برجام شکست؛ مباد که اعتماد مردم هم بشکند

عصر ایران شنبه 05 مهر 1404 - 17:36
امید هنوز هست، اما برای تداوم آن باید هوای مردم را داشت. شش سال تورم بالای۴۰درصد، استخوان ملت را سوزانده است. جامعه‌ای که به حاشیه رانده شود و نشانی از توجه به دغدغه‌هایش نبیند، به‌تدریج فاصله می‌گیرد و در بزنگاه‌های حیاتی سرمایه اجتماعی خود را از نظام سیاسی دریغ می‌کند.
    
   عصر ایران؛ قادر باستانی تبریزی-  شیشه عمر برجام شکست و مخالفان آن نفس راحتی کشیدند. اجرای مکانیزم ماشه و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل، بی‌تردید یکی از دشوارترین بزنگاه‌های تاریخ معاصر ایران خواهد بود. اما هر بحران، در دل خود فرصتی برای بازاندیشی و بازسازی نیز نهفته دارد. 
 
   حال چگونه می‌توان از این گردنه عبور کرد و کشور را در مسیر بقا و پیشرفت نگه داشت؟  پاسخ را باید در مهم‌ترین مؤلفه‌های قدرت ملی یعنی تاب‌آوری اجتماعی جست‌وجو کرد.  تاب‌آوری تنها محصول مقاومت ظاهری یا شعارهای پُرهیجان نیست، ریشه آن در رضایت و همراهی واقعی مردم است. جامعه‌ای که احساس کند دیده می‌شود، صدایش شنیده می‌شود و خواست‌هایش در سیاست‌ها انعکاس می‌یابد، در روزهای سخت هم سرمایه اجتماعی خود را به میدان می‌آورد و پشتوانه‌ای برای عبور از بحران‌ها می‌شود.
 
   امید هنوز هست، اما برای تداوم آن باید هوای مردم را داشت. شش سال تورم بالای۴۰درصد، استخوان ملت را سوزانده است. جامعه‌ای که به حاشیه رانده شود و نشانی از توجه به دغدغه‌هایش نبیند، به‌تدریج فاصله می‌گیرد و در بزنگاه‌های حیاتی سرمایه اجتماعی خود را از نظام سیاسی دریغ می‌کند. 
 
   در چنین شرایطی، حتی بهترین برنامه‌های کلان نیز بی‌پشتوانه می‌مانند. راه برون‌رفت از این بحران، در تقویت رابطه اعتماد میان حاکمیت و جامعه است. 
 
    اعتماد، سرمایه‌ای است که می‌تواند فشارهای بیرونی را خنثی کند و ایران را به سوی آینده‌ای مطمئن‌تر سوق دهد.از علل اصلی به بن‌بست کشیده شدن پرونده هسته‌ای، جناحی‌سازی آن و خرج کردنش در بازی‌های سیاسی داخلی بود. 
 
    تجربه سال‌های گذشته نشان داد هرگاه منافع ملی در خدمت رقابت‌های گروهی قرار گرفت، کشور هزینه‌های گزافی پرداخت.  اشتراک منافع کاسبان تحریم داخلی، خارجی، نفوذیان و عوامل دشمن در نهادهای اقتصادی وابسته به حاکمیت پاشنه‌ آشیل جمهوری اسلامی است. 
 
   امروز که ایران در بزنگاهی تاریخی ایستاده، برای رضای خدا و منافع مردم نجیب ایران باید دست از سیاست‌بازی‌های جناحی برداشت.  نظام نمی‌تواند مستقیماً بر جامعه اثر بگذارد، مگر آنکه نخبگان قانع و همراه باشند. اگر برنامه‌ای برای اداره کشور وجود دارد، نخست باید نخبگان بدانند و باور کنند تا جامعه نیز با فاصله‌ای کوتاه همراه شود. 
 
  امروز یکی از خلأهای جدی، همین ناآگاهی نخبگان از برنامه آینده است. پیشنهاد روشن این است که مسئولان به‌طور شفاف توضیح دهند برنامه کشور برای عبور از شرایط تازه چیست. 
 
   جامعه‌ای که نداند قرار است به کدام سمت برود، گرفتار اضطراب و بی‌اعتمادی می‌شود. یک جامعه‌شناس حق دارد متعجب باشد از این حجم شادی برخی جریان‌ها از شکست رقیب سیاسی در مقابله با تحریم‌ها، درحالی‌که مردم زیر بار فشار اقتصادی خم شده‌اند و این شادی‌ها بیش از هر چیز نشانه از دست رفتن حسگرهای کلان خطر است.
 
   مقایسه کنید این تفاخرها را با احساس بی‌آیندگی در میان جوانان و طبقه متوسط. اگر تُندروها کنترل نشوند، وحدت ملی به بازیچه‌ای در دست سیاست‌بازان بدل خواهد شد. آنان یا نفوذی دشمن‌اند یا از سر نادانی، نمی‌فهمند کشور در میانه یک فرسایش تمدنی به سر می‌برد.

امروز دو رویکرد در برابر آینده ایران وجود دارد: نخست، جریانی که تحریم و فشار را نشانه حقانیت خود می‌داند و از سنت تاریخی تنهایی ایران الهام می‌گیرد. 
 
   در مقابل، نحله‌ای دیگر معتقد است چنین رویکردی با الزامات جهان امروز ناسازگار است و جز رکود اقتصادی و فرسودگی اجتماعی حاصلی ندارد.   این دو نگاه در جامعه با هم گفت‌وگو دارند، اما در سطح تصمیم‌گیری، دست بالا با جریان نخست است. اقتصاد ملی ما هم گرفتار ذی‌نفعان بزرگ رانت‌های ارزی و انرژی است. پس نخستین اقدام دولت باید اصلاح سیاست‌های رانتی برای القای حس حرکت به سمت عدالت اقتصادی باشد. این اصلاحات ولو جزئی، می‌تواند نشانه‌ای از جدیت حاکمیت برای دفاع از حقوق اکثریت مردم باشد. 
 
  رسانه ملی هم اگر می‌خواهد به ملی بودن وفادار بماند، باید از سوگیری جناحی فاصله بگیرد و همه جریان‌های درون حاکمیت را به یک اندازه خودی بداند.
نکته مهم اینجاست که در تصمیم‌های کلان کشور، به ندرت پرسشی شفاف و مستقیم از مردم مطرح شده است. حال آنکه اگر چنین فرصتی فراهم شود، گره‌های بزرگی می‌تواند باز گردد.
 
   بسیاری از مسئولان به نام مردم سخن می‌گویند، اما نظر واقعی آنان کمتر به شیوه‌ای دموکراتیک و روشن پرسیده شده است. اگر در یک موضوع سرنوشت‌ساز، رأی و خواست عمومی به‌طور مستقیم سنجیده شود، همان نظر برای مسئولان نیز حجت خواهد بود و به ابزاری مشروع برای برداشتن موانع بزرگ بدل می‌شود.
 
  احترام به نظر واقعی مردم، نشانه بلوغ و پختگی نظام سیاسی است. در حقیقت، پرسیدن از مردم و شنیدن صدای آنان بزرگ‌ترین سرمایه برای عبور از دشواری‌ها و ترمیم اعتماد ملی خواهد بود. تاریخ نشان داده است هرگاه مردم احساس کرده‌اند که نظرشان اهمیت دارد، پشتوانه‌ای عظیم برای تصمیم‌های دشوار و روزهای سخت شده‌اند.

    اگر نظام بتواند سازوکاری برای گردش نخبگان و حضور نسل‌های تازه فراهم کند، امید اجتماعی از نو احیا خواهد شد. با همه دشواری‌ها، این حقیقت پابرجاست  که امید در رگ‌های میهن جاری است. تاریخ بارها نشان داده که این ملت می‌تواند از گردنه‌های دشوار عبور کند، به شرط آنکه مسئولان به جای بازی‌های جناحی، به مردم تکیه کنند و از ظرفیت‌های ملی بهره ببرند. اگر امروز صداهای متکثر جامعه شنیده شود و راهی برای مشارکت واقعی مردم گشوده گردد، ایران نه‌تنها از این بحران عبور خواهد کرد، بلکه آینده‌ای روشن‌تر از همیشه در انتظارش خواهد بود.امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند نگاه راهبردی هستیم که از دل مردم بجوشد و برای مردم تصمیم بگیرد. شیشه عمر برجام شکست، اما شیشه عمر ایران با امید مردم نشکسته و نخواهد شکست.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.