عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- فراموش کنید آن روزهایی را که فقط کمی بیمیلی برای رفتن به مدرسه وجود داشت. امروز، ترس از مدرسه دیگر یک شوخی نیست؛ بلکه واقعیتی است که برخی کودکان را از 6 سالگی تا سنین نوجوانی درگیر خود میکند.
وقتی این ترس به مدرسه، از یک حالت گذرا به یک الگوی رفتاری پایدار تبدیل میشود و با علائم جسمی یا روانی همراه میگردد، والدین باید هوشیار باشند. این وضعیت نه تنها بر پیشرفت تحصیلی، بلکه بر سلامت روان کودک نیز تأثیر میگذارد.
در این راهنما، دلایل رایج این ترسها را کاویده و راهکارهای علمی و کاربردی برای عبور از این مرحله دشوار ارائه میدهیم.
دلایل متعددی میتواند منجر به امتناع کودک از رفتن به مدرسه شود. این علل اغلب ترکیبی از عوامل روانشناختی، اجتماعی و محیطی هستند. درک این عوامل، اولین گام در جهت یافتن راهحل است:
اضطراب جدایی: برخی کودکان، به ویژه در سنین پایینتر، با جدایی از والدین یا محیط امن خانه دچار ناامنی میشوند. این ترس ممکن است با نگرانیهای نامعقول در مورد اتفاقی که برای والدینشان میافتد، همراه باشد.
مشکلات اجتماعی: دشواری در برقراری ارتباط با همسالان، احساس تنهایی، یا عدم توانایی در مدیریت تعاملات اجتماعی میتواند مدرسه را به محیطی استرسزا تبدیل کند.
تعارضات بین فردی: درگیری با همکلاسیها یا حتی معلمان، در صورتی که کودک مهارتهای لازم برای حل تعارض را نداشته باشد، میتواند منجر به اجتناب از مدرسه شود.
قربانی قلدری (Bullying): تجربه آزار و اذیت کلامی، جسمی یا روانی از سوی همسالان، یکی از قویترین دلایل ترس از مدرسه است.
کاهش اعتماد به نفس و ترس از شکست: نگرانی از اشتباه کردن، ترس از قضاوت یا انتقاد، و اضطراب مربوط به عملکرد تحصیلی (مانند ترس از امتحانات) میتواند باعث شود کودک از مواجهه با محیط مدرسه طفره برود.
ناتوانیهای یادگیری تشخیص داده نشده: کودکانی که با چالشهای یادگیری مواجه هستند و راهکارهای حمایتی مناسبی دریافت نمیکنند، ممکن است احساس ناکامی کرده و از مدرسه اجتناب کنند.
فشار تحصیلی بیش از حد: انتظارات غیرواقعبینانه از سوی والدین یا مدرسه، میتواند منجر به اضطراب عملکرد و در نتیجه، امتناع از رفتن به مدرسه شود.
عدم تحمل تغییر: کودکان، به ویژه آنهایی که تمایل به ثبات و روتین دارند، ممکن است در سازگاری با تغییرات ناگهانی مانند جابجایی، تغییر مدرسه، معلم جدید، یا جدایی والدین دچار مشکل شوند.
تنشهای خانوادگی: اختلافات خانوادگی، طلاق والدین، یا هرگونه ناآرامی در محیط خانه میتواند بر احساس امنیت کودک تأثیر گذاشته و او را به ماندن در خانه ترغیب کند.
تمایل به ماندن در خانه: در برخی موارد، کودک ممکن است صرفاً ترجیح دهد که در کنار والدینش بماند، به خصوص اگر والدین او دورکاری میکنند یا مرخصی گرفتهاند و حضور بیشتری در خانه دارند.
مواجهه با امتناع کودک از رفتن به مدرسه نیازمند رویکردی صبورانه، همدلانه و در عین حال قاطع است.
اولین و مهمترین گام، اصرار بر رفتن به مدرسه است. اجتناب از مدرسه، حتی با وجود اضطراب، مشکل را حل نمیکند، بلکه آن را تشدید میکند. به کودک خود اطمینان دهید که ترسش طبیعی است، شما در کنارش هستید و او توانایی غلبه بر این ترس را دارد.
با معلم یا مشاور مدرسه ارتباط برقرار کنید. ایجاد یک جبهه متحد بین خانه و مدرسه، حمایت مؤثری را برای کودک فراهم میآورد.
با پرسیدن سؤالات باز و همدلانه، سعی کنید دلیل اصلی ترس کودک را دریابید. از قضاوت یا کوچک شمردن احساسات او خودداری کنید. اگر نیاز بود، با معلمان او صحبت کنید تا تصویر کاملتری به دست آورید.
یک زمان مشخص در طول روز را برای صحبت در مورد نگرانیهای کودک اختصاص دهید. این زمان نباید نزدیک به خواب باشد و بهتر است محدودیت زمانی داشته باشد. این کار به کودک فرصت میدهد تا احساساتش را بیان کند و به او اطمینان میدهد که شنیده میشود، بدون اینکه اضطراب او به طور مداوم تشدید یابد.
به کودک کمک کنید تا راههایی برای آرامش و مدیریت احساسات خود بیاموزد. تکنیکهای تنفس عمیق، مدیتیشن کوتاه، یا فعالیتهای آرامشبخش میتوانند مؤثر باشند.
در صورتی که پزشک هرگونه بیماری جسمی را رد کرده باشد، به شکایات جسمی مانند دلدرد یا سردرد صرفاً به عنوان نشانهای از اضطراب نگاه کنید و بر پایبندی به برنامه مدرسه تأکید نمایید.
به کودک کمک کنید تا الگوهای فکری منفی را شناسایی و با افکار مثبت و واقعبینانه جایگزین کند. نوشتن فعالیتهای لذتبخش یا موفقیتهای کوچک در مدرسه میتواند مفید باشد. تشویق کودک به تغییر زاویه دید، مثلاً تمرکز بر تلاش به جای نتیجه، نیز مؤثر است.
موفقیتهای کودک در مواجهه با ترسهایش را تحسین کنید. ایجاد یک سیستم پاداش (مانند جمعآوری ستاره یا تیله برای هر روز رفتن به مدرسه) میتواند انگیزه او را افزایش دهد.
قوانین و مرزهای روشن تعیین کنید: داشتن قوانین و مرزهای مشخص در خانه، به ویژه در مورد روتین روزانه، به کودک احساس امنیت و کنترل بیشتری میدهد.
حفظ یک روتین صبحگاهی آرام و قابل پیشبینی، بدون عجله، استرس اضافی برای کودک ایجاد نمیکند. این روتین باید برای هر دو والدین (در صورت جدایی) یکسان باشد.
تهیه یک برنامه تصویری یا نوشته شده از مراحل صبحگاهی (صبحانه، مسواک، لباس پوشیدن) و استفاده از تایمر برای رعایت زمانبندی، به کودک در مدیریت روتین کمک میکند.
اطمینان از خواب کافی و منظم شبانه، برای روحیه و توانایی کودک در مواجهه با روز مدرسه بسیار مهم است. با این حال، کمبود خواب نباید به عنوان بهانهای برای غیبت از مدرسه پذیرفته شود.
در صورت شک به قلدری، ابتدا با آرامش با کودک صحبت کنید تا احساس امنیت کند.
با معلم و مدیریت مدرسه برای یافتن راهحل همکاری کنید و پیگیری وضعیت را درخواست کنید.
در موارد جدی قلدری، از مشورت با روانشناس یا متخصصان دیگر دریغ نکنید.
واکنش شما به عنوان والدین بسیار مهم است. اگر خودتان مضطرب، نگران یا ناامید به نظر برسید، این احساسات به فرزندتان منتقل شده و اضطراب او را تشدید میکند. حفظ آرامش و ثبات قدم، به کودک احساس امنیت بیشتری میدهد.
در صحبتهایتان با کودک، قاطع باشید اما مهربان. به جای جملات پرسشی که جای تردید باقی میگذارند (مانند “آیا آمادهای؟”)، از جملات دستوری و قاطع استفاده کنید (“آماده شو!”).
کلماتی مانند “چه زمانی” را به جای “اگر” به کار ببرید (“چه زمانی به مدرسه میروی؟” به جای “اگر به مدرسه بروی…”).
استفاده از ابزارهای بصری مانند تایمر برای مشخص کردن زمان باقیمانده تا حرکت به سمت مدرسه، میتواند مفید باشد.
اگر به هر دلیلی (که باید بسیار نادر و با دلیل موجه باشد) کودک نتوانست به مدرسه برود، قوانینی برای “روز خانه” تعیین کنید.
این روز نباید تعطیلات تفریحی تلقی شود. تلویزیون، بازیهای ویدئویی و سایر سرگرمیهای لذتبخش باید محدود شوند و از کودک انتظار انجام تکالیف مدرسه برود.نکته کلیدی این است که این وضعیت نباید طولانی شود.
اگر کودک شما در رفتن به مدرسه و جدایی از شما مشکل دارد، رویکرد تدریجی میتواند کمککننده باشد:
ابتدا او را تا درب مدرسه همراهی کنید.
سپس تا گوشهی حیاط مدرسه.و به تدریج فاصله بگیرید.
جدایی کوتاه و مؤثر: هنگام خداحافظی، کوتاه و مختصر باشید. به او اطمینان دهید که پس از رسیدن به مدرسه، او را در آغوش خواهید گرفت و سپس خواهید رفت.
هرچه زمان جدایی طولانیتر شود، اضطراب کودک بیشتر خواهد شد. حفظ خونسردی شما در این لحظات بسیار حیاتی است.
تفاهم با کادر مدرسه: همکاری نزدیک با معلم و مدیریت مدرسه برای درک موقعیت و یافتن راهحلهای مشترک، ضروری است.
محدودیت تماس: توافق کنید که کودک در طول روز نتواند با شما تماس بگیرد یا به خانه بازگردد، حتی اگر ادعای بیماری کند. این کار به او کمک میکند تا بفهمد مدرسه محل اصلی حضور اوست.
پیگیری مسائل خاص: اگر مشکوک به قلدری یا مشکلات دیگر هستید، فوراً با مدرسه صحبت کنید. در صورت تداوم مشکل، با متخصصان (روانشناس مدرسه، مشاور، یا پزشک) مشورت کنید.
ترس (Fear): واکنشی طبیعی به یک خطر واقعی و مشخص است. بدن برای مقابله با تهدید بسیج میشود.
اضطراب (Anxiety): احساس خطر، حتی اگر تهدید واقعی نباشد. بدن به طور مشابه واکنش نشان میدهد،
اما اضطراب زمانی به مشکل تبدیل میشود که:
واکنش بیش از حد باشد.
باعث پریشانی قابل توجه شود.
کنترل آن دشوار باشد.
برای مدت طولانی ادامه یابد.
منجر به اجتناب از موقعیتهای خاص شود.
عملکرد روزانه کودک را مختل کند.
شروع زودهنگام روال منظم: چند هفته قبل از شروع سال تحصیلی، با ایجاد یک روال منظم، کودک را به برنامه عادت دهید.
نظم و انضباط: عادت دادن کودک به نظم در کارهایی مانند جمع کردن اسباببازیها یا انجام تکالیف ساده.
تقویت استقلال: تشویق کودک به انجام مستقل کارهایی مانند انتخاب لباس، لباس پوشیدن، یا آماده کردن بخشی از ناهارش.
تکنیکهای آرامسازی: آموزش تمرینات تنفسی، یوگا، یا استراحتهای کوتاه برای مدیریت استرس.
انتظارات واقعبینانه: تعیین اهداف و انتظارات متناسب با تواناییهای کودک و پرهیز از مقایسه او با دیگران.
تعامل با بزرگسالان: تشویق کودک به برقراری ارتباط با بزرگسالان مورد اعتماد غیر از اعضای خانواده.
دلایل امتناع از مدرسه متنوع است؛ شناسایی علت اصلی، نیازمند توجه و بررسی دقیق است.
قاطعیت، همدلی، و همکاری با مدرسه، ارکان اصلی حمایت از کودک هستند.
مهم است که والدین آرامش خود را حفظ کنند و از انتقال اضطراب به کودک خودداری نمایند.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@