دوگانه شرق و غرب در فهم ایران

الف دوشنبه 08 دی 1404 - 09:08

سانسور و کمرنگ‌سازی حمایت‌های روسیه و چین از ایران در شورای امنیت توسط برخی رسانه‌های غرب‌گرای داخلی یک خطای خبری یا سلیقه‌ای نیست. این رفتار از یک ناتوانی یا کمبود نظری می‌آید. وقتی چارچوب تحلیل هنوز بر دوگانه شرق و غرب منجمد مانده باشد، هر واقعیتی که این دوگانه را به هم بزند یا دیده نمی‌شود یا عمدا بی‌اهمیت جلوه داده می‌شود.

باید گفت شرق امروز شرق شوروی نیست. جهان تغییر کرده و روابط قدرت دیگر بر اساس بلوک‌های بسته و وفاداری‌های ایدئولوژیک شکل نمی‌گیرد. اما حتی اگر کسی بر این اصرار داشته باشد که شرق تفاوتی نکرده واقعیت سیاسی همچنان پابرجاست. در حساس‌ترین میدان رسمی قدرت جهانی همین بازیگران در برابر تلاش غرب برای محاصره سیاسی حقوقی و روانی ایران ایستاده‌اند. این حمایت‌ها واقعی‌اند موثرند و قابل انکار نیستند.

پس چرا توسط برخی رسانه‌های داخلی سانسور می‌شوند؟! چون پذیرفتن این واقعیت، یک پیش‌فرض قدیمی و کهنه را فرو می‌ریزد؛ پیش‌فرضی که در آن غرب منبع مشروعیت است و دیگران یا حاشیه‌اند یا تهدید. بخشی از رسانه‌های غرب‌گرای داخلی حتی وقتی ایران‌دوست‌اند باز هم در این قالب اسیرند. بعضاً تفاوت‌ها را می‌فهمند اما دلبستگی ذهنی اجازه نمی‌دهد روایتشان از جهان به رسمیت شناختن کنش مؤثر غیرغربی باشد. مسئله مأموریت یا خیانت نیست مسئله عادت فکری است.

در قاب مذکور، ایران یا باید منزوی تصویر شود یا محتاج امتیازدهی. هر نشانه‌ای از شکسته‌شدن محاصره هر حمایت حقوقی یا سیاسی که این تصویر را مخدوش کند باید یا حذف شود یا تقلیل یابد. به همین دلیل حمایت روسیه و چین دیده نمی‌شود یا به نیت‌خوانی‌های بی‌پایان تقلیل داده می‌شود تا اصل اثر سیاسی آن ناپدید گردد.
اما ایران نباید در این سطح متوقف بماند. حتی مفاهیمی مثل گره توازن یا سد متحرک نیز اگر به افق نهایی بدل شوند ایران را در جایگاه واکنشی نگه می‌دارند. گره و سد هر دو در نسبت با فشار بیرونی معنا دارند. ایران امروز صرفا مهارکننده یا تنظیم‌کننده نیروهای دیگر نیست و نباید چنین فهمیده شود.

عبور از این وضعیت مستلزم عبور از رابطه دوگانه و متناقض با نظم جهانی است. رابطه‌ای که از یک‌سو غرب را معیار نظم می‌گیرد و از سوی دیگر شرق را فقط ابزار خنثی‌سازی فشار غرب می‌بیند. این منطق ایران را ناخواسته به لولا یا منطقه حائل تقلیل می‌دهد. نقشی مصرفی و میانجی‌گر که قدرت ابتکار را می‌سوزاند.

موضع مختار ایران باید از واکنش به فشار عبور کند و به تولید قاعده نزدیک شود. مسئله اصلی دیگر این نیست که چه کسی از ایران حمایت می‌کند، بلکه این است که ایران چگونه صورت‌بندی جدیدی از قدرت مشروعیت و نظم را تحمیل می‌کند. در چنین وضعی حمایت دیگران نتیجه موقعیت ایران خواهد بود نه شرط بقا یا مقاومت آن.
ایران اگر همچنان خود را در نسبت با غرب تعریف کند حتی در قالب مقاومت فعال باز هم در زمین همان نظم بازی کرده است. عبور واقعی زمانی رخ می‌دهد که ایران منطق کنش خود را از دوگانه شرق و غرب جدا کند و از مهار سیل و تنظیم کشش به منبع جهت تبدیل شود. در این افق ایران نه حائل است نه لولا نه سد بلکه کانونی است که دیگران ناچارند مسیر خود را با آن تنظیم کنند.

این عبور یک انتخاب تزئینی یا تبلیغاتی نیست، بلکه یک ضرورت راهبردی است. روایتی که ایران را صرفا واکنشگر یا متعادل‌کننده نشان دهد در نهایت قدرت معماری را از آن می‌گیرد. 

در پایان باید گفت ایران برای ماندن و اثرگذاری باید از میانجی‌گری عبور کند و به ساختن فکر کند نه فقط به تنظیم آنچه دیگران ساخته‌اند. و ۲ نکته دیگر نیز مهم است که آنچه می‌گويم، شرق گرایی نیست بلکه آن است که ایران جایگاه تعیین‌کننده‌تری داشته باشد.

شرق، شرق سابق نیست، بهتر و انسانی‌تر شده(روسیه).

غرب، غرب سابق نیست، بدتر و ضدانسانی‌تر شده (آمریکا).

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

بیشتر بخوانید