به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایران، شهریور امسال دختر جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران از پسر جوانی که رپر و رقصنده است شکایت کرد و مدعی شد به او تجاوز کرده است.
وی در تشریح ماجرا گفت: «چند سالی است که در کار نوازندگی ساز هستم و به دنبال گروه یا شخصی بودم که بتوانم با او همکاری کنم تا اینکه با این خواننده آشنا شدم. او رپر و رقصنده خیابانی بود و در شبکه اجتماعی اینستاگرام دنبالکنندههای زیادی داشت. بعد از مدتی او پذیرفت از من تست بگیرد تا اجازه دهد در گروهش ساز بزنم. بعد از اینکه تست دادم به گروهش ملحق شدم و مدتی باهم کار میکردیم تا اینکه یک شب بعد از پایان کار و زمانی که میخواستم به خانه برگردم تاکسی اینترنتی گرفتم و او بدون اینکه ببیند من موافقم یا نه با من همراه شد. از او پرسیدم چرا سوار ماشین من شدی که گفت خانه ما هم نزدیک خانه شماست.»
وی افزود: «در مسیر ما مثل همیشه فقط درباره کار صحبت کردیم. وقتی به خانهمان رسیدم پیاده شدم و از او خداحافظی کردم اما او هم پیاده شد و بعد از باز شدن در خانهام بدون اجازه و با زور وارد شد و به من تجاوز کرد حتی با موبایلش از من فیلم و عکس گرفت و تهدیدم کرد که اگر به حرفش گوش نکنم و در مورد این موضوع با کسی حرف بزنم من را میکشد.» پس از ثبت این شکایت دختر جوان به پزشکی قانونی معرفی و متهم احضار شد اما اتهام تجاوز را رد کرد.
در این میان پزشکی قانونی هم آثار تعرض و کبودی را تأیید کرد و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 3 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در این جلسه که تفهیم اتهام و مواجهه حضوری بود شاکی در ابتدا پرینتی از پیامهای تهدیدآمیز ارسال شده متهم به خودش را به قضات ارائه داد و سپس به تشریح ماجرا پرداخت و خواستار اشد مجازات برای متهم شد.
پس از آن متهم که با قید وثیقه آزاد بود به قضات گفت: «نمیدانم چرا از من شکایت کرده چون من بعد از آشنایی با او عاشقش شدم و اصلاً بحث تجاوز و زور مطرح نیست. هر رابطهای هم که داشتیم بر اساس خواست دو طرفمان بوده و من اتهام تجاوز را قبول ندارم.»
شاکی در پاسخ به اظهارات متهم گفت: «او دروغ میگوید. فکر کرده چون دنبالکنندههای زیادی دارد میتواند به هر کسی آزار برساند. من از روز اولی که با او آشنا شدم تأکید کردم که من به خاطر اینکه در کارم پیشرفت داشته باشم به دنبال یک گروه موسیقی خوب میگشتم وگرنه هیچ علاقهای به او نداشتهام. بعد از این اتفاق هرشب کابوس میبینم و زندگیام نابود شده.»
قاضی از متهم پرسید: «اگر او را دوست داشتی چرا پیامهای تهدیدآمیز برایش میفرستادی؟»
متهم جواب داد: «می خواستم جوابم را بدهد. من او را دوست داشتم و نمیخواستم از دستش بدهم برای همین تهدیدش میکردم.»
پس از جلسه تحقیق قضات دستور بازداشت متهم را صادر کردند و او را به زندان فرستادند تا بعد از بررسیهای بیشتر در مورد پرونده تصمیمگیری شود.