به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، تحریمهای غربی عمدتا با اهداف سیاسی صورت میگیرد اما اثرات اقتصادیاش روی زندگی مردم عادی اثر منفی میگذارد. مرور سرنوشت کوبا، روسیه، کره شمالی و آفریقای جنوبی این قضیه را نشان میدهد.
سالهاست که غرب، بهویژه آمریکا از ابزار تحریم برای دستیابی به اهداف خود و بهعنوان اهرم فشار بهره میگیرد.
زمانی که فیدل کاسترو با انقلاب کمونیستیاش در سال 1959، دولت سوسیالیستی را راهاندازی کرد، تصمیم به ملی کردن صنایع و شرکتهایی کرد که سالها در اختیار آمریکاییها بود.
در نهایت آمریکا با تحریم به جنگ کوبا رفت تا از مسیر اقتصاد، نظام سیاسی این کشور را به زانو درآورد. از سال 1960 میلادی روابط دیپلماتیک دو کشور از میان رفت و تا سال 1962 تحریمهای کامل علیه کوبا وضع شد.
این تحریمها دست کوبا را از فناوریها، ماشینآلات و داروهای وارداتی از آمریکا کوتاه کرد. در عین حال، کوبا دیگر نمیتوانست شکر و تنباکوی خود را به مهمترین همسایهاش یعنی آمریکا که مهمترین اقتصاد جهان هم بود، بفروشد.
با این حال، کوبا راه نجات خود را پیدا کرد. این نظام که در ابتدا وابسته به اتحاد جماهیر شوروی بود، پس از فروپاشی شوروی، به کشورهای شرقی و همچنین ونزوئلا روی آورد. چین، روسیه و بسیاری از دیگر کشورها، به دوستان و متحدان تازه این کشور تبدیل شدند.
مهمترین اقدام کوبا برای حفظ خود پس از تحریمها، این بود که به گردشگریاش متوسل شود. این کشور که دیگر نمیتوانست از مسیر عادی و معمولی به سرمایه خارجی و بهویژه دلار دست پیدا کند، تصمیم گرفت از مسیر گردشگری و باز گذاشتن ساحلهایش به روی گردشگران، بخشی از سرمایه خارجی را جذب کند.
ماشینها و خیابانهای قدیمی کوبا که گویا در زمان، منجمد شدهاند و در فرایند مدرنسازی، جلو نیامدهاند، به جاذبهای دیگر برای گردشگران بدل شدند. کوبا یاد گرفت از نقاط ضعف خود بهعنوان برگ برنده بهره بگیرد.
با این حال، تحریمها اقتصاد را به شدت تحت تاثیر قرار دادند. رشد اقتصادی یا همان تولید ناخالص داخلی این کشور به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. برای مثال، میانگین رشد اقتصاد کوبا در دهه 90 میلادی زیر 1 درصد بود. بیکاری هم در دهه 90 میلادی، همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از دست رفتن یک متحد مهم برای این کشور، به بالا 10 درصد رسید. تورم هم در سالهای پس از فروپاشی تا 200 درصد افزایش پیدا کرد.
کوبا راههای خود را برای بقا پیدا کرد. علاوه بر تمرکز بر گردشگردی، یکی از مهمترین اقدامات کوبا این بود که نظام آموزشی را گسترش و توسعه داد بهطوری که نرخ افراد باسواد در این کشور به 99 درصد رسید که اکنون جزو بالاترین نرخها در جهان به شمار میآید.
روسیه یک بار در سال 2014 و به دنبال ماجرای کریمه و بار دیگر در سال 2022 به دلیل حمله به اوکراین، مورد تحریمهای غربی واقع شد. از تحریمهای نفتی و بانکی گرفته تا تحریمهای فناوری، همگی به نوعی اقتصاد این کشور را تحت تاثیر قرار دادند.
اقتصاد روسیه دورههای انقباض را به دلیل تحریمها تجربه کرد اما توان بازیابی نسبتا سریع داشت. تورم هم در این کشور به دلیل کاهش واردات، بالا رفت. نرخ بیکاری در این کشور در بخش خصوصی، افزایش پیدا کرده دولت توانسته آن را مهار کند و مانع رشد انفجاری بیکاری شود.
چرخش روسیه به شرق، بهویژه چین و هند از اصلیترین راهکارهایش برای مقابله با تحریمها بود. این کشور سیستم پرداخت داخلی خودش را به عنوان میر (MIR) راهاندازی کرد و از این مسیر مقابل تحریمها ایستاد.
اقتصاد روسیه پس از شوک اولیه، به ثباتی نسبی دست یافت و درآمد نفتی هم از طریق فروش با تخفیف به کشورهای شرقی، حفظ شده است. با این حال، این کشور در زمینه جذب سرمایه خارجی با مشکلاتی دستوپنجه نرم میکند.
در فاصله سالهای 1950 تا 1953، جنگ کره رخ داد و کره به دو بخش شمالی و جنوبی تبدیل شد. آمریکا در طرف جنوبی ایستاد و اتحاد جماهیر شوروی در طرف شمالی. تنشها هم مدتی بود که در جریان جنگ، میان دو طرف، شدت گرفته بود.
نهم اکتبر 2006 بود که کره شمالی برای نخستین بار آزمایش هستهای انجام داد و شورای امنیت سازمان ملل هم با قطعنامه 1718 به آن پاسخ داد. تحریمها از همین زمان علیه کره شمالی آغاز شد.
اقتصاد شکننده کره شمالی تحت تاثیر تحریمها قرار گرفت. صادرات در این کشور از 3 میلیارد دلار در سال 2013 به 200 میلیون دلار در سال 2022 کاهش یافت.
کمبود سوخت و مواد غذایی به امری رایج در این کشور تبدیل شد. بخشهایی مانند کشاورزی و حملونقل تحت تاثیر منفی این قضیه قرار گرفتند.
در حال حاضر 90 درصد از تجارت خارجی این کشور با چین است و عملا اگر شرق و بهطور ویژه چین نباشد، کره شمالی نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. به عبارت دیگر، تحریمها کره شمالی را به صورت کامل به شرق وابسته کرد.
قاچاق و تجارت غیرقانونی به یکی از مهمترین ابزارهای کره شمالی برای ادامه حیات تبدیل شد. طی سالهای اخیر هم این کشور از مسیر هک و حملات سایبری، توانسته بودجه مورد نیاز برای انجام کارهای خود را تامین کند. این کشور همچنین روی خودکفایی هم تاکید بسیاری داشته و تلاش میکند به صورت مستقل، بسیاری از امورش را پیش ببرد. به هر حال، کمبود و قحطی و شکاف در رفاه به شاکلههای اصلی نظام کره شمالی تبدیل شده که بخش اصلی آن ناشی از تحریمها بوده است.
یکی از موارد نادر تحریم که ارتباطی به برنامههای هستهای یا جنگ نداشت، تحریم آفریقای جنوبی بود. این کشور یک نظام سیاسی نژادپرست یا همان آپارتاید داشت که با تبعیض امورش را پیش میبرد. تحریم دقیقا برای مبارزه با این نظام، به کار رفت و این شاید یکی از معدود موارد موفقیتآمیز کاربرد تحریمها بود که هدف اصلی هم در آن محقق شد.
سازمان ملل رژیم آپارتاید با قطعنامههای خود محکوم کرد و برخی از کشورها هم از مسیر تحریم تلاش کردند این رژیم را محدود سازند. این مسائل باعث شد جنبش ضد آپارتاید هم در این کشور تقویت شود و جانی تازه بگیرد. این رژیم هم تحت فشار برای رایزنی قرار گرفت.
در نهایت آپارتاید دچار فروپاشی شد و دموکراسی از دل آن متولد شد. در سال 1990 هم آزادی نلسون ماندلا نشان داد که میتوان از تحریمها در جهت مثبت هم بهره گرفت.
هر یک از موارد تحریمی در چهار کشوری که مورد بررسی قرار گرفتند، با دلایلی متفاوت بودهاند و به نتایجی کاملا متفاوت هم ختم شدهاند. تنوع شرکای کشورها، توسعه داخلی، شکل نظام اقتصادی و فضای سیاسی و همچنین برخورداری کشورها از منابع طبیعی، همگی در سرنوشت کشورها پس از تحریم اثر میگذارد. بیتردید تحریمها میتواند فشارهایی را به شکلهای مختلف به زندگی مردم عادی وارد کند و هزینههایی را هم به همراه دارد. کشورهای مختلفی طی سالها تلاش کردهاند راهی برای بقای خود و نجات از تحریم پیدا کنند، چرخش به شرق و یافتن متحدان در کنار برخورداری از منابع طبیعی و همچنین کارآمدی نظام سیاسیای که قدرت را در اختیار دارد، جزو عوامل تعیینکنندهای هستند که میتواند عبور از تحریم را به امری ممکن یا ناممکن بدل سازند.