به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، طنز تلخی وجود دارد که پس از یک دهه تلاش برای حفظ توافق هستهای 2015، این اروپا - و نه ایران یا آمریکا - بود که ضربه نهایی را زد و مکانیسم «بازگشت تحریمها» که توسط قدرتهای اروپایی فعال شده بود، به اجرا درآمد. با این اقدام، تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بازمیگردد و پایان توافقی را رقم میزند که پایتختهای اروپایی زمانی آن را تاریخی میدانستند. رهبران اروپایی که دیگر از این توافق خارج شده بودند، اکنون باید در مورد اقدام بعدی خود تصمیم بگیرند.
به نوشته الی گرانمایه، در شورای روابط خارجی اروپا، بریتانیا، فرانسه و آلمان (موسوم به تروئیکای اروپا) مدتی بود که در حال بررسی چگونگی استفاده از بازگشت تحریمها بودند. این مکانیسم - که به هر یک از طرفهای موجود در توافق اجازه میدهد تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را دوباره اعمال کند - قرار بود در ماه اکتبر منقضی شود. سه کشور اروپایی به ایران هشدار داده بودند که اگر با آمریکا برای عقب برگرداندن برنامه هستهایاش به توافقی دست نیابند، از آن استفاده خواهند کرد.
پس از جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل که به شدت به برنامه هستهای ایران آسیب رساند، سه کشور اروپایی با تهدید به بازگشت تحریمها، سعی کردند امتیازات جدیدی از تهران بگیرند. آنها در ازای از سرگیری مذاکرات هستهای، دسترسی کامل بازرسان و تأیید ذخایر اورانیوم غنیشده، تمدید شش ماهه مکانیسم را پیشنهاد دادند. تهران تا حدی به این دلیل که پیشنهاد تمدید با واقعیت سیاسی ایران فاصله داشت، آن را رد کرد.
در حالی که پیشنهاد سه کشور اروپایی در ظاهر مطابق با تعهدات ایران تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای بود، این سه کشور از ایران خواستند که بلافاصله پس از بمباران، از معدود برگهای چانهزنی باقیمانده خود برای مذاکرات آینده کاهش تحریمهای آمریکا دست بکشد. در عوض، سه کشور اروپایی پیشنهاد دادند که همچنان ماشه بازگشت تحریمها را به سمت سر ایران نشانه بگیرند.
این در حالی بود که ایران تازه از یک جنگ بیسابقه با اسرائیل و آمریکا که به طور مشترک به تأسیسات هستهای آن حمله کردند، بیرون آمده بود. بدتر از آن، این اتفاق در بحبوحه مذاکرات ایران و آمریکا رخ داد که توسط میانهروهای دولت مسعود پزشکیان حمایت میشد. آنها که دو بار توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده ، مورد هدف قرار گرفته بودند، فضای کمی برای اعمال فشار بر مقامات و نهادهای عالی برای امتیازات عمده مرتبط با تمدید مکانیسم ماشه داشتند.
پس از بحثهای داخلی گسترده، دولت ایران در اوایل سپتامبر با توافق جدیدی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرد که توسط مدیر کل آژانس به عنوان گامی در مسیر درست مورد استقبال قرار گرفت. در مجمع عمومی اخیر سازمان ملل متحد، ایران و سه کشور اروپایی به مذاکرات ادامه دادند. طبق گزارشها، تهران پیشنهاد از سرگیری مذاکرات هستهای با ایالات متحده در یک چارچوب چندجانبه و اجازه بازدید آژانس از یکی از سایتهای هستهای بمباران شده خود را داده است. به نظر میرسد ایران همچنین پیشنهاد داده است که در صورت لغو دائمی مکانیسم ماشه، ظرف ۴۵ روز گزارشی از ذخایر خود را به آژانس ارائه دهد. با این حال، سه کشور اروپایی ادعا کردند که همه این پیشنهادات به اندازه کافی به تهدید عدم اشاعه نمیپردازد و تعهدات ملموسی از تهران دریافت نکردهاند.
پس چرا پس از سالها خرید زمان و تحمل برنامه هستهای شتابیافته ایران، سه کشور اروپایی دقیقاً زمانی که برنامه هستهای ایران به عقب رانده شده بود، از تمدید مکانیسم ماشه خودداری کردند؟ یک ارزیابی این است که آنها قمار کردند که فشار زمان و تهدید قریبالوقوع از سرگیری حملات اسرائیل، ایران را مجبور به کوتاه آمدن خواهد کرد. اما این اتفاق نیفتاد. مقامات ایرانی احتمالاً به این نتیجه رسیدهاند که حتی اگر خواستههای سه کشور اروپایی را بپذیرند، موضوع موشکهایش را پیش خواهد کشید و یا اسرائیل علیرغم تلاشهای دیپلماتیک، همانطور که در ماه ژوئن انجام داد، عملیات نظامی خود را از سر خواهد گرفت.
همچنین ممکن است سه کشور اروپایی تا حدودی پذیرای پیشنهادات دقیقه نودی ایران بودند اما نتوانستند ترامپ را با خود همراه کنند. پس از حملات ژوئن، به نظر میرسد ترامپ از موضوع ایران دست شسته و بارها ادعا کرده که برنامه هستهای آن «از بین رفته» است. در حالی که استیو ویتکوف، مذاکرهکننده ارشد ایالات متحده، گفت که همچنان با ایران در تماس است، سخنرانی طولانی ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل نشان داد که او هیچ تمایلی به دستیابی به توافق ندارد.
از طرف دیگر، ممکن است سه کشور اروپایی تصمیم گرفته باشند که از یک کمپین فشار حداکثری جدید حمایت کنند. در این صورت، بازگشت تحریمها وسیلهای برای مجازات ایران (به دلیل تأمین پهپاد برای روسیه) و جلب رضایت چهرههای جنگطلب در دولت ترامپ (مانند مارکو روبیو) با توجه به نیاز اروپاییها به حمایت ایالات متحده برای اوکراین بوده است. انگیزه اقدام بازگشت تحریمها هر چه که بوده باشد، در نهایت، ایران و اروپا هر دو متحمل یک شکست دیپلماتیک شدند.
دیپلماتهای اروپایی که قدرتمندترین اهرم خود را علیه ایران به کار گرفتهاند، اکنون بر سر دوراهی قرار گرفتهاند. آنها یا میتوانند پس از بازگشت تحریمها، با هدف ایجاد فضای دیپلماتیک جدید برای یک توافق هستهای جدید، یک نرمش آرام داشته باشند، یا میتوانند به تیم روبیو در افزایش فشار بپیوندند. انتخاب دومی یک اشتباه بزرگ خواهد بود.
سیاست فشار حداکثری واشنگتن بر ایران، از جمله خروج ترامپ از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸ و هدف او برای مهار صادرات نفت ایران، ایرانی را با برنامه هستهای سطح بالا به وجود آورده و زمینه رویارویی نظامی پرهزینهای را ایجاد کرده است. بمباران ایران ممکن است برنامه آن را تنها بین یک تا دو سال به عقب برگردانده است. در مقابل، توافق هستهای آن را ۱۲ ماه بدون شلیک حتی یک گلوله به تأخیر انداخت. افزایش فشار غرب اکنون میتواند اسرائیل را جسورتر کند تا با حملات نظامی دورهای، استراتژی "چمنزنی" را در قبال ایران اتخاذ کند. اگر اسرائیل جنگ خود را با ایران از سر بگیرد، میتواند کشورهای همسایه و شرکای اروپایی را نیز درگیر کند.
به حاشیه راندن ایران همچنین این کشور را به چین و روسیه نزدیکتر میکند. همزمان با پیشبرد مکانیسم ماشه توسط غرب، مسکو و تهران به توافقی برای ساخت نیروگاههای هستهای در ایران دست یافتند. تهران همچنین ممکن است پس از جنگ به چین و پاکستان برای بازسازی دفاع هوایی و موشکی خود متمایل شود. با افزایش فشار توسط سه کشور اروپایی، تهران احتمالاً واکنش نشان خواهد داد - از جمله با تقویت ماشین جنگی روسیه علیه ناتو.
هنوز یک جایگزین وجود دارد. پس از بازگشت تحریمها، ائتلاف گستردهای از کشورهای اروپایی فراتر از تروئیکا اکنون باید به سمت محدود کردن خسارتها حرکت کنند. در واقع، مقامات ارشد ایران با وجود قریبالوقوع بودن بازگشت تحریمها، در مجمع عمومی سازمان ملل امسال با تعداد زیادی از مقامات غربی دیدار کردند و نشان دادند که دیپلماسی هنوز هم یک گزینه با تهران است. رهبران اروپایی باید این مسیر را به عنوان وسیلهای برای مدیریت مشکل هستهای ایران به ترامپ ارائه دهند، بدون اینکه به حملات جدیدی متوسل شوند که شکافهای MAGA (دوباره آمریکا را سرافراز سازیم-جنبش حامیان ترامپ) را دوباره باز میکند.
هدف فوری باید مجموعهای از معاملات کوچک با تهران برای مهار تشدید بیشتر تنشهای هستهای و ایجاد درجهای از اعتماد بین غرب و ایران باشد. این میتواند در ابتدا با خویشتنداری شروع شود: به عنوان مثال، تهران موافقت کند که غنیسازی هستهای را از سر نگیرد در ازای اینکه غرب صادرات نفت را محدود نکند. سپس اجازه بازرسیهای بینالمللی از برخی سایتهای هستهای بمباران شده را بدهد (و از آنجا گسترش دهد)، در ازای اینکه از ایالات متحده تضمین بگیرد که از حملات آینده اسرائیل حمایت نخواهد کرد.
این میتواند به ایالات متحده و ایران فضای تنفس بدهد تا تنشها را بیسروصدا کاهش دهند و مذاکرات معنادارتری را پیش ببرند، بهویژه اگر عربستان سعودی نیز بتواند از نزدیکی خود با تهران در حمایت از آن استفاده کند. اروپاییها، مشابه کشورهای خلیج فارس، باید از تعامل به عنوان ابزاری برای کاهش تنش استفاده کنند؛ بهویژه در کاهش درگیریهای احتمالی بر سر اوکراین، و همچنین برای مذاکره در مورد آزادی زندانیان اروپایی که در ایران نگهداری میشوند.
در نهایت، پر کردن شکاف بین تهران و واشنگتن بر سر یک توافق هستهای جدید شاید غیرممکن باشد. اروپاییها ممکن است مجبور شوند تا زمانی که سیاستها از هر دو طرف تغییر کند، الگویی از خویشتنداری را در پیش بگیرند. پایتختهای اروپایی بهطور سنتی سعی کردهاند از جنگ بر سر برنامه هستهای ایران جلوگیری کنند. این نقشی است که آنها باید دوباره به دست آورند. آنها نباید اجازه دهند که مکانیسم ماشه دیپلماتهای اروپایی را از صحنه خارج کند یا آنها را به سمت رویکردی تهاجمی به رهبری ایالات متحده سوق دهد که خطر درگیری بیشتر را به همراه دارد.