از کاج غیربومی تا خاک فقیر؛ چرا چیتگر و سرخه‌حصار خشک شدند و تاب نیاوردند؟ + فیلم

رکنا شنبه 03 خرداد 1404 - 10:37
رکنا: جنگل‌های مصنوعی چیتگر و سرخه‌حصار به‌دلیل کاشت یکنواخت گونه‌های غیربومی، مدیریت ضعیف، کم‌آبی، و فقدان نگهداری علمی دچار بحران خشکیدگی و طغیان آفات شده‌اند.
از کاج غیربومی تا خاک فقیر؛ چرا چیتگر و سرخه‌حصار خشک شدند و تاب نیاوردند؟ + فیلم

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، جنگل‌های مصنوعی چیتگر و سرخه حصار ، دو توده سبز پراهمیت در حاشیه کلانشهر تهران، طی سال‌های اخیر به تدریج رو به خشکی و نابودی گذاشته‌اند. با گسترش طغیان آفات چوب‌خوار نظیر سوسک پوستخوار و سوسک چوب‌خوار ، هزاران اصله درخت در این پهنه‌ها خشکیده یا در مسیر خشک شدن قرار گرفته‌اند. مسئولان می‌گویند "یک‌دستی سنی و گونه‌ای" و "غیربومی بودن" درختان عامل اصلی آسیب‌پذیری گسترده بوده؛ اما این ادعا تا چه حد درست است؟ و اگر می‌شد این بحران را پیش‌بینی کرد، چه نوع نگهداری جنگلبانی علمی می‌توانست مانع این فاجعه شود؟

آیا یک‌دستی گونه‌ای عامل اصلی است؟

درختان این جنگل‌ها عمدتاً از گونه‌هایی همچون سرو نقره‌ای (Cupressus arizonica), کاج تهران (Pinus eldarica), اقاقیا، زبان‌گنجشک، و در مواردی اوکالیپتوس تشکیل شده‌اند. بسیاری از این گونه‌ها در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ شمسی با هدف ایجاد توده سبز سریع‌الرشد و مقاوم به خشکی کاشته شدند. این درختان اغلب غیربومی، یک‌سال کاشت (هم‌سن)، و به‌طور انبوه در الگوهای یکنواخت صف‌بندی شده‌اند.

از دیدگاه اکولوژی جنگل، چنین ترکیبی منجر به کاهش تنوع زیستی، ضعف ایمنی زیستی، و آسیب‌پذیری بالا در برابر آفات تخصص‌طلب می‌شود. هنگامی که یک آفت مانند سوسک پوست‌خوار به یکی از گونه‌های میزبان (مثلاً کاج) حمله می‌کند، به‌دلیل وفور میزبان، سرعت گسترش اپیدمی بسیار بالا خواهد بود. این پدیده در ادبیات علمی تحت عنوان "Monoculture vulnerability" شناخته می‌شود و در تمام دنیا از جمله جنگل‌های دست‌کاشت شمال چین، جنگل‌های صنوبر اروپا و مزارع درختی آمریکای شمالی سابقه دارد.

بنابراین، ادعای مسئولان در این مورد بر پایه دانش جنگلداری علمی قابل تأیید است، اما این تنها بخشی از ماجراست.

چه نوع نگهداری پیشگیرانه می‌توانست مانع این بحران شود؟

در مدیریت جنگل‌های شهری، چهار اصل کلیدی وجود دارد که در جنگل‌های چیتگر و سرخه‌حصار به‌وضوح نادیده گرفته شده‌اند:

 تنوع زیستی گونه‌ای و ژنتیکی

برای کاهش ریسک طغیان آفات، توصیه می‌شود هیچ‌گونه‌ای بیش از ۱۰ تا ۱۵ درصد از کل پوشش جنگل را تشکیل ندهد. همچنین ترکیب گونه‌های بومی مقاوم به خشکی مانند بنه، بادام کوهی، ارس، بلوط ایرانی، و سماق کوهی در کنار درختان مقاوم شهری می‌توانست به تنوع دفاعی این توده‌ها کمک کند.

پایش فعال سلامت درختان

در دنیا از سیستم‌هایی چون پهپادهای سنجش‌گر، حسگرهای زیستی، و بازدیدهای فصلی برای رصد وضعیت تاج‌برگ‌ها، تنه، و رنگ برگ‌ها استفاده می‌شود. در چیتگر و سرخه‌حصار، سال‌ها هیچ پایش علمی منظمی انجام نشده است و حمله آفات زمانی شناسایی شد که اپیدمی به مرحله بحرانی رسیده بود.

مدیریت آب و خاک

بسیاری از درختان در چیتگر و سرخه‌حصار دچار تنش خشکی مزمن بوده‌اند. به‌دلیل قطع آبیاری‌های سنتی، افزایش نفوذپذیری خاک، و فشردگی ناشی از ورود خودروها، ریشه‌ها در تأمین آب دچار مشکل شده‌اند. خشکی، یک عامل مستعدکننده اصلی برای حمله آفات چوب‌خوار است، زیرا مقاومت درخت به ترشح رزین و دفاع شیمیایی کاهش می‌یابد.

هرس و حذف اصولی درختان بیمار

در مراحل اولیه آلودگی، هرس شاخه‌های آلوده و حذف درختان کانونی می‌توانست از انتشار سریع آفات جلوگیری کند. اما در نبود برنامه مدیریت اپیدمی، آفات بدون مزاحمت منتشر شدند.

سایر اقدامات مکمل ممکن

در برخی کشورها از زنبورهای پارازیتوئید یا قارچ‌های کنترل زیستی برای کاهش جمعیت سوسک‌های پوست‌خوار استفاده می‌شود.

 تله‌های فرومونی جذب‌کننده جنس نر برای کنترل جمعیت آفات یکی از شیوه‌های موثر است.

بحران مدیریت، نه فقط بحران طبیعت

آنچه در جنگل‌های سرخه‌حصار و چیتگر رخ داده، صرفاً یک حادثه طبیعی ناشی از یک آفت نیست؛ بلکه نتیجه سال‌ها فقدان برنامه‌ریزی اکولوژیک، فقدان بودجه پایدار برای نگهداری، بی‌توجهی به تنوع زیستی، و غیبت سیستم‌های هشدار زودهنگام است. این جنگل‌ها قربانی نوعی «زیرساخت سبز بدون حکمرانی» شده‌اند. اگر مدیریت علمی و مدون جنگل‌های شهری در اولویت قرار نگیرد، احتمال تکرار چنین فجایعی در سایر فضاهای سبز تهران دور از انتظار نخواهد بود.

کارشناسان چه می گویند؟ / درخت وقتی ضعیف شود، آفت به‌راحتی بر آن غلبه می‌کند

یوسف یزدیان، کارشناس منابع طبیعی، در توضیح دلایل اصلی حمله آفات به درختان جنگل‌های مصنوعی تهران از جمله چیتگر و سرخه‌حصار، به ما گفت: «واقعیت این است که وقتی به درخت رسیدگی لازم نشود، مشخص است که آسیب‌پذیر می‌شود. این رسیدگی شامل آبیاری منظم، تأمین ریزمغذی‌ها و عناصر حیاتی مورد نیاز درخت از طریق تغذیه‌ی ریشه‌ای است. اگر این مراقبت‌ها به‌موقع و با روش درست انجام نشود، طبیعتاً درخت ضعیف می‌شود و آفت هم دقیقاً در چنین زمانی حمله می‌کند؛ یعنی زمانی که درخت از نظر فیزیولوژیک قدرت دفاعی‌اش را از دست داده.»

او با اشاره به مکانیسم دفاع طبیعی درختان در برابر آفات چوب‌خوار گفت: «درخت سالم، وقتی توسط آفتی مورد حمله قرار می‌گیرد، واکنش طبیعی از خود نشان می‌دهد. یکی از این واکنش‌ها، ترشح شیره گیاهی است. این شیره، که ممکن است شبیه صمغ یا رزین باشد، در محل حمله تراوش می‌کند و می‌تواند آفت را در همان مرحله خفه کرده یا مسیر فعالیتش را مسدود کند. این یک دفاع طبیعی قوی است که فقط درخت سالم توان تولید مؤثر آن را دارد. اگر درخت ضعیف باشد، نه‌تنها شیره‌ای تولید نمی‌کند، بلکه عملاً در برابر آفت بی‌دفاع می‌شود.»

یزدیان در بخش دیگری از سخنان خود به مشکلات ساختاری جنگل‌های مصنوعی تهران اشاره کرد و گفت:«این جنگل‌ها در دوران پیش از انقلاب ایجاد شده‌اند و من دقیق نمی‌دانم تا چه اندازه در آن زمان اصول فنی و علمی رعایت شده است. مثلاً اینکه آیا در هنگام کاشت، در چاله‌هایی که برای هر اصله درخت حفر شده بود، کودهای پایه مثل فسفر و پتاسیم که تأثیر بلندمدت دارند، ریخته شده یا نه.از طرف دیگر، خاک منطقه عمدتاً شنی و شنی-رسی است؛ یعنی بافتی دارد که نگهداری رطوبت در آن پایین است. چنین خاکی نیاز به آبیاری دقیق و مکرر دارد.»

او ادامه داد:«در شرایطی که آبیاری به موقع انجام نشود و از کودهای محلول در آب، مثل کودهای مایع حاوی عناصر میکرو و ماکرو، در سیستم آبیاری استفاده نشود، درخت به مرور ضعیف می‌شود. در این وضعیت، آفات چوب‌خوار به‌راحتی به آن‌ها حمله می‌کنند و هیچ مقاومت مؤثری هم از سوی گیاه صورت نمی‌گیرد.»

یزدیان همچنین تأکید کرد که حتی در صورت بروز آفت، می‌توان با استفاده از روش‌های مختلف آن را کنترل کرد: «شهرداری یا نهادهای مسئول می‌توانند با استفاده از روش‌های مختلف از جمله کنترل بیولوژیک یا نصب تله‌های فرمونی (pheromone traps)، آفات را مهار کنند. آفت‌ها دوره‌های مشخصی برای تکثیر دارند؛ مثلاً زمانی که نوزادهای آن‌ها در حال رشد و بلوغ هستند، می‌توان با برنامه‌ریزی دقیق و علمی، در همان دوره حساس عملیات سم‌پاشی را انجام داد. یعنی این‌طور نیست که آفت حتماً باید وارد تنه شود و بعد کاری نشود کرد؛ در مراحل اولیه هم می‌شود جلوی آن را گرفت.»

او با اشاره به نوع خاصی از آفات مانند پروانه فری (که بیشتر در درختان گردو دیده می‌شود) توضیح داد که در بسیاری از گونه‌ها امکان مقابله وجود دارد، به شرط آن‌که زمان درست را تشخیص دهند و اقدام کنند.

یزدیان همچنین در خصوص وضعیت جنگل‌های مصنوعی افزود: «این جنگل‌ها برخلاف جنگل‌های طبیعی، فاقد زادآوری طبیعی هستند. یعنی وقتی درختی خشک یا قطع می‌شود، به‌صورت طبیعی جایگزینی برایش سبز نمی‌شود. در جنگل طبیعی، آب‌وهوای مناسب و بستر اکولوژیک به رشد درختان جوان کمک می‌کند و به نوعی فضای خالی جبران می‌شود. اما در جنگل مصنوعی که کاشت دستی بوده، چنین روندی وجود ندارد. این مسئله یکی از دلایل تشدید بحران است.»

او در پایان تأکید کرد: «با این‌همه، این دلایل نباید توجیهی برای رها کردن درختان و نرسیدن به آن‌ها باشد. نگهداری جنگل‌های شهری نیاز به مدیریت مستمر، بودجه پایدار، و آگاهی علمی دارد. اگر این‌ها مهیا نباشد، طبیعی است که امکانات هم نخواهد بود و درختان یکی‌یکی از بین می‌روند. اما اگر بخواهیم جدی برخورد کنیم، هنوز هم می‌شود روند نابودی را متوقف کرد، به شرط آن‌که اقدامات تخصصی و فوری در دستور کار قرار گیرد.»

یک طرح شکست‌خورده؛ نگاهی تخصصی به بحران جنگل‌های مصنوعی تهران

علی پناهی، کارشناس باسابقه منابع طبیعی، در گفت‌وگویی با خبرنگار رکنا با نگاهی دقیق و فنی به وضعیت جنگل‌های مصنوعی پایتخت، به‌ویژه چیتگر و سرخه‌حصار، از ریشه‌های بحران و خطاهای مدیریتی دهه‌های گذشته پرده برداشت. به گفته او، این جنگل‌ها که به‌ویژه در دهه‌های پیش از انقلاب به عنوان یک راهکار سبز برای مهار ریزگردها و بهبود فضای تنفسی تهران کاشته شدند، اکنون به یکی از نمونه‌های شکست‌خورده در حوزه طراحی اکولوژیکی تبدیل شده‌اند.

همه‌چیز از انتخاب اشتباه شروع شد؛ گونه‌ای که بومی نبود

پناهی در ابتدا تأکید می‌کند که گونه غالب در این جنگل‌ها کاج دشت (Pinus eldarica) است؛ درختی که برخلاف تصور عمومی، بومی ایران نیست، بلکه خاستگاه طبیعی آن دشت‌های الدریکای روسیه است. او توضیح می‌دهد: «این کاج‌ها به واسطه شباهت ظاهری، توان نسبی در رشد در اقلیم نیمه‌خشک و تجربه موفق محدود در برخی نقاط، از جمله تهران، در دهه‌های گذشته وارد چرخه کاشت انبوه شدند. به‌طوری که به‌مرور به‌عنوان ‘کاج تهران’ شهرت پیدا کردند.»

اما به گفته او، همین شباهت سطحی و کم‌توجهی به نیازهای اکولوژیکی این گونه، باعث شد تا درختانی کاشته شوند که با اقلیم طبیعی منطقه سازگاری ندارند. «در شمال کشور، کاج‌ها در فواصل حدود یک و نیم متری برای تولید چوب کاشته می‌شدند. این گونه از روسیه وارد ایران شد تا به‌عنوان تیرهای برق یا پایه‌های مخابرات در مناطق صعب‌العبور استفاده شود؛ چون چوبش سبک ولی مقاوم است. اما آنجا اقلیم دیگری داشت، نه اقلیم خشک تهران.»

خاک فقیر، آبیاری نامنظم، مدیریت ناکافی

پناهی در ادامه به یک نکته کلیدی دیگر اشاره می‌کند: خاک منطقه. به گفته او، خاک جنگل‌های چیتگر و سرخه‌حصار از نوع شنی و فقیر است؛ خاکی که به لحاظ عناصر مغذی و ترکیب مواد آلی، ضعیف‌ترین شرایط را برای رویش درختان فراهم می‌کند. «این خاک‌ها نه تنها توانایی ذخیره آب ندارند، بلکه از نظر عناصری مثل نیتروژن، فسفر و پتاسیم هم دچار کمبود شدید هستند. در چنین شرایطی، اگر آبیاری به‌موقع و منظم صورت نگیرد و تغذیه درختان با کودهای مناسب انجام نشود، عملاً درختان هر روز ضعیف‌تر می‌شوند.»

او ادامه می‌دهد: «شهرداری می‌دانسته که این خاک مناسب نیست. می‌شد با انجام آزمایش خاک، کمبودها را شناسایی کرد و از کودهای مایع محلول در آب یا ترکیبات مغذی پایدار مثل فسفات و سولفات آمونیوم استفاده کرد. اما این اقدامات انجام نشد یا ناکافی بود.»

آفت سوسک چوب‌خوار: نتیجه ضعف مزمن، نه عامل اصلی بحران

برخلاف روایت رسمی برخی مدیران شهرداری که شیوع آفت سوسک چوب‌خوار را علت اصلی خشکیدگی درختان عنوان کرده‌اند، پناهی نظر دیگری دارد: «آفت زمانی حمله‌ور می‌شود که درخت ضعیف باشد. درخت قوی وقتی آفت حمله می‌کند، با تراوش شیره گیاهی‌اش می‌تواند آن را خفه کند؛ مثل یک واکنش طبیعی دفاعی. اما درخت ضعیف، نه توان تولید شیره دارد، نه بدنی مقاوم. وقتی سال‌ها آبیاری نادیده گرفته می‌شود، درختان تحت تنش آبی قرار می‌گیرند و آن وقت این آفات گسترده می‌شوند.»

او توضیح می‌دهد که بسیاری از این آفات، از جمله سوسک چوب‌خوار، چرخه زندگی مشخصی دارند. اگر مسئولان به‌موقع وارد عمل شوند، می‌توانند با روش‌هایی چون تله‌گذاری فرمونی، مبارزه بیولوژیکی یا حتی سم‌پاشی هدفمند در دوره‌های حساس، جلوی شیوع گسترده را بگیرند. اما این مداخله‌ها باید علمی و دقیق باشد، نه واکنشی و دیرهنگام.

برنامه‌ای برای جایگزینی وجود ندارد؛ حتی اگر درخت‌ها قطع شوند

پناهی هشدار می‌دهد که اگرچه اکنون شهرداری اقدام به قطع درختان خشک‌شده می‌کند، اما هیچ برنامه جایگزینی مشخصی ارائه نشده است. از نظر او، حتی اگر برخی از درختان قطع شوند، باید ابتدا آزمایش خاک در نقاط مختلف انجام شود، سپس گونه‌های مقاوم‌تر و متنوع‌تر (نه فقط یک گونه مثل کاج) انتخاب و با توجه به نیاز آبی خاک و پوشش منطقه کاشته شوند. «متأسفانه در حال حاضر حتی یک بوته طبیعی هم روی تپه‌های این مناطق رشد نکرده، چون خاک کاملاً تهی است. اگر قرار است مجدداً درخت‌کاری شود، باید با رویکردی کاملاً جدید و بر مبنای اکولوژی واقعی منطقه باشد.»

آیا چوب درختان آلوده قابل استفاده است؟

در پایان، پناهی به نکته‌ای فنی اشاره می‌کند که ممکن است برای بخش‌های صنعتی نیز مهم باشد: «درختان آلوده به سوسک چوب‌خوار اگر سوراخ‌کاری عمیق نداشته باشند، می‌توانند به‌صورت محدود در نجاری استفاده شوند. اما اگر کرم یا سوسک به عمق بافت چوب نفوذ کرده باشد، چوب ترک‌خورده و عملاً غیرقابل‌استفاده خواهد بود. فقط با اره‌برش و بررسی دقیق می‌توان درباره کیفیت چوب تصمیم گرفت.»

اخبار تاپ حوادث

وبگردی

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

بیشتر بخوانید