رفتارشناسی سرمایهگذاران در این دوره نشان میدهد؛ یک الگوی چرخشی بین گروهها شکل گرفتهاست. نقدینگی سرگردان، روزانه از یک صنعت به صنعت دیگر منتقل میشود، آنهم فقط بهدلیل یک شایعه، یک اظهارنظر یا یک سیگنال غیررسمی. امروز بانکیها را میفروشند تا خودرویی بخرند؛ فردا خودروییها را خالی میکنند تا پالایشیها را به بهانه سهمیهبندی سوخت شکار کنند. این موجهای متوالی، برآمده از تحلیل صورتهای مالی یا بررسی متغیرهای کلان نیستند، بلکه بهنوعی شکار نوسان تعبیر میشوند.
در واقع، بازار این روزها بیش از آنکه میزبان سرمایهگذاران باشد، جولانگاه نوسانگیران روزانه است. بازیگرانی که بهدنبال یک شایعه داغ، سهمی را روی صف خرید قفل میکنند و چند روز بعد، با شایعهای دیگر، همان سهم را در صففروش رها میکنند.یکی از مهمترین ریسکهای بیرونی که به شکل غیرمستقیم بر بازار سهام تاثیر گذاشته، بحث سیاستگذاری جدید انرژی است، درحالیکه از سال۱۳۸۲ تاکنون، نرخ حاملهای انرژی بهطور مصنوعی و یارانهای پایین نگه داشتهشده، اکنون سیگنالهای جدی از اصلاح این روند به گوش میرسد. طرحهای جدید سهمیهبندی گازوئیل و زمزمههایی درباره بنزین، بهطور خاص بر صنایع انرژیبر و حملونقل سایه افکنده است. برخی شرکتها ممکن است در صورت آزادسازی قیمت سوخت، با افزایش هزینههای تولید یا توزیع روبهرو شوند. این موضوع، ذهن سرمایهگذاران را درگیرکرده و حتی باعثشده برخی از گروهها به شکل هیجانی خرید یا فروش شوند، بدون اینکه هنوز سیاست قطعی اجرا شده باشد.
اگر این اصلاح قیمتی با شوک تورمی همراه شود، صنایع بورسی آسیبپذیر خواهند بود، اما اگر همزمان با توافق هستهای و تثبیت انتظارات تورمی صورت گیرد، ممکن است سرمایهگذاران آن را بهعنوان یک اصلاح منطقی بپذیرند. در حالحاضر، ابهام سیاستی، ریسک بزرگتری نسبت به خود تصمیمات است. در کنار ریسکهای داخلی، بازار بهشدت تحتتاثیر تحولات بازارهای جهانی نیز قرار دارد. در هفتهای که گذشت، قیمت طلای جهانی ۳.۶۷درصد افت کرد و این اتفاق فشار زیادی به صندوقهای طلا وارد کرد؛ بهطوری که برخی از این صندوقها در آستانه لمس کفهای قیمتی ماههای گذشته هستند.
همزمان، دلار در بازار آزاد ایران، کاهشی فرسایشی را تجربهکرده و به حوالی ۸۱هزارتومان رسیدهاست. کاهش تدریجی دلار در شرایطی رخ میدهد که برخی اخبار مثبت از احیای روابط بینالمللی و احتمال توافق هستهای منتشر شدهاست. این وضعیت، موجبشده بخشی از پولهایی که پیشتر به سمت طلا و ارز هجوم میبردند، اکنون بهدنبال جایگزینهایی در بازار سهام بگردند، اما این ورود بیشتر با ذهنیت سفتهبازی است نه سرمایهگذاری بنیادی؛ بنابراین رفتار این سرمایهها بیشتر بر شدت نوسان میافزاید تا ثبات بازار. بازار سهام امروز ایران را میتوان «زنده، اما بیقرار» توصیف کرد.
ارزش معاملات بالا و تحرک نمادها نشانههایی مثبت هستند، اما در نبود چشمانداز روشن، این تحرک بیش از آنکه نشانه پویایی باشد، نشاندهنده سرگردانی است. برای خروج از این چرخه، بازار به چند مولفه نیاز دارد؛ انتظارات تورمی باید از طریق سیاستگذاری شفاف در حوزه انرژی و بودجه تثبیت شود. از طرفی سرمایهگذاران تحلیلی باید با بهبود وضعیت گزارشهای مالی و رفع ریسکهای غیرسیستمی به بازار بازگردند و نقدینگی از طریق سیاستهای حمایتی و حذف فضای شایعهمحور بهسمت صنایع مولد هدایت شود. تا آن زمان، باید اذعان کرد؛ رونق فعلی، با همه جذابیت ظاهریاش، در معرض تهدیدی است بهنام «اعتماد از دسترفته.»