گروه فرهنگ و هنر همشهری آنلاین/ جمال رهنمایی /روانشناس تحلیلی: «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی قبل از هر چیز را درباره فقر، نابرابری و چرخه پیچیده ای است که فلاکت و فقر را به وجود آورده و آنرا تشدید میکند. فقیر به عنوان فردی که از پس تامین نیازهای اولیه خویش از قبیل خوراک مسکن و سایر نیازهای فیزیولوژیک و روانی خویش بر نمی آید در چرخه ای گرفتار میشود که از یک سو این کمبودها مانع رشد انسانی و اجتماعی او می شوند و از سوی دیگر برآورده نشدن این نیازها به فقربیشتر و تشدید رشد یافته نیافتگی او می انجامد.
خانواده آقای جورابلو وصله ناجور خاندان جورابلو هستند. پدری متوهم و معتاد که خانواده او نیز مانند خودش در گودال فقر فرو رفته اند و درک درستی از وضعیتی که در آن گرفتار شدهاند راندارند. این فقر باعث تبعیضی دردناک نیز شده است این خانواده فقیر نانی برای خوردن، شغلی برای پول درآوردن و احترامی برای افتخار کردن به آن ندارد. از سوی دیگر آنها روش هایی که منجر به تولید ثروت می شود را نیز فرا نگرفته اند و هنگامی که لیلا با یک فرصت طلایی برای به دست آوردن سهمی از این زندگی به سراغ برادرانش میرود آنها از درک اهمیت و فرایند این فرصت عاجزند. منوچهر که به خیال خودش راه کسب ثروت را فرا گرفته، در واقع طعمه مناسبی برای پولدار کردن دیگران است و در نهایت گرفتار کلاه بردارانی می شود که یک دفتر شیک را با دارایی منفی کلانی به او واگذار می کنند و او که در سراشیبی تند سقوط افتاده، چاره ای جز فرار ندارد. .علیرضا نیز با آنکه به لقمه نانی از کارگری قناعت کرده در طوفان کلاهبرداری بزرگتری که توسط مدیران کارخانه انجام شده مانند پر کاهی خرد می شود.
تمام مهارت برادر بزرگ خانواده برای پول درآوردن نیز محاسبه زمان اضافه برای گرفتن پول اضافه بابت نظافت دستشویی پاساژ از کسانی است که در تنگنای قضای حاجت هستند. برادر کوچکتر نیز ترجیح میدهد به جای نیرومند ساختن افکار خویش با تقویت عضلات خود و تماشای مسابقات بوکس و همزاد پنداری با قهرمانان حداقل در ظاهر و اندام قهرمان باشد.
صدای ضعیف عقلانیت نیز که از لیلا بلند است در مقابل این همه توهمات و نادانی ها در نهایت به جایی نمیرسد. او حتی در مقابل پدر که می خواهد تمام دسترنج سالیان خود را فدای احترامی بکند که ندارد و شایسته آن هم نیست، می ایستد اما در نهایت راه به جایی نمیبرد و مصیبت تورم لحظه ای که گریبان همه مردم رادر این سالها گرفته با شیادی پدر و سواستفاده از احساسات اعضای خانواده همراه شده در نهایت پس انداز همه اعضای خانواده را برباد می دهد.
فقر و تبعیض یکی از چند معضل بزرگ جامعه ایرانی در طول حیات خودش بوده است. این فقر از یک سو به دلیل ساختار قدرتی است که با توزیع نابرابر ثروت به جنگ با فقرا پرداخته و از سوی دیگر به دلیل ناتوانی ذهنی فقرا در فهم دلایل اصلی و تداوم آن است. فیلم برادران لیلا به هر دو عامل پرداخته است. دلایل ناتوانی ذهنی در تحلیلهای غلط تمام اعضای خانواده به جز لیلا در سرتاسر فیلم بیان می شوند و ما سکانس های درخشان واکاوی این دلایل، در گفتگوهای لیلا و علیرضا که روی پشت بام یک گفتگوی خواهر و برادری دارند بیان می شود. علیرضا از موفقیت گریزان است و از آن می ترسد و خودش را لایق زندگی خوب نمی داند. او از زندگی خوب می ترسد و هنگامی که شرایط خوبی برایش فراهم می شوند آنها را پس میزند. این ذهنیت، یک ذهنیت فقیر است. ذهنی که فاقد توانایی فهمیدن است و همانند شکم فقرا خالی است.
سیاستهای نادرست حاکمان و عملکرد نادرست فقرا دلایل اصلی فقر هستند اما آنچه در عمل اتفاق میافتد تاوانی همیشگی است که فقرا بابت آن پرداخته اند. به نظر می رسد خروج از این چرخه با آگاهی از عملکرد آن امکان پذیر است هنگامی که به درستی وزن تأثیر تصمیمات حاکمان و خودمان را در رنجی که می بریم تشخیص داده باشیم.












