همشهریآنلاین - مجیدجباری: کمتر از ۴۰ روز از حادثه آتشسوزی آبیدر سنندج و جان باختن ۳ جوان طبیعت دوست،ایران بار دیگر داغدار شد. این بار نام «ریبین گورانی» جوان ۲۸ ساله اهل روستای «ساوا» در مریوان بر زبانها افتاد. جوانی که برای نجات درختان بلوط زاگرس به آتش زد اما چند روز پس از مسمومیت شدید و مشکلات تنفسی، در بیمارستان توحید سنندج به کما رفت و سرانجام در ۱۴ شهریور ۱۴۰۴ جان باخت. پیکر او امروز( ۱۵ شهریور) در میان اندوه مردم و همراهان طبیعت تشییع و به خاک سپرده شد. چهارمین جوان کردستانی که در کمتر از ۲ ماه در راه مهار آتشسوزی جنگلها جان خود را از دست دادند.
آتش و شور جوانی
داستان «ریبین» شبیه بسیاری از جوانان کردستان و سایر زاگرس نشینان است که با دیدن شعلههای آتش در دامنهها و کوهستان به جای تماشا دل به آتش میزنند. برای آنان درختان بلوط زاگرس بخشی از هویت و زندگی است و سوختن درختان را تاب نمی آورند. اما این شجاعت و غیرت محلی، بارها به بهای جان تمام شده است. مهار و اطفای آتش در جنگل و طبیعت بسیار پیچیده، پرخطر و تخصصی است که حتی نیروهای آموزش دیده و مجهز را هم دچار مصدومیت و و گاه مرگ کرده.
هشدار کارشناسان
یک فعال محیط زیست و رئیس انجمن یاران بلوط زاگرس که سالها در زمینه اطفای حریق و آموزش جوامع محلی در «دشمنزیاری» ممسنی استان فارس (متراکم ترین جنگلهای بلوط زاگرس) فعالیت دارد، درباره جان باختن جوان مریوانی در تلاش برای اطفای حریق جنگل میگوید: «همیشه تاکید میکنیم که حضور افراد آموزشندیده در عملیات اطفای حریق بسیار خطرناک است. پروتکلهای مشخصی وجود دارد و انجمنها و ادارات منابع طبیعی هرگز افرادی را که تجربه یا آموزش کافی ندارند به خط مقدم آتش نمیفرستند. حضور مردم محلی میتواند بسیار مفید باشد، اما در نقشهای پشتیبانی مثل رساندن آب، تجهیزات یا پایش منطقه، نه ورود مستقیم به دل آتش.»
فواد پارسایی در گفتوگو با همشهریآنلاین تاکید میکند: «وقتی علاقه مندان طبیعت بدون شناخت کافی از مسیر حرکت آتش یا بدون تجهیزات لازم وارد منطقه میشود، ممکن است در کوتاهترین زمان ممکن خود را در محاصره شعلههای آتش ببیند. این همان چیزی است که بارها جان مردم محلی و حتی جنگلبانان و محیطبانان را گرفته است.»
عوامل خطر
به گفته این فعال محیط زیست، حتی تیمهای آموزشدیده هم اگر داده و اطلاعات کافی از وضعیت آتش نداشته باشند، در معرض خطر هستند. جهت وزش باد، شیب زمین، نوع پوشش گیاهی و نقاط پرخطر، عواملی هستند که بدون پایش دقیق میتوانند یک عملیات را به حادثه تلخ تبدیل کنند.
جزییات تازه از جانباختن ۳فعال محیط زیست در آبیدر | خبات امینی، چیاکو یوسفینژاد و حمید مرادی چطور جان باختند
او توضیح میدهد: «داشتن دیدهبانهایی مثل پهپادهای برد کوتاه یا سیستمهای ارتباطی امن و مجاز میتوانند نقش کلیدی در هدایت و فرماندهی عملیات اطفای حریق طبیعت داشته باشند. در بسیاری از نقاط کوهستانی، پوشش آنتن موبایل وجود ندارد و همین باعث میشود هماهنگی تیمها سخت یا حتی ناممکن شود.»
نقش مردم محلی
با این حال، کارشناسان منکر اهمیت مردم محلی نیستند. تجربه نشان داده است که حضور آنان در کنار نیروهای رسمی و انجمنهای تخصصی آموزش دیده میتواند به کاهش خسارتها کمک کند؛ به شرطی که تحت هدایت یک سرگروه باتجربه و کاربلد باشند. پارسایی در این باره میگوید: «افراد محلی اگر با تیمهای حرفهای همراه شوند، در جایگاههای کمخطر یا پشتیبانی میتوانند بسیار موثر باشند. اما ورود خودجوش و احساسی به آتش جانها را هم به خطر میاندازد.»
کردستان تنها نیست. در سالهای اخیر هیچ تابستانی در زاگرس بدون خبر آتشسوزی نگذشته است. از ایلام و کرمانشاه گرفته تا فارس و کهگیلویه و بویراحمد، شعلههای آتش هر سال بخشی از جنگلهای بلوط را خاکستر میکند. مسئولان و کارشناسان، علت این حریقها را تغییر اقلیم، خشکسالی، بیاحتیاطی انسانی و گاه آتش عمدی میدانند. اما پیامدهای حوادث اینچنینی نابودی درختان و پوشش های گیاهی، کاهش منابع آبی و در نهایت، تهدید جوامع محلی است. در این میان، مردمی که پیوند دیرینه با جنگل دارند، نخستین کسانی هستند که دل نگران میشوند و به میدان میآیند. آنها نمیتوانند بیتفاوت بمانند؛ همان طور که «ریبین گورانی» نتوانست.
راهی جز آموزش نیست
اتفاقات تلخ سنندج و مریوان در دو ماه اخیر از شور و غیرت مردم محلی برای دفاع از طبیعت حکات دارد. اما همین احساسات پرشور اگر مهار و هدایت نشود، میتواند به جای نجات جنگلها، جان جوانان محلی، سرمایه اصلی زاگرس را بسوزاند. «ریبین گورانی» حالا در کنار ۳ جوان سنندجی دیگر آرمیده است و یاد آنان به عنوان کسانی که جانشان را برای طبیعت گذاشتند در ذهن ایران و کردستان میماند.