عصرایران- مهرماه فرامانفرمائیان دختر عبدالحسین خان فرمانفرما در کتابی با عنوان «زندگینامه فرمانفرما» به ذکر جزئیات و وقایع جالب در زندگی پدرش که از شاهزاده های مشهور دوران قاجاریه بود پرداخته است. در این مجال به آن بخشی می پردازیم که در هنگامی که فرمانفرما والی کرمان بود و میر غضب شهر هم فوت کرده بود:
«عمال دارالحکومه گزارش دادند که میر غضب سابق ایالت کرمان درگذشته است و کسی حاضر به قبول این شغل نمی شود. روزی که فرمانفرما در حیاط گردش می کرد به عرض رساندند که «پسر میرغضب سابق تقاضای شرفیابی دارد و می خواهد شغل پدرش را به دست گیرد. »
جوان نوزده ساله بلند بالایی بود و تقاضای خود را عرض کرد. فرمانفرما در حضور عده ای که پیرامونش بودند پرسید:« مگر تو تا به حال شغل میر غضبی داشته ای؟»
جوان جواب داد« نداشته ام ولی زیردست پدرم بودم و یاد گرفته ام و حاضرم نشان بدهم .»
پس کارد تیزی که متعلق به پدرش بود بیرون آورد دو زانو نشست سرش را به طرف تیرچوبی مخصوص اعدام برگرداند و با دست چپ سوراخ دماغ خود را گرفت و با دست راست تیغ را محکم بر حلقوم خود گذاشت و گفت : « این طور»
اما ناگهان چنان کارد را به گلوی خود کشید که سر خود را گوش تا گوش برید. خون فوران کرد و دست هایش پایین افتاد و در حالی که تیغ در دستش بود، جان سپرد.
فرمانفرما با نهایت تاسف گفت:« ای کاش نمی پرسیدم که این کار را می دانی یا نه...»