به گزارش خبرگزاری مهر، نشست افول آمریکا؛ واقعیتی در نظم نوین جهانی با حضور کیهان برزگر و سید هاشم میرلوحی روز یکشنبه ۲۰ مهرماه ۱۴۰۴ در خانه اندیشهورزان برگزار شد. در این نشست، کارشناسان به بررسی چالشهای سیاست خارجی آمریکا، نشانههای ضعف سیاسی و اقتصادی داخل این کشور و افول تمدن و ایدئولوژی غرب پرداختند و چشمانداز تحولات آینده نظم جهانی را مورد تحلیل قرار دادند.
نظم جهانی در مسیر تحول؛ از افول هژمونی آمریکا تا شکلگیری قدرتهای نوین
محمدمهدی عمادیمقدم، کارشناس روابط بینالملل مرکز تأمین راهبردی و بینالمللبا اشاره به تحولات ساختار قدرت در عرصه بینالملل تأکید کرد: غرب بهویژه ایالات متحده، امروز خود اذعان دارد که نظم یکقطبی مبتنی بر برتری آمریکا در حال فروپاشی است و جهان به سمت رقابت قدرتهای بزرگ و ظهور نظم چندقطبی حرکت میکند.
پایان نظم آمریکایی و آغاز رقابت قدرتهای بزرگ
عمادیمقدم با بررسی اسناد راهبردی ایالات متحده از جمله «راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۲» و گزارشهای اندیشکدههای غربی گفت: در ادبیات رسمی سیاستگذاری غرب، واژه «هژمونی» جای خود را به «رقابت قدرتهای بزرگ» داده است. این تغییر زبانی نشانهای روشن از آن است که خودِ آمریکا نیز پایان دوران سلطهی بیچونوچرای خویش را پذیرفته است.
وی با اشاره به تضعیف نقش رهبری آمریکا در نظام بینالملل افزود: ساختار قدرت جهانی دیگر بر محور غرب نمیچرخد و کشورهایی مانند چین، روسیه، هند و حتی قدرتهای منطقهای، سهم فزایندهای در تعیین معادلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی پیدا کردهاند.
به گفته این پژوهشگر، قدرت اقتصادی آمریکا در دهه اخیر با بحرانهای متعدد روبهرو بوده و در مقابل، اقتصادهای نوظهور آسیایی بهویژه چین توانستهاند در حوزه تولید، فناوری و تجارت جهانی از ایالات متحده پیشی بگیرند.
چین؛ بازیگر اصلی در بازتعریف نظم نوین
عمادیمقدم در بخشی از سخنان خود به نقش چین در تحولات اخیر پرداخت و گفت: «چین امروز نهتنها موتور اصلی رشد اقتصادی جهان است، بلکه در حوزه فناوریهای نوین، انرژیهای پاک و زیرساختهای بینالمللی نیز دست بالا را دارد.
وی با اشاره به ابتکار «یک کمربند – یک جاده» تأکید کرد این پروژه عملاً مسیر مبادلات جهانی را از آبراههای تحت کنترل آمریکا به مسیرهای زمینی آسیایی تغییر داده است؛ موضوعی که از دید استراتژیستهای غربی، تهدیدی برای منافع بلندمدت واشنگتن محسوب میشود.
عمادیمقدم همچنین با ارائه دادههایی از شاخصهای جهانی نوآوری، گفت: سهم چین از ثبت اختراعات بینالمللی در حوزههای کلیدی مانند هوش مصنوعی و فناوری نانو، از ۲۰ درصد در سال ۲۰۱۰ به بیش از ۴۰ درصد در سال ۲۰۲۴ افزایش یافته است. این رقم، نشانهای از برتری فناورانهای است که میتواند بر ساختار قدرت جهانی اثر مستقیم بگذارد.
روسیه؛ شرقگرایی راهبردی پس از بحران اوکراین
این کارشناس روابط بینالملل، بحران اوکراین را نقطه عطفی در بازتعریف جایگاه روسیه دانست و گفت: تحریمهای اقتصادی و مالی غرب، مسکو را به سمت شرقگرایی سوق داده و روسیه اکنون در حال طراحی سازوکارهای جدیدی برای کاهش وابستگی به نظام مالی غربی است.
وی افزود: استفاده از ارزهای ملی در تجارت، ایجاد پیمانهای انرژی مستقل و همکاری نزدیکتر با چین و ایران، بخشی از تلاش روسیه برای بازسازی موقعیت خود در نظم جدید جهانی است.
عمادیمقدم تاکید کرد که در نتیجه این روند، پیوندهای اقتصادی و سیاسی در محور اوراسیا تقویت شده و امکان شکلگیری یک بلوک مستقل از غرب بیش از پیش افزایش یافته است.
رقابت فناورانه؛ نقطه فشار جدید در نظم جهانی
در ادامه این نشست، رقابت فناوری میان آمریکا و چین بهعنوان یکی از عوامل تعیینکننده در نظم آینده مورد بررسی قرار گرفت.
عمادیمقدم گفت: ایالات متحده در ظاهر پیشرو فناوریهای نوین است، اما در واقع به شدت به زنجیره تأمین چین وابسته مانده است. بخش عمدهای از عناصر کمیاب و مواد اولیه صنایع الکترونیک و انرژی در چین استخراج یا فرآوری میشود و همین وابستگی، نقطه ضعف استراتژیک غرب است.
وی با اشاره به تشدید محدودیتهای صادرات تراشه از سوی آمریکا به چین اظهار داشت: این سیاستها گرچه در کوتاهمدت رقابت را کند میکند، اما در بلندمدت، باعث تسریع در خودکفایی فناوری چین و شکلگیری شکاف فناورانه به ضرر غرب خواهد شد.
خاورمیانه؛ عرصه بازتوزیع نفوذ و بازیگری جدید
کارشناس مرکز تأمین راهبردی و بینالملل در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به وضعیت خاورمیانه گفت: اگرچه ایالات متحده مدعی کاهش تمرکز بر منطقه است، اما هنوز از طریق سازوکارهای امنیتی و اتحادهای غیررسمی، در پی مهار بازیگران مستقل از جمله جمهوری اسلامی ایران است.
به گفته او، پروژههایی مانند ناتوی عربی یا روند عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، بخشی از راهبرد آمریکا برای جلوگیری از شکلگیری محور همکاری اسلامی – منطقهای است.
عمادیمقدم افزود: اسرائیل در نگاه غرب نه شریک برابر، بلکه ابزاری برای حفظ نفوذ استراتژیک در خاورمیانه است. تقویت این رژیم و پیوند آن با برخی دولتهای عربی، دقیقاً با هدف مدیریت نفوذ ایران و تضعیف انسجام جهان اسلام دنبال میشود.
مقاومت و تحولات جدید امنیتی در منطقه
در ادامه این نشست، تحولات میدانی در غزه و یمن بهعنوان نمونههای بارز از تغییر موازنه قدرت در منطقه تحلیل شد.
بر اساس دیدگاه ارائهشده، ناکامی رژیم صهیونیستی در تحقق اهداف نظامی در غزه و تداوم فشارهای گروههای مقاومت، نشان داده است که الگوهای بازدارندگی غربی دیگر کارایی گذشته را ندارند.
عمادیمقدم تأکید کرد: تحولات اخیر ثابت کرد که محور مقاومت دیگر صرفاً مجموعهای از گروههای نظامی نیست، بلکه به شبکهای منطقهای با توان سیاسی و راهبردی تبدیل شده است. این تحول، نشانهای از شکلگیری نظم امنیتی بومی در غرب آسیاست.
گذار به نظم چندقطبی و فرصتهای پیشروی ایران
در جمعبندی این نشست، محمدمهدی عمادیمقدم تأکید کرد که جهان در دهه جاری در حال گذار از نظم لیبرال آمریکایی به نظمی چندقطبی است؛ نظمی که محورهای آن بر سه عنصر فناوری، استقلال اقتصادی و همگرایی منطقهای استوار خواهد بود.
وی گفت: در این ساختار نوین، موفقیت کشورها نه به وابستگی، بلکه به تابآوری، نوآوری و توان شبکهسازی وابسته است. جمهوری اسلامی ایران با ظرفیتهای ژئوپلیتیکی، منابع انرژی و گفتمان مقاومت، میتواند یکی از بازیگران اصلی این نظم جدید باشد؛ به شرط آنکه توسعه روابط راهبردی با شرق و همسایگان را در اولویت قرار دهد.
عمادیمقدم همچنین بر ضرورت توجه به دیپلماسی رسانهای و حضور فعال در روایتسازی تحولات جهانی تأکید کرد و افزود: نظم آینده فقط در میدان سیاست و اقتصاد شکل نمیگیرد، بلکه در میدان معنا و روایت نیز ساخته میشود. اگر ما روایت خود را نداشته باشیم، دیگران واقعیت را بهجای ما تعریف خواهند کرد.
آمریکا بر پایه دروغ و فریب بنا شده است
سید هاشم میرلوحی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه روابط بینالملل، با اشاره به ریشههای تاریخی پیدایش ایالات متحده و ماهیت تمدن غربی گفت: آمریکا از آغاز بر اساس دروغ، فریب و شیطانمحوری شکل گرفته است؛ کشوری که هیچگاه دموکراسی واقعی را تجربه نکرده و امروز به نماد انحطاط فرهنگی و اخلاقی غرب بدل شده است.
دموکراسی آمریکایی؛ از ادعا تا واقعیت
میرلوحی در ابتدای سخنان خود با اشاره به تاریخ سیاسی ایالات متحده تصریح کرد: از زمانی که آمریکا از مادر خود، یعنی انگلستان جدا شد، هرگز دموکراسی حقیقی در این کشور وجود نداشته است. نظام حاکم بر آمریکا نه دموکراسی، بلکه ثروتمندسالاری، صهیونیسمسالاری و شیطانسالاری است.
وی با استناد به منابع و اسناد آمریکایی افزود: خود متفکران آمریکایی اعتراف کردهاند که نظام سیاسی آنان بر دروغ و ریا بنا شده است. من در کتابی با عنوان آمریکا؛ مهد دموکراسی و آزادی؟ نشان دادهام که چگونه ایالات متحده در طول تاریخ، مفاهیمی مانند آزادی و عدالت را به ابزار فریب ملتها تبدیل کرده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به ساختار حقوقی آمریکا گفت: اگر شورای نگهبان ما همانند شورای نگهبان آمریکا سختگیر بود، بسیاری از مشکلات امروز وجود نداشت. آنان حتی قوانین اساسی خود را به گونهای تنظیم کردهاند که فقط نخبگان مالی و سیاسی خاص بتوانند در قدرت باقی بمانند.
جنایات بیپایان؛ از داعش تا اسرائیل
میرلوحی در ادامه به پیوند ساختاری میان آمریکا و رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت: جنایاتی که گروههایی چون داعش مرتکب شدند، در برابر جنایتهای آمریکا و اسرائیل ناچیز است. این جریانها دستپرورده مستقیم غرباند و محصول تفکر شیطانمحور حاکم بر تمدن غربی هستند.
وی با اشاره به اسناد تاریخی و اعترافات سیاستمداران غربی افزود: آمریکا در هیچ نقطهای از جهان خدمت نکرده است. نهتنها به کشورهای اسلامی بلکه حتی به نزدیکترین متحد خود، یعنی انگلستان، نیز رحم نکرد. این کشور در طول تاریخ جز ویرانی، استعمار و جنایت برای هیچ ملت دیگری به ارمغان نیاورده است.
میرلوحی با ذکر نمونههایی از جنایتهای آمریکا در آسیا، آمریکای لاتین و خاورمیانه تأکید کرد: در کتاب آمریکا بدون نقاب بخشی از این واقعیتها را آوردهام، اما باید هزاران جلد کتاب نوشت تا تنها گوشهای از جنایات این کشور برملا شود.
فرهنگ آمریکایی، «فرهنگ فاضلاب»
این پژوهشگر روابط بینالملل در ادامه با اشاره به انحطاط فرهنگی غرب گفت: بر اساس اعترافات روشنفکران و مسئولان خود آمریکا، فرهنگ غرب یک فرهنگ فاضلابی است. تمدن غربی نه بر خدا، بلکه بر محور شیطان بنا شده است. اگر تاریخ چند قرن اخیر را مرور کنید، خواهید دید که هر جا غرب حضور یافته، خدا حذف و شیطان محور شده است.
وی تأکید کرد: غرب امروز نماد سقوط اخلاقی است؛ از ترویج اباحهگری تا فروپاشی نهاد خانواده. این تمدن با شعار آزادی، انسان را از بند ایمان و معنویت رها کرد اما او را اسیر شهوات، رسانه و سرمایهسالاری ساخت.
زن غربی در اسارت مدرن
میرلوحی بخش دیگری از سخنان خود را به وضعیت زنان در غرب اختصاص داد و گفت: زن غربی، برخلاف تبلیغات رسانهای، در اسارت کامل است. در بسیاری از کشورهای اروپایی تا چند دهه قبل، زنان حتی حق رأی نداشتند. آزادی زن در غرب ظاهری است؛ زن را از کرامت الهی تهی کرده و او را به کالای تبلیغاتی و ابزار لذت تبدیل کردهاند.
وی افزود: متأسفانه برخی زنان در ایران گمان میکنند وضعیت زنان در غرب آرمانی است، در حالی که واقعیت چیز دیگری است. زن در تمدن غربی به جای آنکه رشد معنوی و انسانی پیدا کند، قربانی نگاه ابزاری سرمایهداران و نظام رسانهای شده است.
آمریکا، بدهکار بزرگ ملت ایران
میرلوحی با اشاره به سوابق قضائی آمریکا علیه جمهوری اسلامی گفت: رژیم صهیونیستیِ آمریکا هزاران میلیارد دلار به ملت ایران بدهکار است. دادگاههای آمریکایی بدون هیچ منطق حقوقی، ایران را محکوم به پرداخت غرامتهای میلیاردی کردهاند، در حالی که خود آمریکا باید پاسخگوی دهها سال دشمنی و خسارت علیه ملت ایران باشد.
وی با ذکر نمونهای افزود: در یکی از احکام دادگاه واشنگتن، جمهوری اسلامی را به پرداخت بیش از ۲۴۷ میلیون دلار به خانواده یک صهیونیست آمریکایی محکوم کردند. این حکم نه بر اساس قانون، بلکه بر اساس خصومت سیاسی صادر شده است. در حالی که اگر عدالت واقعی حاکم بود، باید آمریکا به ملت ایران غرامت میداد.
نظم نوین جهانی؛ نقشه حکومت شیطان
در بخش پایانی سخنان خود، میرلوحی به موضوع اصلی نشست یعنی «نظم نوین جهانی» پرداخت و گفت: وقتی از نظم نوین جهانی سخن میگویند، باید توجه داشت که پشت صحنه این واژه، پروژهای برای حکومت جهانی صهیونیستی نهفته است. هدف نهایی آن، سلطه کامل بر انسانها از طریق پول، رسانه و فناوری است.
وی با اشاره به سخنرانی جورج بوش پدر در سال ۱۹۹۱ اظهار کرد: در آن زمان، بوش آشکارا گفت که ما در حال ساخت نظمی نوین هستیم که ملتها در آن با هدف مشترک به سوی صلح و امنیت پیش میروند. اما واقعیت این است که این صلح، صلح قبرستان است؛ صلحی بر پایه سلطه و حذف ملتهای مستقل.
میرلوحی همچنین به گفتههای دیوید راکفلر در کنفرانس سال ۱۹۹۴ سازمان ملل اشاره کرد و گفت: راکفلر گفت ما در آستانه یک تحول جهانی هستیم و فقط به یک بحران بزرگ نیاز داریم تا ملتها نظم نوین جهانی را بپذیرند. و همانگونه که دیدیم، حادثه ۱۱ سپتامبر دقیقاً در همین چارچوب طراحی و اجرا شد.
ضرورت هوشیاری ملتها
میرلوحی در پایان سخنان خود تأکید کرد: ما باید بدانیم که پشت شعارهای زیبای غرب، حقیقتی تلخ نهفته است. آمریکا و متحدانش به دنبال اداره جهان بر اساس منافع صهیونیسم جهانیاند. هر بحرانی که در جهان رخ میدهد، از جنگ تا تحریم، بخشی از این طرح بزرگ است.
وی افزود: در برابر چنین طرحی، تنها راه نجات، بازگشت به ایمان، استقلال فکری و بیداری ملتهاست. جمهوری اسلامی ایران بهعنوان پرچمدار مقاومت در برابر نظام سلطه، باید با تکیه بر هویت الهی و فرهنگی خود، مسیر استقلال و عدالت را ادامه دهد.
افول آمریکا واقعیتی انکارناپذیر در نظم بینالمللی امروز است
کیهان برزگر، پژوهشگر و استاد روابط بینالملل، با اشاره به تحولات جدید عرصه بینالملل گفت: قدرت آمریکا در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی به چالش کشیده شده است، اما همچنان به دلیل قدرت آتش و نفوذ ساختاری، در روندهای جهانی اثرگذار است.
قدرت آتش و فناوری، دو رکن اصلی تأثیرگذاری در نظم جهانی
برزگر با تبیین شاخصهای اصلی قدرت در نظام بینالملل افزود: در دنیای امروز، کشورهایی که از نظر نظامی و فناورانه برتری دارند، میتوانند بر روندهای جهانی اثر بگذارند. اختلاف آمریکا و چین دقیقاً در همین دو حوزه است؛ چراکه چین با سرعت در حال نزدیک شدن به توان نظامی و فناوری ایالات متحده است.
وی تصریح کرد: از دوران باستان تا امروز، برتری تکنولوژیک همواره عامل تعیینکننده در معادلات قدرت بوده است. همانگونه که اسکندر مقدونی با استفاده از تکنولوژی برتر جنگی بر ایران پیروز شد، امروز نیز فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، پهپادها و سامانههای ماهوارهای تعیینکننده موازنه قدرت میان کشورهاست.
ظهور قدرتهای تمدنی و افول سلطه مطلق آمریکا
استاد روابط بینالملل با تأکید بر اینکه افول آمریکا ناشی از ظهور قدرتهای تمدنی جدید است، گفت: چین، روسیه، ایران، ترکیه، هند و برزیل نمونههایی از دولتهای تمدنی هستند که در برابر قدرت مطلق آمریکا ایستادهاند. این کشورها به سطحی از بازدارندگی نظامی و توان فناورانه رسیدهاند که هزینه هرگونه اقدام نظامی علیه آنان را برای غرب افزایش میدهد.
برزگر افزود: افول به معنای سقوط مطلق نیست، بلکه به این معناست که کشورهای دیگر فضا یافتهاند تا خود را بیان کنند و نظم جهانی را از حالت تکقطبی به چندقطبی تغییر دهند.
چالش نهادهای غربمحور؛ از سازمان ملل تا نظام مالی جهانی
برزگر در ادامه، ناکارآمدی نهادهای بینالمللی را از نشانههای آشکار افول نظم غربی دانست و گفت: سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن دیگر توان حل منازعات بینالمللی را ندارند. کشورها به جای اتکا به این ساختارها، به سمت همکاریهای دوجانبه و منطقهای رفتهاند.
او با اشاره به ابزارهای نفوذ آمریکا در جهان اظهار کرد: چهار ابزار اصلی قدرت آمریکا، یعنی جنگ، تحریم، سازوکار مالی (مانند سوئیفت) و تکنولوژی، همگی در حال تضعیف هستند. غربیها روزی با لشکرکشی استعمار میکردند، اما امروز از طریق فناوری سلطه دارند. اکنون همان فناوری نیز از انحصار آنان خارج شده است.
از تحریم تا مقاومت اقتصادی
برزگر با اشاره به تجربه ایران و روسیه در برابر تحریمهای غرب گفت: اگرچه تحریمها اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داده، اما روسیه توانسته با طراحی اقتصاد جنگی، آثار تحریمها را کاهش دهد. ضعف ما در این حوزه، ناشی از ادامه ساختارهای لیبرال و غیرانقلابی در بخشهایی از اقتصاد است.
وی تأکید کرد: در نظام بینالمللی امروز، کشورهایی موفقترند که از ساختار اقتصاد مقاومتی و خوداتکایی برخوردار باشند. در غیر این صورت، تحریمها بر تصمیمات راهبردی آنان اثرگذار خواهد بود.
نوزایی قدرتهای غیرغربی و شکلگیری «جهان جنوب»
این پژوهشگر روابط بینالملل با اشاره به مفاهیم جدید در ادبیات جهانی گفت: امروز از مفاهیمی چون «جهان جنوب» یا «اکثریت جهانی» سخن گفته میشود. این کشورها که ۸۵ درصد جمعیت جهان را شامل میشوند، دیگر حاضر نیستند تحت سلطه ۱۵ درصد جمعیت غربی به رهبری آمریکا باقی بمانند.
برزگر افزود: چین امروز مانند ده سال پیش نیست؛ آشکارا در برابر تحریمهای آمریکا میایستد و نفت ایران را خریداری میکند. روسیه نیز با ایستادگی در جنگ اوکراین نشان داده است که نظم جدید جهانی در حال شکلگیری است.
استانداردهای دوگانه غرب و بیاعتباری نظم لیبرال
وی با اشاره به رفتار متناقض آمریکا در سیاست خارجی گفت: استانداردهای دوگانه در سیاست آمریکا، از جنگ غزه تا تحریمهای ایران، مشروعیت نظم لیبرال غربی را از بین برده است. آمریکا با حملات مستقیم یا غیرمستقیم به زیرساختهای کشورها، حقوق بینالملل را به چالش میکشد.
برزگر افزود: حمله اخیر رژیم صهیونیستی به قطر نیز نشان داد که حتی متحدان آمریکا از این کشور در امان نیستند. این رویداد زنگ خطر جدی برای کشورهای عربی است و اعتبار آمریکا را در میان متحدانش تضعیف میکند.
جنبش «ماگا» و تشدید روند افول درونساختی آمریکا
استاد روابط بینالملل در بخش دیگری از سخنانش، به تحولات داخلی آمریکا اشاره کرد و گفت: جنبش ماگا (Make America Great Again) به رهبری دونالد ترامپ، در ظاهر با شعار احیای قدرت آمریکا شکل گرفت، اما در واقع انسجام غرب را تضعیف کرد. ترامپ با شعار "آمریکا نخست" هزینههای امنیتی اروپا را قطع کرد و این شکاف میتواند به استحاله تدریجی نظام غربی بینجامد.
نقش ایران در نظم نوین جهانی
برزگر با اشاره به ظرفیت تمدنی جمهوری اسلامی ایران گفت: یکی از علل نگرانی آمریکا و رژیم صهیونیستی از ایران، قدرت و ظرفیت تمدنی این کشور است. ایران دارای تاریخ، جمعیت جوان، ایدئولوژی مقاوم و اصالت فرهنگی است که میتواند در نظم جدید جهانی نقش تعیینکنندهای ایفا کند.
قدرت، شرط حضور در نظام جهانی آیند
برزگر در جمعبندی سخنان خود تأکید کرد: در روابط بینالملل، نهایتاً همه نظریهها به یک اصل ختم میشود و آن قدرت است. هر کشوری که از قدرت نظامی، فناورانه و اقتصادی برخوردار باشد، در نظم جهانی آینده جایگاه خواهد داشت. جهان امروز دیگر به سخنپراکنی ایدئولوژیک گوش نمیدهد؛ بلکه به میزان قدرت واقعی کشورها احترام میگذارد.
وی افزود: به همین دلیل، ایران برای حفظ جایگاه خود باید مسیر تقویت قدرت ملی، خودکفایی فناورانه و انسجام درونی را با جدیت ادامه دهد.