به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران نوشت:
با فاصله چند روز از تهاجم اسرائیل به دوحه و در تحولی کمسابقه، ریاض و اسلام آباد از انعقاد یک توافقنامه دفاعی جدید خبر دادند که به موجب آن، طرفین هرگونه تهاجم ثالث به دیگری را همچون تهاجم به خود قلمداد خواهند کرد. به نظر میرسد که پاکستان به عنوان تنها کشور اسلامی هستهای، پس از گسترش جنونآمیز جنگ غزه به محیط منطقهای نقش پررنگتری در ترتیبات امنیتی خلیج فارس و غرب آسیا پیدا کرده است. هر چند که تا انتشار جزئیات بیشتر و کشیده شدن این توافق به ورطه آزمون، نمیتوان درباره ابعاد این نقش نظر قطعی ابراز کرد.
جزئیات توافق
بیانیه مشترکی که پس از سفر نخست وزیر پاکستان، با همراهی ژنرال عاصم منیر، رئیس ستاد کل ارتش پاکستان، به ریاض منتشر شده، از امضای «توافقنامه راهبردی دفاع متقابل» با هدف «توسعه جوانب همکاری دفاعی میان دو کشور و تقویت بازدارندگی مشترک در مقابل هرگونه تهاجم» خبر داده است و در آن بر این نکته تاکید شده است که براساس این توافقنامه «هرگونه تهاجم به هر یک از کشورها به مثابه تهاجم به هر دو کشور تلقی خواهد شد».
این سند از منظر حقوقی یک «توافقنامه» است و در ظاهر، از شکل مرسوم پیمانهای دفاع مشترک، یعنی «معاهده»، ضعیفتر است؛ با این وجود، محتوای آن میتواند تعهدات حقوقی و اجرایی جدی میان دو کشور برقرار کرده باشد که فعلا درباره حدود و ثغور این تعهدات بالاخص در موضوع چتر حمایتی هستهای ابهام قابلتوجهی وجود دارد.
چتر حمایتی هستهای پاکستان؟
یک مقام ارشد سعودی در پاسخ به یک رسانه غربی درباره حمایت هستهای، به صراحت توافقنامه حاضر را «یک توافقنامه جامع دفاعی» خوانده که «در برگیرنده کلیه ابزارهای نظامی است». وزیر دفاع پاکستان در مصاحبه با یک رسانه اردو، بر موجود بودن کلیه توانمندیهای پاکستان ذیل توافق حاضر تاکید نموده و همزمان، بر شهرت پاکستان یه یک «قدرت هستهای مسئولیتپذیر» تاکید نموده است. ابهام عامدانه مشهود در اظهارنظرهای اینچنینی، به ظهور برداشتهای متعارض در سطح تحلیلی دامن زده است. به عنوان مثال، حسین حقانی، سفیر سابق پاکستان در آمریکا، با تاکید بر ارجاع پاکستان به برنامههای هستهای و موشکی خود با عنوان «داراییهای راهبردی»، قید عنوان «راهبردی» در نام توافقنامه را به معنی شمول دفاع هستهای و موشکی دانسته است که استدلال قدرتمندی به نظر نمیرسد. در مقابل، عدهای معتقدند دستکم در مرحله فعلی، عربستان هنوز ذیل چتر حمایت هستهای پاکستان قرار نگرفته و با ارجاع به دکترین هستهای غیررسمی پاکستان، خاطر نشان میکنند که این کشور توانایی هستهای خود را منحصرا در ازای قرار گرفتن در تهدید وجودی در یکی از چهار آستانه قلمرویی، نظامی، اقتصادی و سیاسی بکار خواهد گرفت.
دلالتهای امنیتی
اشتراک تمام تحلیلها تاکید بر بروز تحولی جدی پس از جنگ غزه و تنشهای متاخر در محیط منطقهای در انگارههای امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس همچون عربستان است. اسرائیل، به عنوان یکی از مهمترین نیروهای تهدید کننده امنیت عربستان، از زمان آغاز جنگ غزه تاکنون از حمایت بیدریغ ایالات متحده برخوردار بوده و سعودیها به این ادراک رسیده اند که بعید است ایالات متحده تضامین امنیتی کافی را برای آنها فراهم نماید. انگاره هژمونیک شدن اسرائیل با نسلکشی وحشیانه در غزه و حملات گسترده از بعلبک و بیروت گرفته تا تهران و دوحه برای عربستان قوت گرفته و مخالفت با تشکیل کشور مستقل فلسطینی، چشم انداز عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل را مخدوش نموده است. عربستان از برونداد احتمالی منازعه ایران، اسرائیل و طرفهای غربی نیز برآورد دقیقی ندارد و مایل است خود را در مقابله تبعات احتمالی این تحولات بیمه کند. از این منظر، زمانبندی انتخاب شده برای امضا و اعلام این توافق حامل چند پیام سیاسی و امنیتی مشخص در سطح منطقهای است.
جمعبندی
ارتقای همکاری دفاعی ریاض و اسلام آباد، بیش از هر چیز مولود اضطرار است. از یکسو، عربستان انعقاد توافقنامه دفاع متقابل و اخذ تضمین امنیتی از پاکستان را، به عنوان یک قدرت هستهای نیازمند منابع مالی و واگرا با اسرائیل، راه حل مطلوبی برای ریسکزدایی امنیتی در پاسخ به شرایط اضطراری غرب آسیا دریافته و از سوی دیگر، پاکستان به اتکای ادراک تهدید مشابه از اسرائیل و نیاز اضطراری به متحدان اقتصادی و امنیتی در سطح منطقه (هم در موازنهسازی با هند و هم در مقابله با معضلات داخلی) مایل است ریسک ورود به معادلات امنیتی در حال تحول در غرب آسیا را بپذیرد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.