سرعت‌گیرهای بورس

دنیای اقتصاد دوشنبه 24 شهریور 1404 - 00:05
یکی از مبانی مهم در تحلیل بازار سرمایه، بررسی ارزش دلاری بورس است؛ زیرا این رویکرد می‌تواند تا حدی اثر تورم را خنثی کرده و تصویر واقعی‌تری از وضعیت بازار ارائه دهد. بر اساس این شاخص، در اوج سال ۱۳۹۹ ارزش بازار بورس به حدود ۴۰۰‌میلیارد دلار رسید، درحالی‌که امروز این رقم به محدوده ۸۰‌میلیارد دلار کاهش یافته است.

بررسی دلایل این افت نیازمند توجه به چندین حوزه کلان و ساختاری است. در حوزه سیاست‌های پولی، طی سال‌های اخیر شاهد رویکرد انقباضی بوده‌ایم. دارایی‌های کم‌ریسک ریالی همچون صندوق‌های درآمد ثابت، نرخ بهره موثر سالانه‌ای بین ۳۳ تا ۳۶درصد ارائه می‌دهند.

این سطح از نرخ بهره به‌طور طبیعی جذابیت بازار سرمایه را کاهش داده و ورود نقدینگی به بورس را دشوار کرده است. بنابراین، تنها سهامی می‌تواند برای سرمایه‌گذاران توجیه داشته باشد که نسبت P/E فوروارد آنها کمتر از ۳ باشد؛ موضوعی که نشان می‌دهد سیاست‌های انقباضی فعلی فشار شدیدی بر بازار وارد کرده است. عامل مهم دیگر، بی‌ثباتی نرخ ارز است. همواره فاصله قابل‌توجهی میان نرخ ارز رسمی و نرخ آزاد وجود داشته و درحالی‌که امروز از نرخ مرکز مبادله استفاده می‌شود، همچنان تفاوت زیادی با نرخ بازار آزاد دیده می‌شود. همین مساله سبب شده دارایی‌هایی چون طلا و دلار برای سرمایه‌گذاران جذاب‌تر باشند. مقایسه بازدهی صندوق‌های طلا با صندوق‌های سهامی در دو سال اخیر به‌روشنی نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاران از بورس فاصله گرفته‌اند.

در حوزه سیاست‌های مالی نیز دولت با کسری بودجه مزمن روبه‌روست. بر اساس برآوردها، این کسری در محدوده ۸۰۰ تا ۱۲۰۰هزار‌ میلیارد تومان قرار دارد که طبیعتا به چاپ پول و فشار تورمی منجر می‌شود. در عین حال، سهم مالیات از درآمدهای دولت افزایش یافته و این امر حاشیه سود شرکت‌ها را کاهش داده است. همین روند، یکی از عوامل اصلی افت بازار در ماه‌های اخیر بوده است. از سوی دیگر، نااطمینانی‌های سیاسی و بین‌المللی نیز نقش پررنگی در بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران ایفا می‌کند. افزایش تنش‌های منطقه‌ای، از جمله جنگ تحمیلی ۱۲روزه اخیر، بر نرخ ارز اثر گذاشته و سرمایه‌گذاران را بیش از پیش محتاط کرده است.

در کنار این مسائل، نباید فراموش کرد که پس از ریزش شدید سال ۱۳۹۹، سرمایه‌گذاران خرد دچار بی‌اعتمادی ساختاری نسبت به بورس شدند و این بدبینی روانی همچنان بر رفتار آنها سایه انداخته است.  در بررسی صنایع سنگین که شاخص‌ساز هستند و در سال‌های اخیر حاشیه سود بالاتری داشتند نیز شرایط مشابهی دیده می‌شود. پالایشی‌ها که حدود ۷ تا ۱۰درصد ارزش بازار را در اختیار دارند، با رشد بیش از ۱۵برابری هزینه‌های انرژی از سال ۱۳۹۸ تاکنون مواجه شده‌اند؛ موضوعی که حاشیه سود آنها را به‌شدت کاهش داده است.

قیمت‌گذاری فرآورده‌ها نیز به شدت وابسته به سیاست‌های دولت بوده و این امر فشار مضاعفی بر این صنعت وارد کرده است. در پتروشیمی‌ها نیز با وجود مزیت‌های منطقه‌ای و ذخایر عظیم نفت و گاز، تحریم‌ها و نرخ‌های دستوری خوراک سودآوری را محدود کرده‌اند. فلزات اساسی هم از دو سو در فشارند: از یک‌سو نوسانات قیمت‌های جهانی و از سوی دیگر افزایش هزینه انرژی و ناترازی‌های فصلی. در تابستان مسأله کمبود برق و در زمستان مشکل تامین گاز، هزینه‌های این صنایع را بالا برده و به کاهش سودآوری منجر شده است.

در جمع‌بندی می‌توان گفت بازار سرمایه با ترکیبی از چالش‌های درونی و بیرونی مواجه است. درونی‌ها شامل قیمت‌گذاری دستوری، افزایش هزینه‌های انرژی و فشارهای مالیاتی است و بیرونی‌ها به ریسک‌های سیاسی، تحریم‌ها و نااطمینانی‌های بین‌المللی بازمی‌گردند. همین عوامل موجب شده‌اند صنایع سنگین - که سهم بزرگی از بازار دارند - در وضعیت نزولی قرار گیرند.

* تحلیلگر ارشد بازار سرمایه

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.