روایتهایی عجیب از زندگی و زمانه آدمها باعث شده تا طیف وسیعی از مخاطبان جذب این مجموعه شوند اما بیشتر از هرچیزی بازی دو ستاره این سریال یعنی جود لاو و جیسون بیتمن مورد توجه قرار گرفته و تقریبا اکثر رسانهها این موضوع را مهم ترین ویژگی سریال معرفی کردهاند. به عنوان مثال مجله تایم این دو را انتخابی درخشان دانسته و آن را عاملی تعیینکننده در کشش سریال معرفی کرده است. داستان سریال در یک رستوران قدیمی روایت میشود؛ جایی که گذشته تاریک، بدهیها و آسیبهای روحی دست به دست هم میدهند تا برادران فریدکن را به مسیر نابودی بکشانند.
«جیک» و «وینس» قبلا در یک گروه موسیقی با هم کار میکردند و بعد از چند سال همدیگر را در افتتاحیه رستوران تازه تاسیس «جیک» میبینند. ماجرا از جایی شروع میشود که «وینس» با ظاهری ژولیده به سراغ برادرش میرود تا با کمک او راهی برای نجات از دست قماربازها پیدا کند. «جیک» با اینکه میداندممکن است چه عواقبی در انتظارش باشد، تصمیم میگیرد به «وینس» کمک کند. اقدامی که آنها را وارد دنیایی از دروغ، معاملات پنهانی و خشونت میکند؛ دنیایی که همه چیز را نابود میکند.
«خرگوش سیاه» اولین بار در جشنواره تورنتو ۲۰۲۵ به نمایش درآمد و واکنشهای منفی و مثبت زیادی را به وجود آورد. سریال قصد دارد نمایشی عمیق و تاثیرگذار از آشفتگیها و تروماهای درونی انسانها داشته باشد اما منتقدان زیادی آن را شکست خورده دانستهاند. مجله تایم نوشته سریال از لحاظ فنی قوی و سرگرمکننده است، اما از نظر فیلمنامه و عمق داستانی متوسط باقی میماند. نشریه گاردین هم در نقد خود صراحتا عنوان کرد که همدلی با جود لاو و جیسون بیتمن در این مصیبت تلویزیونی تقریبا غیرممکن است.
نشریه اسکرین رنت اما در نقد خود، مینیسریال «خرگوش سیاه» را یکی از بهترین سریالهای سال جاری معرفی کرد و برخلاف برخی نقدها که این مجموعه را نسخهای رقیقشده از اوزارک یا مقلدین بریکینگ بد دانستهاند نظر داده است.این نشریه نوشته این تریلر جنایی تمام عیار، تنها از نظر ریتم و انرژی، یکی از بهترین آثاری است که نتفلیکس تاکنون منتشر کرده است؛ لحنی غریزی و دیوانه وار را به تصویر میکشد و به طرز چشمگیری آن را در تمام طول این سریال ۸قسمتی حفظ میکند.
اسکرین رنت بر این باور است که «خرگوش سیاه» نه تنها شبیه اوزارک است، بلکه در کیفیت داستان، تنشزایی و توانایی سرگرمکنندگی از آن نیز پیشی گرفته است. این نشریه، فیلمبرداری و کارگردانی سریال را به شدت موفق میداند و تاکید میکند که سریال دارای بینش و دقتی است که امروزه در سریالها کمتر دیده میشود. نشریه کلایدر هم در ارزیابی خود «خرگوش سیاه» را اثری بینقص توصیف کرده است. این نشریه معتقد است که سریال، توجه مخاطب را جلب میکند تا تمام اجزای پیچیده داستان را درک کند و در نهایت با روایتی جذاب جوابش را میدهد.
همچنین طیفی دیگر از منتقدان از کُندی بیش از حد روایت نوشتهاند و معتقدند که داستان با وجود پتانسیل سخت پیش میرود درحالیکه طیف دیگری خلاف این نظر را دارند و معتقدند دو قسمت پایانی به اوج هیجان میرسد و در طول سریال هم همیشه ریتم مناسبی را حفظ کرده است. سایت فرارو در نقدی نوشته است: «یکی از بزرگترین مشکلات سریال ناتوانی آن در ترغیب مخاطب به همراهی با کاراکترهاست، چرا که وقت زیادی را صرف معرفی و به تصویر کشیدن آسیبهای روحی و روانی آنها میکند.
با این حال به دلیل شخصیتپردازی سطحی، بیننده نسبت به کاراکترهای اصلی بیتفاوت و حتی متنفر میشود.از نظر بصری نیز «خرگوش سیاه» با انتخاب نورپردازی و فضاسازی تیره و تاریک سعی در نشان دادن داستانی پرتنش دارد؛ اما این عناصر بیش از آنکه به روایت داستان کمک کنند موجب حواس پرتی و خستگی مخاطب میشوند.
سریال در دو قسمت پایانی تلاش میکند تا داستان را به تریلری نفسگیر تبدیل کند، با این حال به دلیل ضعف فراوان در قسمتهای ابتدایی مخاطب از تماشای تعقیب و گریز در مناطق مختلف بروکلین لذت نمیبرد. در نهایت «خرگوش سیاه» اثری با پتانسیل بالاست که در جذب مخاطب شکست بزرگی میخورد.»