تحلیل جامعه‌شناسانه واکنش‌های انتقادی به همایون شجریان/ وقتی هنر هم قربانی سیاست می‌شود

خبرآنلاین پنج شنبه 13 شهریور 1404 - 15:30
لغو کنسرت خیابانی همایون شجریان در میدان آزادی تنها به برهم خوردن یک رویداد موسیقایی ختم نشد؛ این اتفاق در مدت کوتاهی به موضوعی اجتماعی و حتی سیاسی تبدیل شد. موجی از انتقادها، ناسزاها و بایکوت مجازی، هنرمندی را که سال‌ها در حافظه جمعی ایرانیان به عنوان صدایی ماندگار و فرزند خلف استاد محمدرضا شجریان شناخته می‌شد، هدف قرار داد.

زینب کاظم‌خواه: بسیاری این واکنش‌ها را نشانه‌ای از تغییر رابطه جامعه با هنرمندان و حتی زنگ خطری برای سایر چهره‌های فرهنگی دانستند. علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس، در گفت‌وگو با خبرآنلاین ریشه این وضعیت را در «کاهش شدید سرمایه اجتماعی، بی‌اعتمادی به نهادهای حکومتی و بحران مدیریت در کشور» می‌داند و معتقد است که در چنین فضایی هر پدیده‌ای که رنگ و بوی دولتی به خود بگیرد، حتی اگر یک کنسرت موسیقی باشد، با واکنش منفی مردم مواجه خواهد شد.

شریفی یزدی در پاسخ به این پرسش که چرا شجریان محبوب ناگهان با موجی از انتقاد و طرد اجتماعی عده‌ای مواجه شد، ابتدا بحث را فراتر از شخص هنرمند می‌برد: «این مسئله ابعادی فراتر از شخص هنرمند دارد. قرار بود کنسرتی در میدان آزادی برگزار شود، اما گروه‌ها یا افرادی ذی‌نفوذ آن را لغو کردند. همین امر نشانه‌ای از بحران مدیریت در ایران است. همان‌طور که امروز در حوزه‌هایی مانند آب، برق، گاز و اقتصاد شاهد ناترازی و نابسامانی هستیم، چنین رخدادهایی نیز از همین بحران حکایت دارد.»

او معتقد است مشکل اصلی آنجاست که نظام مدیریتی کشور تکلیف روشنی با خود ندارد: «تصمیم‌گیری‌ها در یک مرکز مشخص صورت نمی‌گیرد. افراد ذی‌نفوذی که مسئولیت قانونی یا حقوقی رسمی ندارند، می‌توانند مسیر امور را تغییر دهند. برای نمونه، شهردار تهران اعلام می‌کند که کنسرت به جای میدان آزادی در استادیوم آزادی برگزار خواهد شد. بخشی از این تغییرات شاید جنبه امنیتی داشته باشد، اما واقعیت این است که نبود سازوکار مشخص مدیریتی و دخالت‌های غیررسمی، خود بخشی از بحران است.»

کاهش سرمایه اجتماعی؛ ریشه‌ی بی‌اعتمادی

به باور این جامعه‌شناس، مسئله اصلی در ماجرای شجریان، به کاهش سرمایه اجتماعی در ایران بازمی‌گردد: «امروز حکمرانی ما ـ از مجلس و وزرا گرفته تا استانداران و فرمانداران ـ به شدت دچار کاهش سرمایه اجتماعی شده است. سرمایه اجتماعی سه مؤلفه اصلی دارد: مشارکت، شفافیت و اعتماد عمومی. در هر سه حوزه وضعیت ما بحرانی است.»

او با اشاره به انتخابات اخیر می‌گوید که میزان مشارکت به‌خوبی گویای وضعیت است. از نظر شریفی یزدی، نبود شفافیت نیز عامل مهمی در فرسایش اعتماد عمومی است: «ما اساساً یکی از کشورهای غیرشفاف هستیم. معلوم نیست درآمد نفت کجا می‌رود یا پول‌ها چگونه هزینه می‌شود. بهانه این است که چون در تحریم هستیم باید محرمانه عمل کنیم؛ اما همین باعث کاهش اعتماد عمومی می‌شود.»

به گفته او، هم اعتماد افقی (اعتماد مردم به یکدیگر) و هم اعتماد عمودی (اعتماد مردم به نهادهای حاکمیتی) تضعیف شده و امروز جامعه در پایین‌ترین سطح اعتماد عمومی قرار دارد. نتیجه این وضعیت آن است که «هر سخنی از سوی مسئولان ـ حتی رئیس‌جمهور ـ با تردید و بی‌باوری مردم مواجه می‌شود.»

جامعه خشمگین؛ تجربه‌های مشابه

در چنین بستری، حتی محبوب‌ترین چهره‌ها نیز مصون نمی‌مانند. شریفی یزدی توضیح می‌دهد: «اکثریت مردم باور دارند این کنسرت، کنسرتی دولتی و حکومتی بوده است. به همین دلیل، نه تنها خود رویداد، بلکه شخص شجریان نیز زیر سوال رفت. با وجود پیشینه و محبوبیت او و این‌که فرزند استاد شجریان بزرگ است، اما از منظر جامعه‌شناسی، ریشه ماجرا در کاهش اعتماد عمومی به نهادهای دولتی است. به‌ویژه وقتی خبر تماس مستقیم وزیر ارشاد با همایون شجریان منتشر شد، این موضوع به‌عنوان نشانه‌ای از دخالت دولت تلقی شد و در نتیجه واکنش‌ها شدت گرفت.»

این جامعه‌شناس یادآور می‌شود که ماجرا محدود به شجریان نیست. او نمونه‌هایی از گذشته را یادآوری می‌کند: «هنرمندی که سال‌ها ممنوع‌الکار بود و اجازه اجرا نداشت، به محض حضور در تلویزیون با واکنش‌های تند مردم مواجه شد. دلیل این است که جامعه امروز خشمگین است؛ ناشی از وضعیت اقتصادی، وعده‌های بی‌حاصل و ناکامی‌های متعدد. بنابراین، هر چیزی که بوی دولتی بدهد، با موضع‌گیری منفی مردم روبه‌رو می‌شود.»

طرد اجتماعی؛ خطری برای همه هنرمندان

شریفی یزدی هشدار می‌دهد که در چنین فضایی هر هنرمندی ممکن است با طرد اجتماعی مواجه شود: «مردم بارها نشان داده‌اند که مایل به اعتماد هستند. در جنگ ۱۲ روزه یا حتی در انتخابات، این اعتماد نسبی شکل گرفت. اما امروز اگر انتخابات برگزار شود، مشارکت بسیار پایین‌تر از قبل خواهد بود. این یعنی فرصت‌سوزی بزرگ.»

از نگاه او، این روند تنها به عرصه هنر محدود نمی‌ماند و در صورت ادامه، می‌تواند کل نظام اعتماد اجتماعی را فرسوده‌تر کند.

تنها راه‌حل؛ بازسازی اعتماد

به باور شریفی یزدی، تنها راه برون‌رفت از این بحران، بازسازی اعتماد عمومی است؛ کاری که دشوار اما ضروری است: «حکومت باید با جهان تعامل کند، اقتصاد را حتی در کوتاه‌مدت بهبود بخشد، به وعده‌ها عمل کند، شفافیت ایجاد کند و جلوی دخالت نهادهای غیرمرتبط در اقتصاد را بگیرد. همچنین گردش نخبگان باید اتفاق بیفتد. اگر این مسیر طی نشود، حتی محبوب‌ترین هنرمندان هم قربانی فضای بی‌اعتمادی خواهند شد.»

۵۹۵۹

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.