سرویس فرهنگ و هنر مشرق - پخش «ریلیتیشو» شفرونی برنامهای با اجرای «نیما شعباننژاد» و تهیه کنندگی «حسین ربانی غریبی»، محصول «فیلیمو»، از هفته گذشته در شبکه نمایش خانگی آغاز شد و شوخیهای ساختار شکن «نعیمه نظام دوست» با «جواد خیابانی» در شبکههای اجتماعی به صورت گسترده وایرال و بشدت مورد انتقاد قرار گرفت.
«شفرونی» را میتوان تداوم همان خط تولید کاملاً شناختهشده و همیشگی شبکه نمایش خانگی قلمداد کرد. فرمولی که با تجمیع سلبریتیها و تولید توسط حلقهای از تهیهکنندگان سابق صداوسیما، تحت عنوان برنامههای مفرح، با بهرهگیری از چاشنی شوخیهای جنسی و رقص هنجارشکن، میکوشد توجه مخاطبان را جلب کند.
در واقع شبکه نمایش خانگی ادامه فانتزیهای برنامهسازانی است که روزگاری در سیما مشغول به امور تهیه و تولید بودند.
بخشی از تولیدکنندگان سابقِ سیما، برای تسهیلِ این مسیرِ مبتذل، به بازوهای نیابتیِ شبکه نمایش خانگی تبدیل شدهاند. به نظر میرسد مسیر کسب مجوز برای این قبیل آثار، استفاده از نامهای شناختهشدهای همچون احسان علیخانی، حسین ربانیغریبی، زینب تقوایی و رحمان سیفیآزاد و... است که میتوانند مسیر تولیدِ مبتنی بر ساختارشکنی را هموار کنند.
در حالی که گروههای برنامهسازی که از سینما وارد شبکه نمایش خانگی شدهاند، به اندازه رقبای سابقاً متصل خود به صداوسیما، تمایلی به قبحشکنی ندارند.
به نظر میرسد تولیدکنندگان برآمده از صداوسیما که در شبکه نمایش خانگی فعال شدهاند، بر این باور تأکید دارند که استفاده از سلبریتیها در کنار صحنههایی از رقص، شوخیهای جنسی و کنشهای سطحپایین، جذابیتهایی عامهپسند خلق میکند و در نهایت، این چرخهٔ خارج از کنترل، به خلق نوع خاصی از «سلبریتیهای سمی» میانجامد که عامل تسهیل و توسعهٔ ابتذال هستند.
چرا نعمیه نظامدوست وایرال شد؟
تا پیش از تولید برنامه «جوکر» و حضور نظام دوست، او بازیگری دستچندم در سریالهای تلویزیونی و فیلمها به شمار میرفت. اما با حضور در «جوکر» و حاشیههای مربوط به اسکار، نقشی را اجرا کرد که زنی در تمنای مردان به تصویر میکشید و در فضای مجازی به شدت وایرال شد. در این برنامه، او به علیخانی پالسهای عاشقانه میفرستاد و کاراکتری مبتذل ساخت که مورد توجه صفحات زرد اینستاگرامی قرار گرفت. اکنون در مجموعه «شفرونی» به عنوان نخستین شرکتکننده انتخاب شده تا بار دیگر همان نقش را ایفا کند و موجب وایرال شدن برنامه شود.
مجموعه «شفرونی» را کمپانی «قرن جدید» که به احسان علیخانی نزدیک است، تولید کرده است. تهیهکنندگی این اثر بر عهده حسین ربانیغریبی است که سوابقی همچون همکاری با فرهنگسرای پایداری و تهیهکنندگی برنامههایی مانند «کودکشو» در صداوسیما را در کارنامه خود دارد.
چرا علیخانی تهیهکننده جایگزین معرفی کرد؟
به نظر میرسد علیخانی که پیشتر با برنامه «جوکر» با انتقادات گستردهای از سوی رسانهها - از اصولگرایی مانند «کیهان» و «فارس» تا اصلاحطلبی مانند «شرق» - مواجه شده بود، این بار ترجیح داده است نام خود را در مقام تهیهکننده «شفرونی» درج نکند؛ اگرچه کمپانی «قرن جدید» به طور رسمی متعلق به مجری سابق «ماهعسل» است.
حرکات موزون نعمیه نظامدوست در شفرونی
قسمت نخست «شفرونی» نشان داد که سازندگان این برنامه، راهی جز توسل به حاشیههای دمدستی و حیازدایی از طریق کاراکتر نعیمه نظامدوست ندارند. تکتکیهگاه قسمت نخست این «ریلیتیشو»، چیزی جز خندههای تصنعی و بیوقفهٔ نظامدوست و حرکات موزون او نیست. حرکاتی که از این بازیگر سر میزند، بیش از آنکه بیننده را سرگرم کند، حس شرمندگی و دلزدگی به همراه دارد.
از سوی دیگر، انتخاب جواد خیابانی برای چنین موقعیتی، دقیقاً مشابه دعوت از یک استاد دانشگاه به یک شوی کمدی است؛ تقابلی عجیب که حاصل آن، گفتوگویی آکنده از سکوتهای آزاردهنده و پاسخهای بیربط است. خیابانی، هرچقدر هم کوشید خود را «منعطف» نشان دهد، از همان ابتدا آشکار بود که نه توانایی ورود به این فضای شوخی را دارد و نه تمایلی به این بازی. نتیجه، یک رقابت بیروح بود که بیشتر از روی اجبار ادامه یافت.
اما آنچه بیش از همه آزاردهنده بود، تقلید ساختگی و عاریتیِ نظامدوست از الگوهای تکراری برنامههایی مانند «جوکر» بود؛ تقلیدی ناشیانه که در نهایت، به ارائهی اجرایی سطحی و فاقد هرگونه ظرافت منجر شد.
تبلیغات و بازرگانی ابتذال را تقویت میکند
اما اصل ماجرا در جای دیگری نهفته است. پشت ظاهر خندان و شوخیهای بیمزه، حجم انبوهی از اسپانسرها و تبلیغات بیوقفه پنهان شده که کل برنامه را به یک آگهی بازرگانی کشدار تبدیل میکند. در اینجاست که «شفرونی» نشان میدهد نه تنها توانایی سرگرمکردن مخاطب را ندارد، بلکه برای دیدهشدن، به ارزانترین ابزارها - از شوخیهای سطحی گرفته تا بازی عمدی با خطقرمزها - متوسل شده است.
اگر کسی هنوز امیدوار است که «شفرونی» بتواند در قامت یک رئالیتیشوی متفاوت ظاهر شود، کافی است چند دقیقه به اجرای نیما شعباننژاد گوش بسپارد. مجری بیشتر به یک تماشاگر ساکت شباهت دارد تا کسی که سکان هدایت یک برنامه زنده را در دست گرفته باشد. کمحرفی و بیانرژی بودن او، بهجای اینکه فضا را گرم کند، بیشتر به سکوتی سنگین و بیجان منجر شده است.
اما مشکل فقط مجری نیست. انتخاب مهمانان هم دقیقاً همان نسخه کپیشده و نخنماست، همان چند چهره تکراری که در شبکه نمایش خانگی از یک برنامه به برنامه دیگر میرود، اینبار هم دوباره جواد خیابانی و نعیمه نظامدوست روی صحنه آمدند، انگار قرار است تا ابد، هر رئالیتیشوی ایرانی با همین ترکیب ساخته نشود. تکراری بودن سلبریتیها زمینه دیده شدن برنامهای نظیر «عشق ابدی» را تقویت میکند.
تکرار بیش از اندازه این سلبریتیها نه تنها طراوات «رئالیتی شو» را از بین برده، بلکه حتی مخاطب را وادار میکند قبل از شروع قسمت بعدی حدس بزند چه کسی قرار است در صحنه ظاهر شود. این پیشبینیپذیری، مرگ هر نوع هیجان است.
در نهایت، آنچه از قسمت اول باقی ماند نه یک رقابت پرهیجان و سرگرمکنند استه، بلکه باز هم همان صحنه مبتذل خندههای بیوقفه و همیشگی نعیمه نظامدوست است به محور اصلی برنامه تبدیل میشود.خندههای این بازیگر بیش از آنکه بخندانند، ثابت کردند «شفرونی» فعلاً چیزی جز تکرار ملالآور گذشته نیست.
نظامدوست، همان بازیگری است که با حضورش در «اسکار» و «جوکر» جذابیت «رئالیتیشو»ها را به ایرانی تزریق میکرد، حالا بیش از هر چیز شبیه یک «ماشین خنده تکراری» شده است. شوخیهای جنسی او در «جوکر» بانوان و حتی مواجهه با احسان علیخانی، زمانی شاید خندهدار بود، اما تکرار مداوم همان شوخیها در «شفرونی» دیگر نه سرگرمکننده است و نه جذاب؛ بلکه دقیقاً همان چیزی است که بیننده از آن بیزار میشود: خستگی مطلق و یک حس ناخوشایند از اغراق و بیحرمتی ظریف به خط قرمزهای اجتماعی.
نعیمه، با خندههای همیشگی و افراطی خود، تلاش کرد جواد خیابانی، بهرنگ علوی و حتی خود علیخانی را به «شوخیهای بیربط» بکشد؛ نتیجه کار یک صحنه پر از سکوت، پاسخهای خشک و تلاش نافرجام برای بامزه جلوه کردن. انگار یک بازیگر حرفهای رئالیتیشو، یکسره به یک تکه کمدی سطحی بدل شده است، بدون آنکه حتی ذرهای از ظرفیت واقعی طنز استفاده شود.
در واقع، «شفرونی» ثابت کرد که فرمولهای قدیمی، خندههای تکراری و شوخیهای جنسی، حتی با حضور یک ستاره محبوب، دیگر مخاطب را نمیخنداند؛ بلکه فقط موجب کلافگی، چشمگردانی و یادآوری یک حقیقت تلخ میشوند سرگرمی واقعی در این برنامه مرده است و به جای آن، یک نمایش فرسایشی از تکرار و اغراق به نمایش گذاشته شده است.
شفرونی با مجموعه انتقادات گستردهای در فضای مجازی و رسانههای رسمی مواجه شده است.مجله اینستاگرامی «تیبان» درباره شفرونی نوشت:
گلدرشتترین ویژگی برنامه حجم بالای تبلیغات است و گویی «شفرونی» ساخته شده تا شاهد یک آگهی بازرگانی طولانی باشیم. فقط هم یک حامی مالی ندارد و تبلیغ خوراکیها، وسایل آشپزخانه و... توی چشم مخاطب میروند. همین اتفاق در «جوکر» نیز میافتد ولی آن مسابقه حداقل قدرت سرگمکنندگی دارد. «شفرونی» اما از همان دقایق ابتدایی یک محصول ضعیف و فاقد هرگونه امتیاز مثبت است.
نیما شعباننژاد،بازیگر و کمدین که محبوب برخی است، در قامت مجری «زور» میزند و شوخیهایش به دل نمینشیند. نعیمه نظامدوست، بهرنگ علوی و جواد خیابانی مهمانان قسمت اول هستند. ما از بس آنها را همه جا دیدیم، دلزده شدیم؛ شما چطور؟
نظامدوست تلاش دارد دل مردم را شاد کند، این کار اما باید بر اساس قاعده انجام شود تا نتیجه مطلوب بدست آید. رفتار و گفتار او در «شفرونی» تکرار «اسکار» و «جوکر» بود و سازندگان هم ایدهای نو برای حضور این بازیگر مقابل دوربین نداشتند. بهرنگ علوی که هنرش در برنامههای خانگی رقص است هم نتوانست به جذابیت «شفرونی» کمک کند. باور کنید مردم با کلاهگیس نمیخندند و ریسه رفتن نمایشیِ تماشاچیان هم حس برخورندگی دارد. هیات داوران که به کیفیت دستپخت مهمانان رای میدهند، همراهیبرانگیز نیستند و تلاش برای جذاب جلوه دادن آنها نتیجهای عکس داشته است.

شعباننژاد آرزو کرد کسی گرسنه نباشد، این حرف با ریخت و پاش «شفرونی» در تضاد است و توهین به شعور مخاطب محسوب میشود. چرا که سیمای برنامه داد میزند برای او و سازندگان و مهمانان و پلتفرم فیلیمو چیزی جز پول اهمیت ندارد. کاش دوستان مدعی کمی فکر کیفیت بودند.
در یکی از سکانسهای سریال داریوش «سحر دولتشاهی» اقدام به انجام حرکات موزون میکرد. این موضوع متعلق به دورهای است که نهاد نظارتی ساترا بسیار تضعیف شده بود. حالا در این برنامه، مشابه همان حرکات موزون تکرار میشود. با توجه به تسلط ساترا در دوره مدیریت جدید، انتظار میرود نظارت بر محصولات تهیهکنندگان سابق سیما که هم اکنون در شبکه نمایش خانگی فعالیت میکنند، بیشتر زیر ذرهبین قرار گیرد و نسبت به مجوزهای صادر شده در دوره قبل مدیریت ساترا حساسیت بیشتری به خرج داده شود.