به گزارش همشهری آنلاین ، طبیعی است که در مدت فیلمسازی کسی مثل مهرجویی بسیار در باره او صحبت شود. از فیلمسازان و بازیگران گرفته تا منتقدان نقدها و نظرهایی در باره او داشته اند که اغلب در تأیید او بوده است. در این جا نظراتی از بازیگرانی که با او کار کردهاند و همینطور منتقدان را میخوانید:
خسرو شکیبایی
سینما یک کار دست جمعی است و کار گروهی نیاز به مدیریت صحیح بر تمام عوامل دارد و از این نظر فیلم «هامون» مدیون مهرجویی است.
مهرجویی دنبال بازیگر برای نقشهامون میگشت و من در ذهنش نبودم. اتفاقا کاری روی صحنه داشتیم و مهرجویی اتفاقی آمد و آن را دید و بعد از اجرا با هم صحبت کردیم. وقتی نظرم را در مورد بازی در «هامون» پرسید نمیدانستم این پیشنهاد چه جوابی دارد. مهرجویی را خوب میشناختم و همه کارهای او را تعقیب کرده بودم. کارگردانی بود که به او اعتقاد داشتم و کار کردن با او یکی از هدفهای من بود. نمیدانم لحظات چگونه گذاشت که از فرط اشتیاق عاشقانه و یکباره خودم را به آغوش او پرتاب کردم و بعد هم مسائل تدارکاتی به شیوه مهرجویی طی شد و من انتخاب شدم... هر نوع ابتکاری که در فیلم “هامون” به عنوان بازیگر میخواستم از خودم خلق کنم با آزادی عملی که آقای مهرجویی داد توانستم
علی نصیریان
معمولاً اولین چیزی که مرا مجذوب میکند متن اثر، نگاه و شناخت کارگردان است که در مورد فیلم «گاو» همه این ویژگیها وجود داشت. مهرجویی و ساعدی با همکاری یکدیگر فیلمنامه «گاو» را نوشتند و وقتی آن را دیدم متوجه شدم که مهرجویی یک آدم دیگر است و شیفته او شدم.
گلاب آدینه
فیلم «مهمان مامان» فیلم کارگردان است یعنی مهمترین مسالهای که باید از ماحصل فیلم بدست بیاید، فضای مورد نظر کارگردان، نه یک یا دو شخصیت بخصوص است. به هر حال همه شخصیتها در مهمان مامان در القاء فضای مورد نظر همکاری میکنند و در کنار هم جمع میشوند. اگر چه محور ماجرا ” مامان“ است، اما برای پیشبرد داستان همه سعی میکنند به مامان کمک کنند، چون مأموریت این بازیگران القاء فضای مورد نظراست، نمیتوان هر یکی از بازیگران را مستقل بررسی کرد، بلکه همه شخصیتها در کنار هم معنی پیدا میکنند.
بیتا فرهی
وقتی برای نقش «مهشید» انتخاب شدم، اول کمیجا خوردم و پذیرش آن نقش برایم مشکل بود اما چون با کارهای آقای مهرجویی آشنا بودم و میدانستم ایشان کارگردان به نام و با شخصیتی هستند، به خودم گفتم این همان شانس است که در خانه ام را زده است، پس پذیرفتم. ابتدا از من تست صدا و دوربین گرفتند و قابل قبول بود. روز اول فیلم برداری قرار بود سکانس کتاب سرا را بگیریم. آن روز آقای مهرجویی همراه همسرشان دنبال من آمدند و باهم به لوکیشن رفتیم و من خیلی راحت برای اولین بار در مقابل دوربین بازی کردم. من خوش شانس بودم چون اولین کار سینمایی ام را با آقای مهرجویی شروع کردم و همچنین در مقابل خسرو شکیبایی نازنین که البته در آن زمان شهرت زیادی نداشت بازی کردم.
مسعود کیمیایی
برای فیلم «اشباح» داریوش مهرجویی که این قدر زود از سینما پایین آمد متاسفم. این فیلم باید بیشتر در اکران میماند. مهرجویی به گردن سینمای ایران حق دارد و نباید با او چنین رفتاری میشد. او سهم به سزایی در سینمای ایران دارد. با یک و یا دو فیلم تکلیف یک تفکر روشن نمیشود، داریوش مهرجویی یک تفکر است.»
احمد طالبینژاد، منتقد فیلم
یکی از ویژگیهای اثر خوب هنری این است که با نخستین برخورد، نتوان بهراحتی تکلیف آن را روشن کرد و در مورد خوب یا بد بودنش نظر قطعی داد. آثار داریوش مهرجویی عموما از این دستهاند…
جواد طوسی، منتقد فیلم
اگر «موج نو» را اولین گام جدی و فرهنگساز در سینمای قبل از انقلاب بدانیم، مهرجویی و مسعود کیمیایی با فیلمهای «گاو» و «قیصر» (۱۳۴۸) سنگ بنای این نهضت را گذاشتند. دومین تجربه فیلمسازی مهرجویی در نقطه مقابل «قیصر» از جهت شیوه روایتپردازی، کستینگ بازیگری، فضاسازی و ریتم و ضرباهنگ بود. جا انداختن یک سینمای صاحب اندیشه با نگاهی تاویلپذیر و ضدکلیشه در آن حجم انبوه تولیدات سهلپسندانه و راحتالحلقومی، کاری دشوار بود و مهرجویی این ریسک را به جان خرید.
او در طول دوران «موج نو» فیلمساز پرکاری نبود ولی با همان چند فیلم «گاو»، «آقایهالو» (۱۳۴۹)، پستچی (۱۳۵۱) و دایره مینا (۱۳۵۳) نشان داد که برای خودش چارچوب و حد و مرز مشخصی قائل است و نمیخواهد از دیدگاه خود عدول کند و تن به هر کاری بدهد. نوع مواجهه او با انسان در این فیلمها کاملا منحصر به فرد و مبتنی بر نگاهی جامعهشناختی و روانکاوانه با لایههای فلسفی است.
هوشنگ گلمکانی، منتقد فیلم
داریوش مهرجویی همچنان در حالوهوای پساسنتوری است؛ در دوران فعالیت واکنشی کارنامهاش. وقتی کارهای جدیاش با تعبیرهای پیچیده و «استراتژیک» به مانع سانسور برخورد میکند، واکنش او ساختن این گونه فیلمهاست. تعبیرم در مورد این دسته از فیلمهای مهرجویی چیزی شبیه زمزمههای یک استاد آواز، مثلاً موقع شستن ظرف در آشپزخانه است با پیژامه و دمپایی و روبدوشامبر، به جای یک کنسرت سنگین و فاخر در یک موزیکهال با لباس رسمی. گاهی عمداً شعرها را غلط میخواند، چند تکه از یک ترانهی بندتنبانی را وسط غزلی از حافظ بُر میزند، و تحریرهایش را با شکلک و شوخی قاطی میکند. اما ته همهی این شوخیها و لودگیها صدای خوش یک استاد آواز پیداست. همه چیزِ ساختار و اجرای این فیلمهای مهرجویی عمدی و آگاهانه است و نه - زبانم لال- از روی نابلدی و مثلاً بیحوصلگی و شلختگی و غیره. بگردیم ببینیم چه چیزی مهرجویی توانا را در سالهایی که به اوج پختگی و خلاقیت رسیده به ساختن این فیلمها کشانده است