به گزارش خبرنگار مهر، از ۱۵ اردیبهشت تا ۲۴ اسفند، به فاصله ۴۰ روز مانده تا روز غدیر، بنا داریم هرروز یک شعر از شاعران معاصر و نیز شاعران بزرگ زبان فارسی درباره امیرالمومنین، علی بن ابیطالب (ع) و روز غدیر بخوانیم.
در شانزدهمین شماره از پرونده «غدیریه در شعر فارسی» سراغ عباس چشامی میرویم که غزلش برای امیرالمومنین (ع) از درخشانترین شعرهای علوی در روزگار ماست.
در ادامه غدیریه عباس چشامی را با هم میخوانیم؛
*
نام تو را زیاد شنیدیم، در حسرت مرام تو مانده
ای اولی که سکهی مردی تا همچنان به نام تو مانده
تو واژهای به ژرفی دریا، تو مشکلی به هیئت آسان
ای تا همیشه پای قلمها در بحر عین و لام تو مانده
ای عاشقان برای پرستش - تا بوده - بعد حق به تو مدیون
ای شاعران برای سرودن - تا هست - زیر وام تو مانده
عقل، آسمان اینهمه عاقل، در پلهی نخست تو عاجز
عشق افتخار آنهمه مجنون، زنجیری مدام تو مانده
هم ماه در حضور تو کودک، هم مهر در رکاب تو تاریک
هم روز در مسیر تو لنگان، هم شب در احترام تو مانده
ای هر که دیده رنگ ملامت، لبخند تو شکسته و زخمی
ای هر که برده لذت شیرین، همواره تلخ کام تو مانده
بعد از چقدر سال که گفتی، بعد از چقدر گوش که نشنید
آنک به سوی ظالم و مظلوم، انگشت اتهام تو مانده
نهجالبلاغه کو که بخوانند؟ نهجالبلاغه کو که بفهمند؟
این گوشها چقدر هراسان، از سیلی کلام تو مانده
بادا که تا هنوز بیفتد اینجا کلاه از سر دنیا
بیچاره او که خیرهسرانه دنبال گرد بام تو مانده
ما هر قدر که خاک تو باشیم، قنبر فقط یکی است یگانه است
فخر فقط برای تو بودن در قبضهی غلام تو مانده
آه ای تمام! من چه بگویم؟ بگذار تا تمام شود شعر
گفتم تمام، خوب نگفتم، کو مهدی؟ انتقام تو مانده