عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در اطراف شما چند نفر دنبال دختر یا مادر گم شدۀ خود میگردند؟ چند نفر درگیر مشکلات دیگر مانند طلاق و اجارۀ خانه و تورم افسار گسیخته یا اخراج به دلایل سیاسی و عقیدتی و موارد متعدد دیگرند؟
به احتمال زیاد شق دوم به مراتب بیشتر است اگر خودمان مبتلا نباشیم.
در اطرافتان از بام تا شام چند نفر در حال انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و وضعیت به شدت تبعیض آمیزند و چند نفر دنبال دختر یا مادر گمشدۀ خود می گردند؟
قاعدتا اولی ولی موضوع اصلی سریالهای تلویزیونی جست و جوی دختر یا مادر گمشده است. چون موضوعات دیگر با مشکل سانسور رو به رو میشود ولی این دومی با احساسات بینندگان طرف است و اشک مردم را درمیآورد و مثل فیلمهای ترکیه و هند میشود کش داد.
در تلویزیون رسمی تحریک احساسات و تهییج مردم مجاز ولی به فکر واداشتن آنان دردسرساز است. به همین خاطر در هر فیلمی یکی دنبال کسی می گردد و غالبا دختری یا مادری و حتی کمتر پسری یا پدری چون با دختر و زن بهتر می توان اشک گرفت.
در سریال ستایش البته پدربزرگ دنبال نوه های دختر و پسر می گشت و آنجا هم باز صحبت گشتن بود!
همین شبها شبکۀ آیفیلم دو سریال تکراری را پخش کرد یا همچنان پخش میکند: یکی سریال "آوای باران" که پدر به دنبال دختر است و دیگری سریال "آنام" که در آن مادری دنبال دختر است.
در آوای باران دختر به خاطر خیانت در امانت زوجی با بازی سام درخشانی و الهام چرخنده به کودک کار تبدیل شده و پدر که در پی دسیسهای 20 سال در ترکیه زندانی بوده بعد از ماجراهای فراوان او را مییابد و در سریال "آنام" هم مادر که حالا ثروتمند و کارخانهدار شده در قالب خدمتکار به دیدار دختری میرود که نمیداند مادر واقعی اوست.
مضمون جستوجوی گمشده خاصه اگر پارۀ تن آدم یعنی فرزند باشد بسیار کشش و جاذبه دارد و ترانههای سوزناک هم خوب روی آن مینشیند و در سریال اخیرالذکر بازی گلچهرۀ سجادیه گزیده کار هم قابل قبول است و احترام برانگیز و مشاهدۀ جناب وشمقانی هم خیلی را امیدوار می کند که از بازیگری گمنام میتوان به یک سلبریتی پولساز تبدیل شد که هم با صادق زیباکلام مصاحبه میکند هم با هانی کُرده!
بحث این نوشته اما نقد موضوعات این سریالها و سیر پیشرفت جناب مجید وشمقانی نیست که به هر حال مردم را سرگرم میکنند و هیچ سرگرمی رایگان دیگری مانند آن پیدا نمیشود و هر چه باشد بهتر از سوژه خیانت در سریالهای ترکیهای است و این که از کنار هم عبور میکنند به تولید مثل میانجامد!
بحث و انگیزه این است که آیا گمشدۀ جامعۀ ایران را باید در خیال نویسندگان سریالها جُست که با تمهید و تدبیر آخر سر البته به هم میرسند.
آیا همۀ مردم هاچ زنبور عسلاند و دنبال مادر و دخترشان میدوند یا گم شدۀ مردم ما عدالت است و از تبعیض رنج میبرند؟ تازهترین نمونه خط سفید اینترنت است که فاش شده مخالفان اینترنت از آن استفاده میکنند و آموزۀ مشترک همۀ ادیان و مکاتب بشری را نقض کرده اند و باور دارند: آنچه برای خود میپسندی برای دیگران نپسند!
شگفتآورتر این که برخی بر استفادهکنندگان غیر رانتی مانند فعالان مستقل رسانهای خرده میگیرند که چرا شما خط سفید دارید به جای این که خواستار رفع فیلتر برای همه شوند.
از سریالها دور نشوم. همه دنبال دختری یا مادری یا پدری می گردند و انگار نه انگار که گمشدگان واقعی دیگر است.
در هیچ سریالی کسی دنبال حق تضییع شده خود نیست چرا که بعید است چنین مضمونی مجال تولید بیابد. زندگی واقعی یک مقوله است و زندگی در سریالها موضوعی است دیگر.
در سریال های تلویزیونی آن قدر که مراقب هستند که حتی یک تارمو بیرون نیفتد که هیچ شباهت و قرابتی با واقعیت بیرون و در سطح جامعه ندارد همین طور هم به مضامینی می پردازند که ما به ازایی در جامعه ندارد.
بسیار کم دختران و پسران را در کافه ها یا اعضای خانواده را در حال بحث یا به اشتراک گذاشتن موضوعات سیاسی می بینیم. در هیچ خانه ای روزنامه و مجله و کتاب ولو برای نمایش نیست. بیشتر خانه ها دو طبقه است و دوبلکس چون صحنه پایین و بالا رفتن از پله ها لابد شیک است.
برای بازیگران هم مهم نیست. با یک سریال پول زیادی میگیرند و سلبریتی میشوند و مصاحبه کننده ای که روزی سیاهی لشگر بوده و آرزو داشته نقشی با دیالوگ به او بدهند حالا مصاحبه و اصطلاحا تاک شو اجرا می کند.
حرف زیاد است. غرض این که سریال ها نشانی غلط می دهند. گم شدهٔ اصلی باران و آرزو نیستند. عدالت است. احترام است. عزت نفس است و هیچ کس درباره این مضمون ها در تلویزیون فیلمی نمی سازد و بیرون هم بسازی با هزار مانع رو به رویی...