کینه پسر جوان از خانواده‌اش به قتل پدر ختم شد/ پشیمانم از اینکه پدرم را کتک زده‌ام

اقتصادنیوز چهارشنبه 02 مهر 1404 - 10:00
اقتصادنیوز: شامگاه دوشنبه به بازپرس جنایی تهران خبر رسید که مردی 90ساله در یکی از بیمارستان‌های تهران جان باخته و مرگ او مشکوک است.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از همشهری، معاینات پزشکی قانونی نشان می‌داد که این مرد به‌دلیل ضرباتی که به جمجمه‌اش وارد شده، جان باخته و این یعنی به قتل رسیده است.

هیچ‌یک از اعضای خانواده مقتول نمی‌دانستند که چه اتفاقی برای وی رخ داده، اما در ادامه تحقیقات معلوم شد که مقتول حدود 3هفته قبل با پسرش درگیر شده بود و او با ضربات مشت و لگد به جان پدرش افتاده و وی را روانه بیمارستان کرده بود. در این شرایط پسر مقتول دستگیر شد و در بازجویی‌ها به درگیری با پدرش اعتراف کرد، اما مدعی شد هرگز قصد کشتن او را نداشته است.

جنایت ناخواسته 

متهم به قتل 41ساله است و اعتیاد شدیدی به شیشه دارد. او گریه‌کنان می‌گوید که عذاب وجدان تا وقتی نفس می‌کشد با او خواهد ماند.

چرا با پدرت درگیر شدی؟

من اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که او به‌خاطر آن درگیری جانش را از دست بدهد. از چندین‌ماه پیش با خانواده‌ام درگیر بودم. من عاشق دختری به نام پرستو بودم و قرار بود با یکدیگر ازدواج کنیم و همه قول و قرارهایمان را گذاشته بودیم تا اینکه خانواده‌ام به خواستگاری‌اش رفتند، اما آن شب میان خانواده‌ها دعوا شد و مقصر، ‌خانواده من بودند. همین موجب شد تا این وصلت به‌هم بخورد. پرستو هم دیگر جواب زنگ‌ها و پیام‌هایم را نمی‌داد. آخرین پیامش هم این بود که خانواده‌اش مخالف ازدواج ما هستند.

همان موقع با پدرت درگیر شدی؟

نه. مدتی که گذشت کارت عروسی پرستو به دستم رسید و فهمیدم که ازدواج کرده است. انگار دنیا روی سرم آوار شد. باورتان نمی‌شود اما از همان موقع برای فرار از غصه‌ای که داشتم به شیشه روی آوردم و معتاد شدم. حالا هم که در برابر اتهام قتل قرار گرفته‌ام، دلیلش همین شیشه است.

از روز درگیری با پدرت بگو؛ چه اتفاقی افتاد؟

آن روز می‌خواستم شیشه بخرم، اما پول نداشتم. یک لحظه به‌خودم و حال و روزم فکر کردم و با خودم گفتم که خانواده‌ام مقصر بدبختی من هستند. این افکار به ذهنم هجوم آورده بود که پدرم را دیدم. با او درگیر شدم و با مشت و لگد به جانش افتادم. پدرم بی‌حال روی زمین افتاد و من فورا او را به بیمارستان بردم. 3،2 روز بستری بود، اما بعد مرخص شد. پزشکان گفتند که به خیر گذاشته است. پدرم حالش خوب بود، اما در مراسم آشتی‌کنان خانوادگی، ناگهان از حال رفت.

منظورت از مراسم آشتی‌کنان خانوادگی چیست؟

شبی که پدرم را کتک زدم، با خانواده‌ام قهر کردم و رفتم. بعد از اینکه پدرم خوب شد و برگشت، خواهرها و برادرانم از من خواستند تا به خانه برگردم. آن شب همه دور میز شام بودیم و قرار بود آشتی کنیم که ناگهان حال پدرم بد شد و بعد از اینکه او را به بیمارستان رساندیم، جان باخت.

حرف آخر؟

احساس بدی دارم. پشیمانم از اینکه پدرم را کتک زده‌ام و باعث مرگ او شده‌ام. امیدوارم خانواده‌ام مرا حلال کنند و ببخشند.

 

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.