به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، سیدهاشم آقاجری در سخنرانی خود با اشاره به اهمیت کتاب «غربزدگی» گفت: «این اثر بدون شک تأثیرگذار بوده است، اما نکته اصلی این است که غربزدگی تنها یک متن نیست؛ بلکه در دهههای ۴۰ و ۵۰ و پس از کودتای ۲۸ مرداد به یک گفتمان تبدیل شد.»
او یادآور شد که پیش از جلال آثار مشابهی وجود داشته، از جمله «تسخیر تمدن فرنگی» نوشته فخرالدین شادمان، اما در آن مقطع شاهد شکلگیری یک گفتمان فراگیر نبودیم. آقاجری افزود: «جلال بیشتر غرب را از منظر اقتصادی و تکنولوژیک بررسی میکند، در حالی که غرب حاصل سلسلهای از تحولات معرفتی، فلسفی، علمی و اجتماعی از قرن شانزدهم به بعد بوده است.»
وی ادامه داد: «غربی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد به روشنفکران ایرانی معرفی شد، همان غربی بود که در هیئت کنسرسیوم و کمپانیهای نفتی ظاهر میشد؛ غربی که مسئله مشترک روشنفکران جهان سوم در آن دوره بود.»
آقاجری تأکید کرد: «غربزدگی را باید در بستر تاریخی خود خواند. اگر بخواهیم صرفاً به عنوان یک متن بررسی کنیم، جلال نیز خود اعتراف کرده که نوشتهای همراه با داوریهای شتابزده است. نقد این اثر باید با رعایت متدولوژی علمی و در چارچوب موقعیت تاریخی انجام شود، نه بر اساس تجربههای شصت سال بعد.»
بخشهای کتاب و خطاهای تاریخی
آقاجری کتاب را سهبخشی دانست و گفت: «بخش نخست تاریخی است و پر از خطا. جلال بسیاری از رویدادها را با نظریه توطئه توضیح میدهد؛ از حمله مغول و تیمور گرفته تا صفویه و مشروطیت. در اینجا تحت تأثیر فردید و دیگران، مشروطیت را پروژهای یهودیزده و فراماسونی معرفی میکند.»
او بخش میانی کتاب را مهمترین قسمت دانست و افزود: «این بخش نشانهای از آسیبشناسی جامعه ایران است. جلال مانند اسبی که قبل از وقوع زلزله آن را حس میکند، بحران را پیشبینی کرد و هشدار داد.»
آقاجری با اشاره به دیدگاه جلال درباره تکنیک گفت: «آل احمد همه مشکلات را به ماشین و تکنیک فروکاست و در عین حال راهحلش این بود که ایرانیان خودشان تولیدکننده ماشین شوند، نه صرفاً مصرفکننده. این همان پارادوکس جلال است؛ تکنیک را عامل بدبختی میدانست اما راهحل را در تسلط بر آن میدید.»
عبدالکریمی: گفتمان غربزدگی همچنان موضوعیتی جدی دارد
بیژن عبدالکریمی در آغاز سخنان خود گفت: «یکی از مشکلات ما این است که مواجهههای پارادوکسیکال را ساده و یکسویه میکنیم. همانگونه که جلال آل احمد در عین دیدن مصیبت در ماشین، راه نجات را نیز در رسیدن به ماشین میدید، ما هم باید این وضعیت را بفهمیم.»
او با اشاره به فروپاشی مرجعیتهای سنتی در جهان پستمدرن افزود: «گفتمان غربزدگی همچنان در جامعه امروز موضوعیتی جدی دارد؛ جامعه ما بیش از هر زمان دیگری گرفتار غربپرستی و غربسالاری است.»
عبدالکریمی به تفاوت دیدگاه جلال آل احمد و سید احمد فردید درباره غربزدگی اشاره کرد و گفت: «فردید این مفهوم را فلسفی و متافیزیکی میدانست، اما آل احمد آن را بیشتر در ساحت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بررسی کرد. انقلاب ایران نیز به آل احمد نزدیکتر است تا فردید.»
وی در پایان افزود: «راهحل آل احمد بازگشت به سنت بود، اما نزد او جنبه سیاسی و مبارزاتی داشت نه فلسفی و وجودی. سنت برای جلال یک منبع مقاومت بود؛ اما اگر امروز بخواهیم پرچم او را بالا ببریم، باید با فهمی فیلسوفانه و عمیقتر از سنت و غرب به آن نگاه کنیم.»
۵۹۲۴۳