به گزارش اقتصادنیوز، در سالهای اخیر، رقابت فناوری میان آمریکا و چین به یکی از محورهای اصلی سیاست جهانی تبدیل شده است. آمریکا نگران نفوذ اقتصادی و امنیتی چین در حوزههای حیاتی مانند هوش مصنوعی است و در سالهای اخیر، با محدود کردن دسترسی پکن به فناوریهای پیشرفته، تلاش برای حفظ برتری خود داشته است.
همزمان، چین با توسعه سریع فناوری داخلی و سرمایهگذاری در زیرساختهای استراتژیک، جایگاه خود را در عرصه جهانی تقویت کرده است. این رقابت پیچیده، صحنه سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
استیون فلدستاین در فارن پالیسی نوشت: روز 25 سپتامبر، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، با امضای فرمانی اجرایی اجازه ادامه فعالتهای تیکتاک در آمریکا را صادر کرد. پس از تماس تلفنی ترامپ و شیجیپینگ در روز 19 سپتامبر، ترامپ اعلام کرد که به چین به توافق رسیده است تا گروهی از سرمایهگذاران آمریکایی به رهبری شرکت اوراکل، کنترل ۸۰ درصد از فعالیتهای تیکتاک در آمریکا را به دست بگیرند. اما با روشن شدن جزئیات این توافق، پرسشهایی جدی درحال مطرح شدن است.
اول از همه، آن دسته از نگرانیهای امنیت ملی آمریکا که باعث شد کنگره قانونی برای ممنوعیت تیکتاک تصویب کند، همچنان حلنشده باقی مانده است. الگوریتم تیکتاک، راز پنهانی که مشخص میکند کاربران چه چیزهایی را ببینند، و میتواند بهعنوان سلاحی کلیدی برای نفوذ چین در آمریکا عمل کند، همچنان در اختیار بایتدنس باقی میماند. طبق توافق ترامپ با شیجیپینگ، نسخهای از الگوریتم در اختیار گروه سرمایهگذاران آمریکایی قرار میگیرد و سپس با دادههای کاربران مستقر در آمریکا، دوباره آموزش داده خواهد شد.
با این وجود، همچنان یک حفره بزرگ باقی میماند. اگر بایتدنس الگوریتم خود را بهروزرسانی کند چه میشود؟ آیا نسخه آمریکایی همگام با نسخه اصلی در چین بهروزرسانی خواهد شد؟ بهجای قطع کامل ارتباط با چین، این توافق به پکن اجازه میدهد تا نفوذ قابلتوجه خود در آمریکا را حفظ کند.
بهنظر میرسد که دولت ترامپ میلیاردها دلار از این معامله سود کند. ترامپ پیشتر گفته بود:« آمریکا قرار است از این توافق، یک کارمزد فوقالعاده دریافت کند و من نمیخواهم چنین چیزی را از دست بدهم.»
علاوه بر این، کنترل اپلیکیشن از طریق فرآیندی غیرشفاف به متحدان نزدیک ترامپ واگذار میشود. افرادی چون لری الیسون و روپرت مرداک، به این گروه سرمایهگذاری مرتبط دانسته شدهاند. این موضوع به نظر بسیاری از ناظران نمونهای کلاسیک از سرمایهداری رفاقتی است.
راش دوشی، مقام سابق امنیت ملی در دولت بایدن به واشنگتن پست گفت: « به نظر نمیرسد که توافق تیکتاک بهروی تمام فعالان بازار باز باشد؛ بلکه بیشتر به روی کسانی که به دولت نزدیک هستند باز است، مثل حامیان سیاسی آن»
به گفته منتقدان، هیئتمدیره انتخابی ترامپ نه تنها از چنین توافقی سود مالی زیادی میبرند، بلکه به آنها امکان تصمیمگیریهای جانبدارانه را در مدیریت محتوا میدهد؛ تصمیمگیریهایی که میتواند نگرشهای حامی ترامپ را تقویت، و صدای منتقدان او را خاموش کند. این از دسته همان نگرانیهایی است که مقامهای آمریکایی درباره مالکیت چینی نیز مطرح کرده بودند.
این سلسله ابهامبرانگیز که به فرمان اجرایی تیکتاک منجر شد، درست مانند دیگر معاملات ترامپ، سوالات بزرگتری را بهوجود میآورد: آیا آمریکا در جنگ تکنولوژی در برابر چین، تسلیم شده است؟
این خود ترامپ بود که این جنگ را با قرار دادن غول فناوری چینی، زدتیای، در لیست سیاه تجاری قرار داد و حکم مرگ این شرکت را صادر کرد. پیش از این نیز، متخصصان امنیت ملی آمریکا، باراک اوباما را به کندی در شناسایی خطر چین متهم میکردند. آنها میگفتند او درگیر جنگ داخلی سوریه، بحران لیبی، برنامه هستهای ایران و تهدید داعش بوده است، در حالی که ترامپ خطر قدرتگیری چین را بهدرستی درک کرده بود.
با اینحال، اقدامات ترامپ در دور دوم رئیسجمهوری، مسیر بسیار متفاوتی را میرود.
در ماه ژانویه که دونالد ترامپ برای بار دوم به عنوان رئیسجمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد، جنگ فناوری آمریکا علیه چین به اوج خود رسیده بود. در طی چهار سال قبل، جو بایدن کنترلهای صادراتی علیه پکن را به شکلی بیسابقه سختگیرانه کرده بود. جلوگیری از دسترسی چین به تراشههای پیشرفته نیمههادی به اولویت اصلی تبدیل شده بود. مقررات متعدد تلاش داشتند تا توانایی چین برای دستیابی به ریزتراشههای پیشرفته که برای مدلهای بزرگ هوش مصنوعی و تجهیزات نظامی پیچیده ضروری هستند را محدود کنند.
نیویورک تایمزدر گزارشی اقدامات بایدن را مشابه «اعلان جنگ اقتصادی علیه چین» توصیف کرد. راهبرد بایدن ساده بود؛ حفظ «بیشترین فاصله ممکن» با فناوری چینی، از طریق کنترلهای صادراتی گسترده، هماهنگی با متحدان برای قطع دسترسی پکن به فناوریهای برتر، و یارانه دادن به تولید تراشه در داخل آمریکا. مقامات آمریکایی در مقابل و در زمانی که چین به این سیاستها اعتراض میکرد، میگفتند که این مسائل «امنیت ملی» بوده و قابل مذاکره نیستند.
در واپسین روزهای دولت بایدن، کارت بازی دیگری هم رو شد؛ مقررات انتشار هوش مصنوعی، که نحوه اشتراکگذاری مدلها و تراشهها با کشورهای خارجی را تعیین میکرد. هدف این بود که فناوری AI در انحصار آمریکا و متحدانش باقی بماند و از دسترسی رقبای اصلی واشنگتن، یعنی چین، روسیه، ایران و ونزوئلا جلوگیری شود.
بر اساس تحلیلها، انتظار میرفت که ترامپ نیز ادامه دهنده این راهبرد ضدچینی باشد، اما از همان آغاز، او بیشتر بر اعمال تعرفه علیه کانادا، مکزیک و اروپا برای کاهش کسری تجاری تمرکز کرد تا مهار چین و روسیه. در مورد روسیه، با وجود تهدید ترامپ مبنی بر اعمال تحریمها در صورت عدم دستیابی به صلح با اوکراین، هیچ تحریم جدیدی علیه کالاها یا خدمات روسی وضع نشد.
تیم سیاسی انتصاب شده ترامپ نیز ذهنیت تازهای را نشان میداد، مقامات فناوری در دولت او، دیوید ساکس (رئیس امور هوش مصنوعی در کاخ سفید) و مایکل کراتسیوس (مشاور ارشد علم و فناوری)، نگاهی منفی به کنترلهای صادراتی داشتند. این مشاوران باور داشتند که بهترین استراتژی برای آمریکا، گسترش تهاجمی فناوری خود در بازارهای خارجی است. به گفته آنها، امضای قرارداد با دیگر دولتها برای تثبیت فناوری آمریکایی، و بهرهگیری از مزیتهای تجاری برای دستیابی به «سلطه جهانی فناوری»، بهترین راهبرد ممکن بود. بنابراین، تعجبی نداشت که تیم ترامپ در ماه مه، مقررات انتشار هوش مصنوعی زمان بایدن را لغو کرد.
در همین زمان بود که تندروهای ضدچین در دولت به رهبری مشاور امنیت ملی وقت، مایک والتز، به حاشیه رانده شدند. در آوریل، لورا لومر، چهره راستگرای افراطی، در دیدار با ترامپ فهرستی از افراد «غیر وفادار» ارائه داد که بسیاری از آنها در شورای امنیت ملی والتز کار میکردند. بلافاصله پس از دیدار، ترامپ شش نفر از کارکنان شورا را اخراج کرد و چند هفته بعد خود والتز را نیز کنار گذاشت.
با کنار رفتن والتز، دیوید ساکس آزادی عمل بیشتری یافت و ترامپ تحت نفوذ جنسن هوانگ، مدیرعامل انویدیا، قرار گرفت. طبق گزارش نیویورک تایمز، هوانگ در واشنگتن لابیگریهای گستردهای را برای لغو کنترلهای صادراتی انجام داده بود.
او استدلال میکرد که منع فروش فناوری آمریکا به چین نتیجه معکوس داده است و انگیزه چین را برای توسعه بومی فناوری، تقویت کرده است. او حتی چین را به جای دشمن، رقیب خواند.
انویدیا از ترامپ خواست تا ممنوعیت فروش تراشه H20 به چین را بردارد. ترامپ بعد از دیدار با مدیرعامل این شرکت در کاخ سفید، با این درخواست موافقت کرد؛ اما شرط گذاشت که انویدیا و ایامد باید ۱۵ درصد از درآمد فروش تراشههایشان در چین را به دولت آمریکا بدهند. ترامپ به خبرنگاران گفت:
«گفتم برای این درخواست، ۲۰ درصد را برای کشورمان میخواهم. خودم نمیخواهمش. … و او (هوانگ) گفت با ۱۵ درصد توافق کنیم؟ و سپس یک معامله کوچک کردیم.»
به اعتقاد نویسنده، از زمان بازگشت به قدرت، ترامپ بارها امنیت ملی را قربانی منافع اقتصادی کرده است. سفر ماه مه او به خاورمیانه یک نمونه بارز است. ترامپ در امارات و عربستان قراردادهای بزرگی را برای فروش و استفاده از تراشههای انویدیا بسته است و نگرانیها درباره دسترسی چین به این امکانات را نادیده گرفت. یکی از مشاوران ترامپ گفت: انتخاب این است که این کشورها، قلک هوش مصنوعی آمریکا باشند، نه چین.
این توافقها برای خانواده ترامپ هم سودآور بود. نیویورک تایمز گزارش داد که همزمان با مذاکره بر سر تراشهها، امارات ۲ میلیارد دلار در یک استارتاپ رمزارزی به نام World Liberty Financial که ترامپ در آن سهام دارد، سرمایهگذاری کرده است.
اکنون مشخص نیست مهار چین همچنان اولویت امنیت ملی ترامپ باشد یا نه. در سال ۲۰۱۷، ترامپ در راهبرد امنیت ملی خود از بازگشت «رقابت قدرتهای بزرگ» سخن گفت، اما گزارشها حاکی است راهبرد دفاع ملی جدید این نگاه را کنار خواهد گذاشت و بر حفاظت از خاک آمریکا و نیمکره غربی متمرکز میشود.
این تناقضها در سیاستهای مربوط به هوش مصنوعی هم دیده میشود. در ژوئیه، کاخ سفید برنامه اقدام برای هوش مصنوعی را منتشر کرد که یکی از ارکان مهم آن، تقویت کنترلهای صادراتی بود. اما همزمان ترامپ ممنوعیت فروش تراشه H20 به چین را لغو کرد. همین باعث شد متحدان و حتی رقبای آمریکا دچار سردرگمی شوند؛ آیا کنترلهای صادراتی هنوز مهماند یا همه چیز به معامله با ترامپ بستگی دارد؟
پژوهشگران آبراهام نیومن و هنری فارل این وضعیت را چنین توصیف کردهاند: «شخصمحوری جایگزین تصمیمگیری بوروکراتیک شده و سود کوتاهمدت بر منافع بلندمدت ملی غلبه کرده است.»
آینده جنگ فناوری آمریکا و چین نامشخص است. بخش عمدهای از نخبگان سیاسی آمریکا همچنان علیه چین موضعی منفی دارند، اما در واشنگتن و دولت ترامپ، این موضوع اهمیت کمتری یافته است. در نهایت تصمیم نهایی با خود ترامپ است.
او اکنون برای سفر احتمالی به پکن در اوایل ،۲۰۲۶ برای دیدار با شی جینپینگ آماده می شود. به گزارش نیویورک تایمز، وزیر بازرگانی، هاوارد لوتنیکریال در حال انتخاب مدیران شرکتها برای سفر احتمالی ترامپ به پکن است؛ سفری که موجب به راه انداختن رقابتی برای سوار شدن به هواپیمای ریاستجمهوری، به همراه ترامپ شده است.
در آستانه چنین دیداری، ترامپ تمایلی به ایجاد فشار بر چین، از طریق کنترلهای صادراتی نخواهد داشت. در مقابل، شی احتمالاً از اشتیاق ترامپ برای این دیدار حساس و پرهیایو، برای گرفتن برخی امتیازات، استفاده خواهد کرد؛ از کاهش فشار بر تایوان گرفته تا تسهیل سرمایهگذاری شرکتهای چینی در آمریکا.
جنگ فناوری آمریکا و چین، فعلا در در وضعیت تعلیق قرار دارد. نشانهها حاکی از آن است که ترامپ هر زمان که به نفعش باشد، برنامهها و سیاستهای قبلی را کنار خواهد گذاشت.