عصر ایران؛ دکتر حسین چناری ؛ مشاور کسبوکارهای آموزشی - هویتیابی یکی از بنیادیترین مراحل رشد روانی و اجتماعی انسان است که به شکلگیری درک فرد از «کیستی خویش» می انجامد. در این فرایند، فرد می کوشد به این پرسشهای اساسی پاسخ دهد:
الف. من چه کسی هستم؟
ب. چه باورها، ارزشها و اهدافی برای زندگی خود دارم؟
ج. جایگاه من در خانواده، جامعه و گروههای مختلف کجاست؟
د. آینده حرفهای و فردی من چگونه خواهد بود؟
این فرایند در حقیقت نوعی جستوجوی فعالانه برای معنابخشی به زندگی و یافتن چارچوبی پایدار برای تصمیمگیریها و انتخابها است. هرچند نقطه آغاز هویتیابی معمولاً در دوره نوجوانی است، اما تکامل و تثبیت آن در بزرگسالی نیز ادامه می یابد و حتی ممکن است در برهههای مختلف زندگی دستخوش بازنگری و بازتعریف شود.
هویتیابی سالم، یادگیری را معنادار، خودمختار و کماضطراب می کند. با پیوند سیستماتیک میان ارزشها و اهداف تحصیلی، ایجاد حق انتخاب، بازخورد فرایندی و فرصتهای موفقیت تدریجی، میتوان چرخهی هویت، انگیزش و موفقیت را فعال و پایدار کرد. هویتیابی روشن، موتور پنهان انگیزش تحصیلی است. وقتی یک دانشآموز یا یک دانشجو بداند «که هست»، «چه می خواهد» و «چرا می آموزد»، انرژی، پشتکار و کیفیت یادگیری او جهش می کند.
تصویر «خودِ آینده» جهت تلاش روزانه را مشخص می کند.
الف. دانشآموزی با هویت «مسئولیت اجتماعی» به پروژههای خدمترسانی و پژوهشهای میدانی گرایش دارد و برای درسهای مرتبط وقت بیشتری می گذارد.
ب. دانشجوی هنر با هویت «بیان خود» برای نمونهکار و نمایشگاه برنامهریزی بلندمدت دارد.
الف. «نقشه چراها»: برای هر درس، سه دلیل شخصیِ مهم بنویسید.
ب. «بیانیه مسیر»: یک صفحه دربارهی هویت تحصیلی/حرفهای مطلوب و گامهای ۶ ماهه.
ج. انتخابهای هدایتشده: فهرست تکالیف/پروژهها را با حقانتخاب معنادار طراحی کنید.
هویتِ مالکانه این حس را می بخشد که این مسیر «مال من» است؛ در نظریه خودمختاری: مالکیت درونی= انگیزش درونی.
الف. درونیسازی اهداف: اهداف بیرونی وقتی با هویت همسو شوند، به اهداف «خودی» تبدیل می شوند.
ب. عاملیت: فرد خود را علت پیشرفت می بیند؛ لذا برنامهریزی، پیگیری و خودنظارتی تقویت می شود.
دانشآموزی که هویت «پژوهشگر» را پذیرفته، برای طرح پژوهشیاش دستور کار می نویسد، زمانبندی می کند و خودارزیابی دورهای انجام می دهد.
تجربهی «تناسب من- مسیر من» موفقیتهای کوچکِ هویتساز است.
الف. تسلط تدریجی: گامهای کوچک در حوزهای همسو با هویت، مدار «می توانم» را فعال می کند.
ب. بازخورد هویتمحور: تأیید «نقش» («تو مثل یک برنامهنویس فکر کردی») فراتر از نمره، حس شایستگی را عمیق می کند.
ابهام هویتی = تردید مزمن: اجتناب از تصمیم و درماندگی.
چرخه وضوح هویت، اهداف معنادار، تلاش خودمختار، تجربه موفق و خودکارآمدی سبب تثبیت هویت پایدار، مثبت و هدفمند خواهد شد.
این چرخه اگر با بازخورد فرایندی و انتخابپذیری همراه شود، به مارپیچِ صعودیِ پیشرفت تبدیل می گردد.
الف. مجله هویت تحصیلی: هفتگی؛ «من کیستم؟ چرا این درس مهم است؟ این هفته چه کردم؟»
ب. نقشه «خودهای ممکن»: خودِ مطلوب یک تا سه سال آینده + مهارتهای لازم + برنامههای کوتاهمدت.
ج. پروژههای هویتمحور: اجازه دهید موضوع پروژه با علایق و ارزشهای فردی پیوند پیدا کند.
د. منتورینگ نقش: اتصال دانشآموز به الگوهای نزدیک (دانشجویان/فارغالتحصیلان همان حوزه).
ه. ارزشیابی همسو با هویت: اجازه انواع خروجی (محصول/ارائه/کدنویسی/پادکست) برای نشان دادن یادگیری.
و. بازنگری: هویت پویاست؛ بازبینی دورهای اهداف ضروری است.
محیطهای آموزشی و اجتماعی نقش بسیار مهمی در فرآیند هویتیابی دارند، زیرا بستر اصلی تجربههای یادگیری، روابط اجتماعی، شکلگیری ارزشها و کشف خویشتن را فراهم می کنند. در واقع، مدرسه، دانشگاه، خانواده و گروه همسالان به مثابه «میدانهای هویتساز» عمل می کنند و مسیر فرد را در دستیابی به یک هویت پایدار، سالم و توانمند شکل می دهند.
به طور کلی، محیطهای آموزشی و اجتماعی نهتنها زمینه یادگیری مهارتها و دانش را فراهم می کنند، بلکه عرصه اصلی برای کشف خویشتن، آزمایش نقشهای اجتماعی، انتخاب مسیرهای زندگی و درونیسازی ارزشها محسوب می شوند. ترکیب حمایت، فرصت انتخاب، ترویج ارزشهای مثبت و همراهی خانواده و همسالان می تواند فرایند هویتیابی را تسهیل و تقویت کند و فرد را به سوی شکلگیری یک هویت پایدار، مثبت و هدفمند هدایت نماید.
محیطهای آموزشی که بر پذیرش تفاوتها و احترام به فردیت تأکید می کنند، به دانشآموزان و دانشجویان اجازه می دهند تا بدون ترس از قضاوت، خود واقعیشان را ابراز کنند. چنین فضایی نهتنها حس امنیت روانی را افزایش می دهد، بلکه فرد را در کشف استعدادها، علایق و باورهای شخصی یاری می رساند. به عنوان نمونه، مدرسهای که برنامههای هنری، ورزشی و علمی متنوع ارائه
می دهد، فرصت مناسبی را برای بروز هویتهای متفاوت فراهم می سازد. این احترام به تنوع، سبب می شود که یادگیرندگان احساس کنند بخشی ارزشمند از اجتماع هستند و از طریق ابراز خود، به هویتی منسجم و مثبت دست یابند.
انتخاب یکی از مؤلفههای کلیدی در فرآیند هویتیابی است. زمانی که محیط آموزشی به دانشآموزان اجازه می دهد در انتخاب موضوعات پژوهشی، فعالیتهای فوقبرنامه، رشته تحصیلی یا حتی روشهای یادگیری نقش داشته باشند، آنان احساس می کنند که عاملیت دارند و میتوانند بر مسیر زندگی خود تأثیر بگذارند. این تجربه، به شکلگیری هویت تحصیلی و شخصی قویتر منجر می شود. برعکس، محیطهایی که آزادی انتخاب را محدود می کنند، ممکن است موجب بروز سردرگمی هویتی یا انفعال شوند.
محیط آموزشی نهتنها محل انتقال دانش، بلکه کانون پرورش ارزشهاست. وقتی مدارس و دانشگاهها بر ارزشهای مثبت مانند احترام، مسئولیتپذیری، عدالت، همدلی و تلاش هدفمند تأکید دارند، یادگیرندگان این ارزشها را درونی کرده و بخشی از هویت شخصی خود می سازند. هویتی که بر مبنای ارزشهای درونی و هدفمند شکل گرفته باشد، پایدارتر است و افراد را در برابر فشارهای منفی محیطی مقاوم می کند. از سوی دیگر، ارزشهای مثبت نقش مهمی در افزایش انگیزش درونی دارند و سبب می شوند فرد مسیر خود را با رضایت درونی دنبال کند.
هیچ فرایند هویتیابی بدون در نظر گرفتن نقش حمایت اجتماعی کامل نمی شود. همسالان بهویژه در دوره نوجوانی، تأثیر عمیقی بر شکلگیری هویت دارند. حمایت، پذیرش و بازخورد مثبت همسالان میتواند اعتمادبهنفس فرد را افزایش دهد و هویت اجتماعی او را تقویت کند. در مقابل، طرد شدن یا تجربه تبعیض میتواند منجر به بحران هویت شود.
همچنین، والدین از طریق سبکهای فرزندپروری، میزان حمایت عاطفی و فرصتهایی که برای استقلال فرزندان فراهم می کنند، در فرآیند هویتیابی نقش تعیینکننده دارند. والدینی که با رویکرد حمایتگرانه و در عین حال انعطافپذیر، آزادی عمل را با هدایت همراه می سازند، زمینهساز رشد هویتی سالم در فرزندان خواهند بود.