کتاب «مردی که به شکار مرگ رفت» روایتی رمانگونه، تحلیلی، جذاب و در همان حال مستند از زیست شخصی و روحی و ادبی این داستاننویس نامی است و میکوشد بر اساس منابع متنوع و مختلف، ابعاد ذهن و زندگی او را بکاود.
همچنین در برشی از کتاب میخوانیم: « بهدلیل ممنوعیت چاپ و نشر پنجسال که صرفا یکسالش سپری شده بود، اجازه نداشت نسخههای باقیمانده بوف کور را با خود بیاورد. بهناچار باید آنها را برای مجتبی مینوی در آن سر دنیا میفرستاد. نرسیدن بهموقع جواب او، مقصد را به ژنو تغییر داد. آخرین استرلینگ دوست را هزینه پست سی و دو جلد کتاب باقیمانده کرد و نفسی راحت کشید.
بعد از بازگشت به ایران، از اینکه شاهکارش را در دست هموطنان کتابخوانش نمیدید، دچار کابوس شد. روز و شب کابوس میدید. در همه کابوسهایش بدون استثنا جغدی حضور داشت که رازش را به گروه سبعه لو میداد. درست در همین زمان، دستگیری مجدد بزرگ علوی ترسهای تازهای را به جانش ریخت. در جمع کمونیستهای دوآتشه مشهور به «پنجاه و سه نفر» دستگیر و زندانی شده بود.
بیاختیار فکر میکرد بهزودی به جرم رفاقت با مرد کمونیست، دستگیر و با چوب و بطری مورد پذیرایی قرار خواهد گرفت. اما هر چه انتظار کشید کسی سراغش را نگرفت. با اینکه از خیلی چیزها مایوس بود، ناامیدی اصلیاش به سبب ممنوعیت انتشار آثارش بود که همچنان ادامه داشت. طبق برآوردهای خودش وقتی آن ممنوعیت تمام میشد که موهایش سفید میشد و دندانهایش میریخت.» «مردی که به شکار مرگ رفت» در ۱۳۶ صفحه و به قیمت ۲۳۰ هزار تومان از سوی نشر مروارید راهی بازار کتاب شده است.