خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: شهید «سید حسن نصرالله» نمادی از ایستادگیِ مردمی بود که سالها از محرومیت رنج بردند. نام او برای میلیونها دل، سرشار از امید بود. ریشههای قدرت امروز مقاومت لبنان نه در یک شب، که در یک جریان تاریخی شکل گرفت؛ از کارهای تربیتی و اجتماعیِ امام موسی صدر تا سازماندهی مقاومت و تبدیل آن به قدرتی منطقهای در دوران رهبری نصرالله. این یادداشت، هم یادآور مردی است که جان به راه آرمان سپرد و هم روایتگر مسیری که یک ملت را از حاشیه به متن سیاست لبنان آورد.
۱. نقطه آغاز؛ امام موسی صدر و بیداری اجتماعیِ شیعیان
در حد فاصل سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰، جامعه شیعی لبنان یکی از محرومترین و کمنمایشترین اقشار این کشور بود. ورود و فعالیت امام موسی صدر آغازگر تحولی بنیادین شد. صدر با تأسیس مؤسسات آموزشی، مراکز پزشکی و خیریهها و سپس تشکیل «جنبش محرومان» (که بعدها به تشکیل حزب اَمَل انجامید)، هویت جمعیِ شیعیان را تقویت کرد و مطالبات اقتصادی و اجتماعی آنها را سازمانداد. آثار نهادسازی او (مدارس، درمانگاهها، تشکلهای اجتماعی) تا امروز در جنوب لبنان و مناطق شهری جاری است و بنیانِ سازمانیافته مطالبهگری شیعی را فراهم آورد.
۲. خلأ امنیتی، اشغال و پدید آمدن مقاومت سازمانیافته
اشغال جنوب لبنان و رخدادهای سال ۱۹۸۰ زمینه تشکیل گروههایی را فراهم کرد که بتوانند از مردم دفاع کنند. پس از حمله سال ۱۹۸۲ هستههایی شکل گرفت که در نهایت به تشکیل حزبالله انجامید؛ نیرویی که هم وجه اجتماعی داشت و هم عنصر مسلحِ مقاومت. آکادمیها و پژوهشهای سیاستخارجی این روند را بهعنوان واکنشی از سوی بخشِ بیصدای جامعه لبنان تبیین میکنند.
۳. تأسیس حزبالله و نقشآفرینیِ ساختاری (از سال ۱۹۸۲ به بعد)
حزبالله رسماً در اوایل دهه ۱۹۸۰ شکل گرفت؛ گروهی متشکل از فعالان محلی، روحانیون و نیروهای آموزشدیده که ظرف اندک زمانی شبکهای از خدمات اجتماعی، سیاسی و نظامی ایجاد کردند. ساختار دوگانه حزبالله - «خدمات اجتماعی/حکمرانی محلی» و «قدرت نظامی» - آن را از دیگر بازیگران متمایز کرد: بیمارستان و مدرسه در کنار زرخانه موشکی و سلولهای نظامی. این تلفیق، حزبالله را به نهادی تبدیل کرد که هم میتواند در میدان جنگ مقاومت کند و هم در نهادهای سیاسی لبنان حضور داشته باشد.
۴. رهبری سید حسن نصرالله؛ از آموزه تا کارزار
سید حسن نصرالله، متولد سال ۱۹۶۰ در شرق بیروت، از جوانان فعال در جنبشهای شیعی بود که پس از ترور شهید عباس الموسوی به دبیرکلی رسید و از آن پس حزبالله را به نیرویی منظم و هماهنگ تبدیل کرد؛ نهادی که توانست ضمن گسترش خدمات اجتماعی، مقابله نظامی با ارتش اسرائیل را نیز سازماندهی کند.
۵. جلوههای قدرت؛ بیرون راندن اشغال و تداوم مقاومت
۲ دستاورد مهم که تصویر نصرالله و حزبالله را در جهان تثبیت کرد، عقبنشینی نیروهای اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و عملکرد برجسته مقاومت در جنگ ۲۰۰۶ بود. این رخدادها نه تنها وجه نظامی بلکه وجه سیاسی و نمادین داشتند: گروهی که زمانی جزئی از پیکره حاشیه بود، اکنون نماد «دفاع» از سرزمین و نیز نماد عزت ملی شده بود؛ نکتهای که مقالات تحلیلی و گزارشهای خبری بینالمللی به کرات بر آن تأکید کردهاند.
۶. پیوند با ایران و مرجعیتِ فکری
شهید نصرالله همواره رابطه نزدیکِ ایدئولوژیک و عملی با جمهوری اسلامی ایران را حفظ کرد؛ او در مصاحبهها و بیانات متعدد از رهبری انقلاب اسلامی بهعنوان مرجعِ راهبردی و الگو یاد کرد. نصرالله بارها از کمک ایران به مقاومت سخن گفت.
۷. میراث و جایگاه تاریخی
سید حسن نصرالله برای پیروانش «نمادِ مقاومت» و برای لبنانِ پس از جنگِ شهری، چهرهای تعیینکننده بود که توانست مطالبه عدالت اجتماعیِ امام موسی صدر را با واقعیتهای زمانه ترکیب کند؛ خدمترسانی محلی، ساخت پروژههای اجتماعی و همزمان عملیات نظامی پیچیده. اگر امام موسی صدر بذر هویت و سازماندهی را کاشت، نصرالله با رهبریِ سیاسی و نظامی، آن بذر را به درختی تنومند بدل کرد که سایهاش امروز بر سیاست لبنان و منطقه گسترده است.
قدرت مقاومت لبنان محصولِ سالها تلاشِ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است؛ مسیری که از دلسوزی امام موسی صدر آغاز شد و با اراده میدانی و رهبری سید حسن نصرالله به نقطهای رسید که امروز نمیتوان جایگاه آن را در معادلات داخلی و منطقهای نادیده گرفت. یاد و راه نصرالله برای بسیاری ادامه راهِ آزادیخواهی و ایستادگی است و مستندات تاریخی و گزارشهای متعدد نشان میدهد که این قدرت ریشهدار، محصول ترکیبِ نهادسازی اجتماعی و سازماندهیِ مقاومت بوده است.