زیرا وضع آماده نبود ولی آهنگ و شعر این سرود احساسات ملی را سخت برانگیخت و مخصوصا در مقابل خارجیان که در آن مجلس (نخستین اجرای سرود) هم بودند از طرف ایرانیان تظاهرات بیشتری شد و اولین ضربهای بود که بهطور غیرمستقیم بر پیکر ارتش خارجی که ناخوانده مهمان ما بودند زده شد.»
گلنوش خالقی پژوهشگر و فرزند مرحوم روحالله خالقی با بیان اینکه دلیل شکلگیری این سرود بحث بین پدر و لطفالله مفخم است، توضیح داده است: « معتقد بود هر یک از مایههای موسیقی ایرانی فضایی دارند که درباره پیشینه و دلایل ساخت سرود «ای ایران» روایتهای متعددی وجود دارد که میتوان بر اساس این روایتها به حدس و گمانهای متعددی نیز دست پیدا کرد. شرایطی که بعد از گذشت سالها همچنان در مقاطعی موجب ایجاد شبهاتی شده و کار را حتی به رسانهها میرساند آهنگسازی در آنها موجب میشود اثر هم همان فضا را منعکس کند.
برای مثال، دشتی به عنوان مایهای غمگین شناخته شده است در نتیجه اگر اثری در این مایه ساخته شود آن اثر هم الزاما فضایی غمگین خواهد داشت. پدرم اما این موضوع را رد میکرد. او معتقد بود فضای اثر متکی به توانایی آهنگساز و ایدههای موسیقایی اوست و برای اثبات نظرش، سرود «ای ایران» را که فضایی حماسی دارد در دشتی آفرید. کمی بعد هم از حسین گلگلاب درخواست کرد تا شعر سرود را بسراید.»
در همین رابطه برخی دیگر با تاکید بر وقایع دوران جنگ جهانی دوم و زمانی که در سپتامبر ۱۹۴۱متفقین ایران را اشغال کرده بودند، ایده ساخت شعر «ای ایران» توسط حسین گل گلاب را دیدن اهتزاز پرچم متفقین از پادگان استرآباد عنوان کردهاند.
مشهورترین روایت دربارهٔشکل گیری «ای ایران» را نواب صفا شاعر در کتاب «قصه شمع» از قول شاعر «ای ایران» یعنی دکتر حسین گلگلاب اینگونه نقل است: «مهر ۱۳۲۳ بود. یک روز از خیابان هدایت رد میشدم. دیدم یک سرباز آمریکایی یک بقال ایرانی را کتک میزند. بسیار ناراحت شدم و با همان حال، به انجمن موسیقی خالقی رفتم و بیاختیار چیزی درست کردم. خالقی برای آن آهنگ ساخت و شد همان سرود معروف «ای ایران» که بنان آن را خواند. من بیشتر سرودهای حماسی ساختهام. یکی از آنها سرود «آذرآبادگان» است. آن هم تحت تاثیر حملۀ خارجیها بود.»
این روایت را اما دکتر هما گلگلاب دختر شاعر و استادیار بازنشسته دانشگاه رد کرده و در گفتوگو با یک مجله گفته است: « مرحوم اسماعیل نواب صفا کم لطفی کرده است. زیرا این روایت که آقای گل گلاب در خیابان راه میرفته و میبیند یک آمریکایی کشیدهای به گوش یک بقال میزند یا به سبزی فروش و او را تحریک میکند اصلا چنین چیزی نبوده بلکه یک عرق ملی بوده که پدر و آقای خالقی داشتند و این آهنگ را ساختند و باقی همه حاشیه است.»
حسین گلگلاب درباره اجرای و تاثیر این اثر نوشته است: «در سال ۱۹۴۴، در شرایطی که چکمههای نیروهای اشغالگر هر وطنپرستی را میلرزاند، من ایدهٔ این شعر به ذهنم رسید. سپس پروفسور خالقی موسیقی آن را نوشت و در برابر همهٔ مقاومتهای سیاسی، این ترانه راه خود را به دل و روح مردم پیدا کرد. اجرای آن در ۲۷مهرماه ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی دانشکده افسری با صدای غلامحسین بنان و به سرپرستی روحالله خالقی در خیابان استانبول طی دو شب متوالی برگزار شد. سرود «ای ایران» آنقدر اثر کرد که شنوندگان تکرار آن را خواستار شدند و سه بار تجدید شد.
استقبال و تاثیر این سرود باعث شد که وزیر فرهنگ وقت، هیات نوازندگان را به مرکز پخش صدا دعوت کرد تا صفحهای از آن ضبط و همه روزه از رادیو تهران پخش شود. اجرای دیگر، مربوط به سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ در برنامه گلها است که غلامحسین بنان این سرود را خواند.» در سال ۱۳۵۰نیز اُپرای رادیویی این سرود با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران با رهبری فرهاد فخرالدینی و خوانندگی مرحوم اسفندیار قرهباغی انجام گرفت. دو اجرای دیگر از این اثر نیز یکی با صدای مرحوم حسین سرشار و دیگری با صدای رشید وطندوست موجود است.
به گزارش خبرگزاری مهر پس از پیروزی انقلاب به دلیل برخی از سو برداشت و سوءتفاهماتی که درباره این سرود به وجود آمد پخش سراسری آن نیز تا مقطعی ممنوع شد، اما پس از مدتی این سرود بار دیگر مورد استفاده قرار گرفت و حتی در مقطع مربوط به دوران دفاع مقدس از آن برای ایجاد روحیه ملی – میهنی است بهرهبرداری شد.