سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
جنبش مقاومت اسلامی حماس با صدور بیانیهای، رسما به پیشنهاد صلح ارائهشده از سوی دولت دونالد ترامپ پاسخ داد.
بیانیه حماس در عرصه سیاسی، بحثهای داغی را میان تحلیلگران داخلی و منطقهای برانگیخته است؛ عدهای آن را نشانهای از حرکت به سمت «مدیریت سیاسی بحران» و برخی دیگر عقبنشینی تلویحی حماس معرفی کردهاند.
این صحبتها درحالیاست که مدت کوتاهی بعد از بیانیه حماس، ترامپ نیز در پیامی ویدئویی از کاخسفید ضمن استقبال از تصمیم جنبش مقاومت اسلامی، از رژیم صهیونی خواست که بمباران باریکه غزه را متوقف کند تا مرحله اول طرح یعنی آزادسازی اسرای دو طرف محقق شود؛ هرچند اسرائیل به این دستور هم گوش نداده و همچنان به جنایات خود ادامه میدهد.
تصمیم حماس برای پاسخ به درخواست ترامپ مورد توجه اصلاحلبان بوده و آنها با تصویر سازی از توافق احتمالی آن را در مورد ایران نیز مفید میدانند، روزنامه سازندگی در شرح آن نوشته است:
تحلیلگران معتقدند، بیانیه اخیر حماس با ظرافت و محاسبه سیاسی تنظیم شده است. این بیانیه نهتنها مانع ادامه تلاشهای صلح ترامپ نمیشود بلکه مسئولیت تصمیمگیری نهایی را به طرف آمریکایی منتقل میکند. از منظر تاکتیکی این رویکرد میتواند، اسرائیل را در برابر فشارهای احتمالی از سوی واشنگتن قرار دهد. اما تحقق این فشارها با موانع جدی روبهروست. تجربه نشان داده که رفتار ترامپ در سیاست خارجی ناپایدار، شخصی و مقطعی است؛ از این رو، اعتماد کامل به ابتکار او دشوار است.
این روزنامه در ادامه نوشته است:
با وجود این، پذیرش مشروط حماس، اقدامی هوشمندانه ارزیابی میشود که همزمان مسیر دیپلماسی را باز نگه میدارد و اصول مقاومت را نیز حفظ میکند. در همین راستا، برخی ناظران غربی معتقدند که شتاب ترامپ در واکنش به موضع حماس ممکن است ناشی از انگیزههای شخصی مانند دریافت جایزه صلح نوبل باشد. با این حال تحلیل عمیقتر نشان میدهد که هدف اصلی او بازسازی نقش رهبری آمریکا در معادلات خاورمیانه و مقابله با نفوذ فزاینده چین و روسیه در بحران فلسطین است. در مجموع، آنچه در هفتههای اخیر در قالب طرح صلح ترامپ شکل گرفته بیش از آنکه پایان واقعی جنگ غزه باشد، آغاز فصل تازهای از رقابتهای ژئوپلیتیکی در منطقه است.
روزنامه هممیهن دیگر روزنامه اصلاحطلب نیز نگاهی مثبت به تفاهم اخیر در غزه داشته و مینویسد:
با توجه به این نوع فشارها، احتمال پذیرش طرح ترامپ از سوی حماس در این مرحله و یا مراحل بعد وجود دارد. بعد از موافقت احتمالی حماس، واکنش برخی جناحهای سیاسی در داخل ایران به این اقدام، خبری فوقالعاده جذاب خواهد بود! آیا حماس را به تسلیم و بیغیرتی و فروش فلسطین و خیانت متهم میکنند؟ خواهیم دید!
در مورد طرح ترامپ در غزه و پیشنهاد ترامپ بیان ۶ نکته ضروری است:
۱_ شرط بنیادین حماس که در تضاد با خواست رژیم صهیونیستی برای حفظ حضور نظامی در غزه و مبتنی بر عقبنشینی رژیم و استقرار حکومت فلسطینی مستقل بهعنوان پیششرط هر توافق احتمالی اهمیت ویژه دارد.
۲_ حماس تنها در صورتی حاضر به بررسی هرگونه توافق خواهد بود که تضمینهای واقعی و عملی برای جلوگیری از بازگشت اشغالگری ارائه شود. با توجه به سوابق متعدد نقض تعهدات از سوی رژیم اشغالگر و حامیان غربی آن، هیچ اعتمادی به این طرفها وجود ندارد و بدون تضمینهای معتبر بینالمللی، توافق معنایی نخواهد داشت.
۳_ مقاومت فلسطین طی دو سال گذشته همواره آمادگی خود را برای آتشبس و پذیرش صلح عادلانه اعلام کرده و چندین بار در میز مذاکره حاضر شده اما، آمریکا و رژیم صهیونیستی هیچگاه حاضر به یک مذاکره برد برد نبودند.
۴_ غزه طی دو سال گذشته با پشتیبانی غرب در معرض محاصره و بمباران مداوم قرار داشته است، اما با وجود این، حماس همچنان استوار و با انجام عملیاتهای موفق توانسته به ماشین جنگی رژیم صهیونیستی ضربات مؤثر وارد نماید.
۵_ طرح اخیر ترامپ بیش از آنکه بهدنبال صلح واقعی باشد، تلاشی برای رهایی رژیم صهیونیستی از بنبست راهبردی داخلی و خارجی است و نشانههای آن رفتار مقامات کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل، میادین ورزشی، دانشگاهی و حقوقی است.
۶_ وجود اختلاف میان ترامپ و نتانیاهو بر سر توافق صلح پیشنهادی نکته مهم و حائز اهمیت است. ترامپ بر دستیابی به نتیجه فوری برای بازسازی چهره آمریکا و دریافت جایزه صلح نوبل اصرار دارد اما نتانیاهو انجام کامل طرح را غیرقابل حصول میداند و این اختلاف مسیر تصمیمگیریهای آتی رژیم صهیونیستی را تحت تأثیر قرار میدهد. ضمن آنکه سابقه نقض مکرر تعهدات توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی در قبال تعهدات بینالمللی، فلسطینیان و غزه، آینده این طرح را با ابهام مواجه میکند.