تصاویر مثل رخت و لباس روی طنابِ بندِ شبکه های اجتماعی! درکِ زندگی یا دیدنِ زندگی؟!

عصر ایران یکشنبه 25 آبان 1404 - 19:06
تصویر بدل به پول رایج همه  کشورها شده است و گهگاه حتی نیرومند تر از پول های قدرتمند جهان  به نظر می رسند و دقیقا از همین رو است که هنگامی که سری به فضای مجازی می زنیم،  با تصاویری بمباران می شویم که تماشای آنها ساعت ها و دقیقه های زیادی از ما را به یغما می برند.
    عصر ایران؛ مهدی مالمیر- اگر کمی با چشم تیز‌بین‌تر به گرداگردمان بنگریم، چه چیزی بیشتر به چشم ما می‌آید؟ اعضای خانواده؟ کوه و جنگل؟ ساختمان‌های زشت و زیبا؟ مرگ و زندگی؟ آمد و رفت فصل‌ها؟ شاید اغراق نباشد اگر بگوییم: هیچ‌کدام! 

     آنچه امروز سیلاب وار از سر و رو و در و دیوار زندگی مان بالا می‌رود، تصویر است. تصاویری که ما را به محاصره درآورده و لحظه‌ای مجال نفس کشیدن به ما نمی‌بخشند. ما امروز پدیده‌های زندگی را بیشتر در قالب تصویر دریافت می‌کنیم.
 
     به عبارت دقیق‌تر، به جای خواندن، شنیدن، سفر کردن و پیوندهای چهره به چهره، با هزار رشتۀ لی‌لی‌پوتی به زمینِ سختِ تصاویر زنجیر شده‌ایم. به مصداق مثل کهن وصف العیش، نصف العیش، تصاویر همان وصف کنندل عیش ها و خوشی‌های ما شده‌اند.
 
    باز شاید گزاف نباشد اگر این نکته را پیش کشیم که امروزه روز، تصویر بدل به پول رایج همه  کشورها شده است و گهگاه حتی نیرومند‌تر از پول‌های قدرتمند جهان  به نظر می رسند و دقیقا از همین رو است که هنگامی که سری به فضای مجازی می زنیم، با تصاویری بمباران می شویم که تماشای آنها ساعت‌ها و دقیقه‌های زیادی از ما را به یغما می‌برند.
 
   تصاویری از خصوصی‌ترین لحظه های زندگی تا تصاویری از فلان مراسم عروسی و بهمان مجلس عزا و تازگی‌ها مراسم لاکچری با بادی‌گارد سرِ جلسۀ دفاع پایان‌نامه در دانشگاه!

  اگر در قرون گذشته لباس و کلاه آدم‌ها نشانگر طبقه اجتماعی و میزان سواد و دارایی بود، امروز کافی است نام شخصی را در یکی از این پلتفرم های پر طرفدار جستجو کنیم و از روی تصاویری که از خود به نمایش می‌گذارد، تا حدود زیادی به شخصیت فرد مورد نظر، سطح دغدغه هایش،  میزان آداب دانی اش، چگونگی منش و رفتار اش پی ببریم.
 
   قدیمی ها می گفتند: زمان های پیش از این، از روی رخت هایی که روی بند پهن می کردند و در حیاط و تراس خانه ها در منظر عموم قرار داشت، می شُد حدس زد که یک خانواده چند نفر هستند و چه تعداد پسر و دختر کوچک دارند و حتی از روی نظم رخت ها بر روی طناب می توانستند حدس های محشری بزنند درباره میزان ثروت و سطح زندگی خانواده ها!
 
   امروز که با خانه های قوطی کبریتی نرم نرمک طناب پوشیده شده از رخت های لباس در حیاط و تراسِ خانه ها کمتر به چشم می آیند، می شود به شبکه های جمعی به عنوان طناب رخت هم نگریست و حدس‌های جانانه زد در باب طرز سلوک آدم ها!

   تصاویر البته چگونگی درک ما را از جهان می‌سازند .در حوزه سیاست نیز تصویر بسیار در روند تاریخ موثر بوده است. چه بسیار سیاستمدارانی که تصویر بزرگی از خود نشان دادند و  گهگاه قربانی همان تصویر شدند. شاید نخستین سیاستمدار ایرانی که به اهمیت تصویر در زمانه خودش پی برد، محمد مصدق نخست وزیر ایران بود.
 
  تصاویر او با لباس راحتی و در حال سیگار روشن کردن و آن عکس مشهورش در دادگاه که سر خود را بر شانه مردی با لباس نظامی گذاشته، جزو از یادنرفتنی ترین تصاویر تاریخ سیاسی همروزگار ما است.

 باری، امروز که تصاویر حکم یکی از پول‌های رایج را پیدا کرده، دیگر عکاسی و فیلم‌برداری و حتی بازیگری، حرفه‌هایی متعلق به صنف ویژه‌ای نیست، همه مردم به درجاتی هم عکاس هستند، هم بازیگری می دانند و هم فیلم‌برداری می‌کنند!
 
 تلفن‌های همراه که هر دم به کارایی آنها افزوده تر می‌شود، مهارت‌های پیش گفته را در اختیار همه گذاشته است. با همه این‌ها اما حکومت تصاویر افزون بر اینکه گامی به سوی پیشرفت به حساب می‌آید، اما در کُنه خود نوعی خاصیت ارتجاعی هم دارد. توضیح اینکه: تصاویر به یکی از عادات قبیله‌ای و ابتدایی ما پر و بال داده است.
 
 در دوران باستان همه ی رفتارها جنبه چشم در چشم داشت. مثلا برای فرد باستانی جنگیدن از راه دور و بدون چشم در چشم شدن و نظاره شمشیر و کلاه خود دشمن امری غیر قابل باور و خنده آور می‌آمد. کمک به همنوع حتما باید رو در رو و چشم در چشم صورت می‌گرفت و بخشنده ضروری بود تا چشمان پر از سپاسگزاری کسی که به او لطف کرده را ببیند. 
 
 امروز نیز اگر کسی کار خوبی از او سر می زند، اگر آن را به صورت کلیپ چند دقیقه ای در نیاورد و به خلایق نشان ندهد، گویی هیچ کاری نکرده است. برای برخی دیگر پدیده ای بدون نمایش و تصویر سازی از آن، برابر با فقدان آن به شمار می رود.

در اینجا است که می توان تاحدودی به شناختِ رویداد اخیری که سلبریتی‌یی در جلسه دفاع پایان نامه اش رقم زد نزدیک شد. کاری که به نمایش درنیاید و به تصویر کشیده نشود، گویی اصلا به انجام نرسیده است!
 
  اگر کاری می کنید که سزاوار ستودن باشد، باید تصویر آن را هم بدان ضمیمه کنید. این «جباریت تصویر» در روزگار ما یکی دو پیامد اندیشه برانگیز برای جامعه به بار می آورد:  نخست اینکه در دنیای پیشرفته گرچه هنوز کمک به مردم مستمند به صورت چهره به چهره وجود دارد اما، کمک اصلی به صورت دورادور انجام می پذیرد و در قالب ساختارها و نهادهایی که آدم ها بی آنکه فرد موضوع کمک را با چشم ببینند روزانه به صدها و هزار ها نفر کمک می رسانند.
 
  مثلا در نظر بگیرید رییس یک کارخانه خصوصی که ده ها و بلکه صدها نفر از کارخانه او نان می خورند، او بی آنکه لزوما دست بخشنده ای در ملا عام داشته باشد، روزانه به  شمار زیادی از مردم کمک می کند، حال اگر مثلا چندان اعتقادی به کمک کردن به افراد نیازمند کنار خیابان هم ندلشته باشد، او آدم خیری است که توانسته بی آنکه در بند تصویرسازی و نمایش باشد، شمار زیادی از همنوعانش را .
 
  گفته‌اند در جوامع قدیم و در خانواده ها فرزندان شنیده نمی شدند بلکه فقط دیده می شدند. در دنیای قدیم که پدرسالاری حکمروا بود، فرزندان اساسا فقط هنگام بیماری و کار دیده می شدند و هرگز صدای شان، دغدغه های شان و نیازهای شان از سوی خانواده شنیده نمی شد. 

 گویا ما امروز میلیون ها فرزند خانواده بزرگ رسانه‌های عمومی وفضای مجازی شده‌ایم و با تصاویری که از خود به رخ می‌کشیم، و از سوی بینندگانی که به تعبیر ظریفی « فقط اندکی از توهم قوی‌تر‌اند»، فقط دیده می‌شویم و کسی کمتر زحمت درک ما و نیازهای ما و گفت و شنود با ما را بر خود هموار می‌سازد.  

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.