در سالهای گذشته، صنعت نفت ایران میلیاردها تومان تحت عنوان «مسئولیت اجتماعی» در مناطق عملیاتی هزینه کرده است. اما سؤال اساسی اینجاست: این هزینهها چقدر به نیازهای واقعی مردم پاسخ دادهاند؟ پاسخ کوتاه و تلخ است: اندک.
بررسیهای میدانی از مناطق جنوب کشور، بهویژه حوزههای عملیاتی عسلویه، کنگان و خوزستان، نشان میدهد که بسیاری از پروژههای مسئولیت اجتماعی بدون انجام ارزیابیهای اجتماعی و نیازسنجی دقیق اجرا میشوند.
تصمیمگیریها در اغلب موارد نه بر اساس گفتوگو با مردم، که در اتاقهای بسته و بر پایه روابط سیاسی و ملاحظات تبلیغاتی صورت میگیرد.
یکی از پروژههایی که در سالهای اخیر بهشدت مورد علاقه شرکتهای نفتی قرار گرفته، ساخت زمین چمن مصنوعی است؛ پروژهای که ظاهری جذاب دارد، سریع اجرا میشود و نسبت به ساخت مدرسه یا درمانگاه، هزینه اولیه کمتری دارد. اما در واقع، این پروژهها بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند تا کارکرد واقعی برای مردم.
در مناطق جنوبی کشور که بیش از ۹ ماه از سال با دمای بالای ۴۰ درجه مواجه هستند، زمینهای چمن مصنوعی عملاً بلااستفاده میمانند. گرمای شدید نهتنها مانع استفاده مستمر از این فضاهاست، بلکه هزینههای نگهداری آن — از جمله آبپاشی، ترمیم الیاف سوخته و تعویض قطعات — بسیار بالاتر از هزینه ساخت اولیه آنهاست.
این پروژهها اغلب به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای نمایندگان مجلس استفاده میشوند تا با افتتاح آنها در آستانه انتخابات، رأی کسب کنند.
یک کارشناس محلی میگوید:
«زمینی که فقط سه ماه در سال قابل استفاده است و بقیه سال داغتر از آسفالت میشود، چه مشکلی از جوانان منطقه حل میکند؟»
همزمان با افتتاح پروژههای پرزرقوبرق، در بسیاری از مناطق، مدارس فرسوده، نبود تجهیزات درمانی، کمبود آب شرب، و فقر زیرساختهای آموزشی و بهداشتی همچنان مشکل اصلی مردم است. اما پروژههایی نظیر «چمن مصنوعی»، «تابلوهای ورودی روستا» یا «مسجد» و حوزه علمیه بهدلیل سرعت اجرا و قابلیت تبلیغات، بر نیازهای حیاتی مردم ترجیح داده میشوند.
در نبود سازوکار شفاف گزارشدهی، نظارت و ارزیابی مستقل، عملاً هیچ نهاد بیرونی نمیتواند مشخص کند که یک پروژه واقعاً مفید بوده یا صرفاً برای بالا بردن آمار انجام شده است. گزارشهای رسمی، بیشتر به تعداد پروژهها اشاره میکنند، نه به کیفیت یا تأثیر واقعی آنها بر زندگی مردم.
کارشناسان توسعه معتقدند که مسئولیت اجتماعی در صنعت نفت میتوانست منشأ تحول اساسی در مناطق محروم باشد، اگر نگاه به آن ابزاری و شعاری نبود. مشارکت واقعی مردم در تصمیمگیری، شفافیت در اجرای پروژهها و اولویتبندی بر اساس نیاز، سه اصل فراموششده در اجرای مسئولیت اجتماعی صنعت نفتاند.
تا زمانی که «تعداد پروژه» بر «اثرگذاری پروژه» ارجحیت داشته باشد، مسئولیت اجتماعی صنعت نفت نه یک خدمت، بلکه صرفاً یک گزارشسازی خواهد بود. پول هست، اما ارادهای برای حل مشکلات واقعی نیست.