به گزارش اقتصادنیوز، سیاست، ایدئولوژی و قدرت، میتوانند ملتها را به خاک سیاه بنشانند و رفاه نسلها را بر باد دهند. کتاب «سرانجام انسان طراز نوین» که روایتی مستند و ادبی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است، سوختن آرزوهای چند نسل را روایت میکند. آدمهای عادی چگونه قربانی ایدئولوژی و قدرت میشوند؟
محمد طاهری، سردبیر هفته نامه تجارت فردا و مدیر انتشارات دنیایاقتصاد در یادداشتی دراینباره نوشت؛
مراحل چاپ و صحافی کتاب «سرانجام انسان طراز نوین» نوشته سوتلانا الکسیویچ، نویسنده برجسته بلاروسی، با ترجمه مهشید معیری و موسی غنینژاد به پایان رسیده و بهزودی در بازار نشر در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد. اصل این کتاب به زبان روسی نوشته شده، اما مترجمان آن را از نسخه فرانسوی به فارسی ترجمه کردهاند. عنوان نسخه فرانسوی «پایان انسان سرخ» است و این عنوان الهامبخش مترجمان برای انتخاب «سرانجام انسان طراز نوین» برای ترجمه فارسی بوده است. اما چرا این عنوان؟
مترجم فرانسوی احتمالا به این نتیجه رسیده بود که کتاب سوتلانا الکسیویچ روایتی مستند از آثار سیاست، ایدئولوژی و قدرت در اتحاد جماهیر شوروی است و زندگی انسانهایی را روایت میکند که قربانی این نظام شدهاند.
در ادبیات سیاسی چپ در کشور ما که «حزب توده ایران» نقش اصلی و تعیینکنندهای داشت، انسانهای کمونیست را «انسان طراز نوین» مینامیدند که هدف نهایی نهضت کمونیستی در جهان به شمار میرفت. با این ملاحظات، به نظر میرسد انتخاب عنوان «سرانجام انسان طراز نوین» برای خوانندگان فارسیزبان، گویا و معنیدار باشد.
از خانم سوتلانا الکسیویچ، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۵، چند کتاب به زبان فارسی ترجمه شده، اما یکی از مهمترین آثار او همین کتابی است که انتشارات دنیای اقتصاد روانه بازار کرده است.
نویسنده کتاب اهل بلاروس است که در جنگ جهانی دوم به شدت آسیب دید. این کشور که توسط ارتش آلمان نازی اشغال شد، شمار زیادی از شهروندان و بخشهای زیادی از زیرساختهایش را از دست داد. سوتلانا الکسیویچ که پدر و مادری معلم داشت، صحنههای دردناکی از این جنگ به خاطر سپرد.
این مسیر دردناک حتی پس از تحصیل در رشته روزنامهنگاری و کار برای روزنامههای محلی ادامه پیدا کرد اما محدودیت و سانسور شدید در نظام کمونیستی، او را به سمت گونه جدیدی از طرح مسأله هدایت کرد: «با مردم عادی به گفتوگو پرداخت، قفل قلبشان را گشود، صدایشان را ضبط کرد و دردهایشان را نوشت. این روش در طول سالها به امضای آثارش تبدیل شد. روایتی چندصدایی که به تکصداهای جامعه اجازه میدهد در حقیقتی جمعی هماهنگ شوند.»
رهبران سیاسی و طرفداران کمونیسم در شوروی، برای رسیدن به آرمان خود از هیچ کاری از زندان و شکنجه گرفته تا فرستادن «مخالفان» به اردوگاههای کار اجباری و اعدام رویگردان نبودند و الکسیویچ به صورت مستقیم سراغ قربانیان این دیکتاتوری سرخ رفت.
به همین دلیل است که آثار او از انگیزه روزنامهنگاری برای گزارش واقعیتها فراتر میرود و دنیایی را خلق میکند که خودش عنوان «داستان صداها» را به آن داده است. تعهدی که الکسیویچ به افراد و جوامع به حاشیه راندهشده و قربانیان ایدئولوژی دارد، ستودنی است و بیش از هر مبحث دیگری در آثارش به چشم میخورد.
کتابهای الکسیویچ نه رمان هستند و نه گزارش صرف؛ بلکه «ادبیات مستند» به معنای واقعی کلمهاند. خواندن آنها هم حس خواندن یک داستان دارد و هم اعتبار یک سند تاریخی. او تاریخ را از زبان آدمهای عادی روایت میکند؛ زنانی که جنگیدهاند، کودکانی که شاهد ویرانی بودهاند، یا خانوادههایی که قربانی فجایع شدهاند. این روایتها در کتابهای رسمی یافت نمیشوند.
با این حال کتاب «سرانجام انسان طراز نوین»، بهرغم اینکه روایتهای آن کاملاً مستند و واقعی است، اثری تاریخی به معنای متعارف کلمه نیست؛ بلکه بیشتر اثری ادبی و هنری به شمار میرود. تنها با خواندن کتاب میتوان متوجه شد که نویسنده چه کار مهمی انجام داده و تا چه اندازه شهامت اخلاقی به خرج داده تا روایتهای موافق و مخالف با برخی رویدادها و آرمانها را بدون پیشداوری و با زبانی جذاب و هنرمندانه بازتاب دهد.
سوتلانا در این کتاب، دایره تمرکزش را بر دوران پس از فروپاشی دیکتاتوری سرخ هم معطوف میکند و به سراغ جامعهای سردرگم و ناامید میرود که از بنیانهای ایدئولوژیک جدا شده و اکنون نمیداند به کدام سو باید برود. این کتاب در مورد هزینههای انسانی تغییرات سریع اجتماعی است و به مخاطبی که با گذارهای سیاسی و اقتصادی دستوپنجه نرم میکند، هشدار میدهد.
پیام کتاب او در نهایت این است: سیاست، ایدئولوژی و قدرت، میتوانند ملتها را به خاک سیاه بنشانند و حتی حق یک زندگی معمولی را از آنها بگیرند.