نخل طلا، مِس شد
روزنامه فرهیختگان نوشت
این حرف اگر ناظر بر پایان موفقیتهای گاه و بیگاه سینمای گلخانهای و برساختشده اجتماعی ایران باشد حرف درستیست و نخل طلای جعفر پناهی برای" یک تصادف ساده " این مدعا را ثابت میکند، امّا نمیتوان این حکم را در مورد ماندگاری آثار متاخر این کارگردان در حافظه جمعی سینهفیلها، خورههای فیلم و مخاطبان جدی سینمای ایران تکرار کرد، چون سابقه نشان داده که جشنوارههای درجهیک اروپایی نظیر کن، ونیز، برلین و… از سینماگر ایرانی درک شرقشناسانهاش از وضعیت را طلب میکنند و جز این هیچ ارزش اضافیای برای او قائل نیستند که اگر بودند، راه ورود آنها به صنعت سینمای غرب را هموار میکردند.
جعفر پناهی چندسال قبل برای فیلم تاکسی خرس طلایی جشنواره برلین را هم دریافت کرد ولی آیا در نگاه منتقدان غربی جایی برای او برای ورود به پانتئون فیلمسازان مطرح تاریخ سینما وجود دارد؟ قطعا خیر. جعفر پناهیِ متاخر پس از سال ۱۳۸۸ هنوز حتی یک اثر قائم به ذات و آدمیزادی بدون تکیه بر جوایز کمکارکرد بینالمللی نساخته که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند ولی اینها مطلقاً برای او اهمیتی ندارد چون تا وقتی که «صنعت مخالفت» هست پناهی هم با این فرمان به پیش میراند.
******
هر دور مذاکره، 2 بسته تحریمی مذاکره برای لغو یا افزایش تحریمها؟!
کیهان نوشت:
در حالیکه ۴۰ روز از آغاز دور جدید مذاکرات میگذرد، نهتنها هیچ نشانی از حسننیت به چشم نمیخورد، بلکه ایالات متحده با اعمال دستکم ۹ بسته تحریمی جدید، عملاً نشان داده که گفتوگو را نه ابزاری برای حل اختلاف، بلکه پوششی برای تشدید خصومت بهکار میگیرد. این پرسش اساسی پیشروی افکار عمومی قرار دارد که ادامه چنین مذاکراتی، با طرفی که بهجای نشاندادن حسننیت، بر طبل تهدید و تحریم میکوبد، چه توجیهی دارد؟
از روز شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ که دور تازهای از مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا کلید خورد، تا امروز – یعنی در بازه زمانی تنها ۴۰ روز – حداقل ۹ تحریم جدید و هدفمند از سوی ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شده است. تحریمهایی که نه از روی اشتباه و بیتوجهی، بلکه با دقت، برنامهریزی و هدفگذاری دقیق اقتصادی و سیاسی طراحی شدهاند تا دست بر گلوگاههای حیاتی اقتصاد ایران بگذارند.
اگر تنها همین واقعیت را بهعنوان معیار در نظر بگیریم، نتیجه ساده و روشن است: به ازای هر دور مذاکره، نه تنها گشایش و لغو تحریم دیده نشده، بلکه چیزی در حدود دو بسته تحریمی تازه در هر دور نصیب ملت ایران شده است! و این، تنها آمار رسمی تحریمهای ایالات متحده است. در کنار این موارد، اقدامات هماهنگ و بعضا شدیدتری نیز از سوی کشورهای اروپایی، نظیر فرانسه، آلمان و انگلیس، به بهانههای واهی و با هماهنگی کامل با واشنگتن انجام گرفته است.
اصل فراموششده دیپلماسی: «حسن نیت متقابل»
-----------------------------------------------------------------
در طول تاریخ روابط بینالملل، و بهویژه در عصر دیپلماسی مدرن، اصلی اساسی در تعاملات بینالمللی مطرح بوده که بدون آن، هرگونه مذاکرهای بیمعنا و بیثمر خواهد بود: اصل حسن نیت متقابل.
دیپلماسی، تنها در صورتی معنا و کارکرد دارد که طرفین حداقلی از اعتمادسازی و صداقت را در برخورد خود بروز دهند. در غیر این صورت، آنچه رخ میدهد نه یک فرآیند حل اختلاف، بلکه نوعی جنگ روانی، فرسایش راهبردی و فریب سیاسی است.
*******
دهها اسرائیلی در حال جاسوسی برای ایران هستند | جزئیات و آمار عجیب رسانه عبری
همشهری نوشت:
رسانههای عبری زبان از تکاپو و سردرگمی محافل امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل درباره دامنه نفوذ اطلاعاتی ایران و فعالیتهای آن در عمق اسرائیل سخن میگویند؛ سردرگمی و وحشتی که منجر به اقدامات وحشیانه شده است.
در پی کشف فعالیت دو صهونیست که تا کار گذاشتن دوربین در نزدیکی محل اقامت وزیر جنگ و بیمارستان محل مراجعه نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی هم پیش رفته بودند، حضور اطلاعاتی ایران در اسرائیل به یک کابوس برای محافل صهیونیستی تبدیل شده است.
پایگاه خبری اشدود نت در گزارشی در این رابطه این امر را یک پدیده نگران کننده توصیف و خبر داد، و در این رابطه نوشت، احتمالا دهها اسرائیلی به نفع ایران و علیه اسرائیل مشغول جاسوسی هستند.
در گزارش نسبتا تفصیلی که این رسانه عبری زبان در این رابطه منتشر کرد، خبر داد، اکثر جاسوسها ابتدا فعالیتهای پیش پا افتادهای را انجام و بعد از آن ماموریتهای سنگین تری به آنها محول شده است و تا رصد مناطق و اماکن حساس که برای ایرانیها اهمیت دارد هم پیش رفتهاند و دست آخر به تعقیب و مراقبت تردد مسئولین اسرائیلی و شاید تا آماده سازی برای ترور آنها هم پیش رفتهاند.
در ادامه این گزارش آمده است امروز اسرائیلیهای زیادی با گرایشهای مختلف در مقابل دریافت پول جاسوسی میکنند، آیا ما با پدیده جدیدی که تاکنون بی سابقه بوده است، مواجه شدهایم، آیا اسرائیلیها اسرائیل را به پول فروخته اند؟
به اعتقاد تهیه کنندگان این گزارش طی دو سال گذشته تعداد جاسوسهای که کشف شدهاند از تعداد جاسوسهایی که طی ۷۵ سال گذشته در اسرائیل کشف شده بودند، فراتر رفته است. چه بلایی به سر میآید؟
۲۴ اسرائیلی در سال ۲۰۲۴ و ۱۰ اسرائیلی دیگر در سال ۲۰۲۵ به اتهام جاسوسی دستگیر شدهاند در حالی که به طور حتم این پایان کار نیست.
یکی از آخرین آنها جوان ۱۸ ساله از اهالی اشدود است که اخیرا اعلام شد به اتهام جاسوسی برای ایران دستگیر شده است تا به لیست بلندی از پروندههای اطلاعاتی و جاسوسی که بعد از ۷ اکتبر رسانهای شدهاند، اضافه شود.
خنثی شدن ۱۹ عملیات جاسوسی و محاکمه ۳۴ اسرائیلی در این رابطه نشان از حجم و گستردگی این پدیده دارد.
نهادهای امنیتی امروز با این امر به عنوان یک خطر و تهدید مستقیم و حقیقی برای امنیت اسرائیل میپردازند.
یک منبع امنیتی در این رابطه تاکید کرد، مسئله به یک یا دو فرد مربوط نمیشود، بلکه ما با یک پدیده بسیار گسترده در جامعه اسرائیل مواجه هستیم که تا به امروز نتوانسته ایم عمق و شدت تاثیر آن را بر امنیت اسرائیل مشخص کنیم.
امروز نهادهای اطلاعاتی اسرائیل با باند، گروه یا خانواده جنایتکار خاصی مواجه نیست بلکه جاسوسها از طیف و گروه و دستهای هستند، از جوان گرفته تا پیر، از مهاجران جدید گرفته تا متولدین در اسرائیل، از یهودی گرفته تا عرب، از حریدی گرفته تا سکولار همگی در میان افراد دستگیر شده دیده میشوند، در حالی که تنها نقطه مشترک بین آنها فعالیت در مقابل دریافت پول است، آنها در مقابل پول حاضر به انجام هر کاری هستند.
همچنین مسئله دیگری که میتوان از این امر برداشت کرد آن است که مردم اسرائیل تعلق چندانی به اسرائیل و امنیت آن ندارند، یا شرایط آنها آنقدر بد است که زمین و زمان را به خاطر شرایطشان ملامت کرده و در مقابل دریافت پول هر کاری را انجام میدهند.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است، ایرانیها دهها نفر از عوامل را در داخل اسرائیل به کار گرفتهاندو نهادهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل به خوبی میدانند که این روند رو به افزایش است وپیش بینی میکنند که در حال حاضر صدها نفر از اسرائیلیها برای ایرانیها کار میکنند و دهها نفر از آنها آمادگی انجام عملیات مختلف را هم دارند.
******
کن نباید «روستایی» را به سمت پناهی و رسولاف ببرد
فرهیختگان نوشت:
شاید اگر روستایی حجم استقبال از متری شیش و نیم را تجربه نمیکرد، به مانند جعفر پناهی و رسولاف بار سفر از کشور را میبست، اما مسئله اینجاست که به نظر میرسد روستایی فیلمساز زیرزمینی نیست. روستایی میداند که اگر میخواهد سینمایش دیده شود، الان وقت خوبی برای حضور در اروپا نیست. او در این گیر و دار دست به اقدامی منطقی میزند و برای فیلم جدیدش هم به دنبال مجوز میگردد. از طرفی، دولت هم مایل به همکاری با اوست و نمیخواهد یکی از جدیترین فیلمسازهای تراژدیسازش را از دست بدهد.
دو روز قبل خبری از طرف کن منتشر میشود مبنی بر پذیرفته شدن فیلم روستایی در کن. یک روز قبل از انتشار این خبر، رائد فریدزاده مصاحبهای میکند و میگوید فیلم روستایی مجوز اکران بینالمللی دارد و این یعنی میان ارشاد و روستایی آتشبس برقرار شده است. با این حال، آنچه اهمیت دارد اکران زن و بچه در پاریس نیست و مسئله اصلی اکران در تهران است. برای اینکه ببینیم آیا فیلم روستایی برای مخاطب ایرانی هم اکران خواهد شد یا نه، از طرف وزارت ارشاد پیگیر ماجرا شدیم. اخبار برآمده از برخی تهیهکنندگان و البته مسئولان ارشاد نشان میدهد گیر و گرفت زن و بچه مانند برادران لیلا نیست. بر اساس شنیدههای ما در «فرهیختگان»، گفته میشود زن و بچه روستایی ممیزها را رد نکرده و اگر این گزاره درست باشد، خیلی در صف دریافت مجوز نخواهد ماند. با این تفاصیل، گمانهزنیها میگویند اگر مسئلهای پیش نیاید، فیلم روستایی را در اکران 1404 خواهیم دید.
آنچه واضح است، از داخل اخبار خوشی برای زن و بچه روستایی به گوش میرسد، اما ماجرای فیلم روستایی و کن کمی پیچیده است. فیلم روستایی در دقیقه 90 به کن اضافه شده و این اولین بار نیست که یک اثر ایرانی، خارج از لیست اولیه به کن میرود. سال گذشته هم دانه انجیر معابد لحظات آخر به جشنواره کن اضافه شد و مورد اقبال جشنواره کن قرار گرفت. اینکه چرا جشنواره کن چنین امتیازی را برای کارگردانان ایرانی قائل میشود هنوز مشخص نیست، اما به نظر میرسد جشنواره فرانسوی زیادی به فیلمهای ایرانی علاقه نشان میدهد و فضای بازی را برای آنها باز کرده است.
فضای بازی که بیش از حد خوشبینانه است اگر آن را بدون نگاه سیاسی تماشا نکنیم. اینکه جشنواره فرانسوی دو فیلم ایران را به کن میبرد و یکی از آنها با مجوز و دیگری بدون مجوز است، نشان میدهد استراتژی سال گذشته جشنواره فرانسوی برای صرفاً بها دادن به فیلمهای زیرزمینی ایران شکست خورده و سطح کیفی زیرزمینیها به حدی پایین بوده که نمیشود تنها آنها را وارد بازی کرد. از طرفی کارگردانهایی مانند روستایی هم از این فرصت استفاده میکنند و با فرش قرمزهای فرانسوی عکس یادگاری میگیرند.
با همه این اتفاقات، باید بیش از حد خوشبین باشیم اگر فیلم روستایی را بدون درونمایههای برای جشنواره اروپایی بدانیم. آنطور که از داستان زن و بچه پیداست، این فیلم را میتوان ذیل درام-اجتماعیهای سینمای دهه نود شمسی دستهبندی کرد و این موضوع نشان میدهد سینمای روستایی با این اثر تغییری جدی (حداقل از نظر ژانر) نکرده است.
******
انرژی ممنوعه ما!
جوان نوشت:
ایران انرژی هستهای میخواهد چه کار؟ این جمله را رئیسجمهور امریکا، همزمان با تحمیل فشارهای سیاسی، اقتصادی و رسانهای سرود؛ جملهای با لحنی تحقیرآمیز که قرار بود تردیدی عمیق را در ذهنها بکارد: آیا کشوری، چون ایران، با آن همه منابع نفت و گاز، واقعاً نیازی به انرژی هستهای دارد؟ اما درست در بحبوحه همین جنگ روانی، خود فرمانهایی را امضا میکند که مسیر توسعه صنعت هستهای کشورش را هموار میکند؛ مسیری برای استقلال انرژی، اقتدار دفاعی و تضمین آینده اقتصاد دیجیتال. این تناقض آشکار، نه فقط یک دروغ سیاسی، بلکه نماینده یک الگوی فکری در سیاست خارجی امریکاست؛ آنچه برای ما حق است، برای دیگران ممنوع. انرژی هستهای اگر در واشینگتن توسعه یابد، «هوشمندانه» و «راهبردی» است، اما اگر در تهران بومی شود، «ماجراجویانه» و «تهدیدآمیز» تلقی میشود. عجبا!
آمـریکا همچنـان یکـی از بزرگترین مصـرفکنندگان برق در جهـان است. طبق اعلام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حدود ۵/۱۶ درصد برق این کشور از طریق ۹۴نیروگاه هستهای تأمین میشود، اما رئیسجمهور امریکا با امضای مجموعهای از دستورات اجرایی، نشان داد این میزان کافی نیست، آنها خواهان ساخت نیروگاههای بیشتر و استخراج و غنیسازی داخلی اورانیوم هستند تا امنیت انرژی را از ریشه وابستگی به واردات نجات دهند.
دقیقاً در همین نقطه، قیاس معنا پیدا میکند: اگر کشوری با این سطح از توسعه و تنوع منابع انرژی، هنوز انرژی هستهای را ضروری میداند، چرا ایران که با بحرانهای مکرر تولید و مصرف روبهرو است، نباید چنین نگاهی داشته باشد؟
در این میان، ایرانمان یکی از معدود کشورهای در حال توسعه است که موفق شده با اتکا بر توان داخلی، به دانش چرخه سوخت دست یابد.این موفقیت با هزینهای سنگین حاصل شده است: تحریم، ترور، خرابکاری و فشار سیاسی مستمر، اما با وجود همه این موانع، کشورمان توانسته است زیرساختهایی بسازد که حالا نهتنها پاسخگوی نیاز داخل است، بلکه ظرفیت صادرات دانش نیز دارد. این زیرساختها باید حفظ و تقویت شوند، نه متوقف یا معلق در برزخ بیتصمیمی.
از سوی دیگر، عقبنشینی از صنعت هستهای، پیام ضعف و انفعال به جهان ارسال میکند. دشمنان ملت ما این صنعت را نه به دلیل خطر نظامی، بلکه به دلیل ارزش راهبردی و قدرتآفرینی آن هدف قرار میدهند. وقتی در توافقات بینالمللی، خطوط قرمز هستهای کشور نادیده گرفته میشود، این پیام صادر میشود که ایران حتی بر فناوری بومیشده خود نیز ایستادگی ندارد. چنین نگاهی، امنیت ملی و اقتدار فناوری ما را زیر سؤال میبرد. در شرایطی که امریکا خود را برای دوران پسافسیلی آماده میکند و حتی برنامههایی برای تأمین برق مراکز هوش مصنوعی با انرژی هستهای در نظر دارد، غفلت از توسعه این صنعت در داخل، چیزی فراتر از یک اشتباه راهبردی است.
این عقبنشینی، به معنای سپردن آینده انرژی کشور به دست گاز و برق نیمهجان است، آن هم در جهانی که رقابت بر سر امنیت انرژی، نفسگیرتر از همیشه شده است. واقعیت این است که انرژی هستهای برای کشور ما یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی ناگزیر است. کشوری با این سطح از جمعیت، با اقلیمی گرمتر از گذشته، با اقتصادی نیازمند جهش صنعتی و با تحریمهایی که هرازچندگاهی به واردات برق و گاز هم نفوذ میکند، باید روی پای خود بایستد، نهفقط در عرصه سیاست، بلکه در میدان انرژی و فناوری. توسعه صنعت هستهای به معنای ساخت بمب نیست بلکه ساختن آیندهای است که در آن قطع برق و خاموشی کارخانهها به مسئلهای تاریخی تبدیل میشود.
این توسعه، پاسخی فنی است به یک مسئله ملی. انرژی هستهای برای ایران ما، همانقدر معنادار و مشروع است که برای امریکا، فرانسه یا چین. تنها تفاوت آن است که ما باید این مسیر را زیر سایه فشارها و تحریمها طی کنیم و دقیقاً به همین دلیل، ادامه دادن این مسیر، بخشی از هویت مقاوم و مستقل ماست.
******
نفس تازه بورس با سيگنالهاي رم
به گزارش اعتماد بورس تهران هفته را با رنگ سبز آغاز كرد. ظاهرا سهامداران بوي بهبود از اوضاع جهان پيرامون را شنيده بودند. در تمام دو ماهه اخير يكي از مهمترين اتفاقاتي كه باعث شده كه شاخص ريزش نكند، جريان مثبت مذاكرات ايران و امريكا بوده است؛ مذاكراتي كه كماكان در جريان است، برهمين اساس هم در شروع معاملات روز شنبه، بسياري از نمادها با افزايش تقاضا روبهرو شدند و شاخص كل هم مسير صعودي را در پيش گرفت.
روز گذشته شاخص كل با رشد 0.85درصدي به محدوده 3 ميليون و 130 هزار واحد رسيد. شاخص كل هموزن نيز با رشد 0.42درصدي به محدوده 959 هزار واحد رسيد. ارزش معاملات خرد روزگذشته نيز در محدوده 14 همت بود كه نشان از خروج بازار از وضعيت ركودي دارد.
روز شنبه گروه فولاد يكي از برندگان اصلي بازار بود. نمادهاي بزرگ اين گروه با رشد قيمت و حجم بالاي معاملات همراه شدند. گروههاي بانكي و خودرويي هم شرايط نسبتا خوبي داشتند. از نگاه تحليلگران بازار سرمايه، در حال حاضر بورس در نقطه حساسي ايستاده؛ از يك طرف اخبار خوب ميتواند بازار را بالا بكشد و ضررهاي گذشته را جبران كند، اما از طرف ديگر، اگر خبري منفي از مذاكرات يا اقتصاد داخلي منتشر شود، ممكن است ورق برگردد، به همين خاطر، پيشبيني ميشود كه كماكان فعالان بازار با احتياط حركت كنند و منتظر باشند، ببينند نتيجه گفتوگوها و در كنار آن وضعيت توليد صنايع بزرگ چه خواهد شد.
اميرعباس باقري، تحليلگر بازار سرمايه در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: روزگذشته، نخستين روز معاملاتي هفته در بازار سرمايه، با فضاي نسبتا مثبتي آغاز شد و شاخص كل بورس تهران توانست روندي رو به رشد را تجربه كند. در روزهاي گذشته هم كه اخبار مثبتي از مذاكرات بين ايران و امريكا در رم منتشر شده بود توانسته بود جو رواني بازار را تا حدودي مساعد كند. اين اخبار كه به نظر ميرسد همراه با نوعي پيشرفت يا دستكم كاهش تنشها در فضاي بينالمللي است، بر نگاه فعالان بازار تاثير گذاشته و باعث افزايش تمايل به خريد در برخي گروههاي مهم بورسي شده است. باقري ميافزايد: يكي از گروههايي كه ديروز معاملات قابلتوجهي را تجربه كرد، گروه بانكي بود. سهمهاي مهم اين گروه با افزايش تقاضا مواجه شدند و در برخي نمادهاي شاخص، صفهاي خريد تشكيل شد. اين موضوع نشاندهنده اميدواري فعالان بازار نسبت به آينده مذاكرات و تاثيرات آن بر سيستم مالي كشور است. گروه خودرويي نيز شرايط نسبتا مشابهي داشت و برخي نمادهاي پرمعامله در اين گروه نيز با رشد قيمت روبهرو شدند. به گفته تحليلگر بازار سرمايه، در ميان صنايع بزرگ، گروه فولادي هم ديروز در وضعيت مثبتي قرار داشت. نمادهاي مطرح اين گروه نه تنها روندي صعودي داشتند، بلكه در برخي موارد با حجم معاملات خوبي همراه شدند. اگر اين روند مثبت در روزهاي آينده ادامه يابد، ميتوان اميدوار بود كه بازار سرمايه بتواند بخشي از ضررهاي گذشته را جبران كرده و روندي باثباتتر به خود بگيرد. با اين حال، تحليلگران بازار بر اين نكته تاكيد دارند كه ادامهدار بودن اين روند مثبت به شدت به اخبار سياسي و اقتصادي وابسته است. در حال حاضر، وضعيت بازار شكننده است و در صورتي كه خبرهاي منفي از مذاكرات يا تحولات اقتصادي داخلي منتشر شود، بازار ممكن است از همين نقطه با فشار فروش مواجه شده و دچار افت شود. در واقع، بازار در يك وضعيت دوگانه قرار دارد؛ از يكسو پتانسيل رشد در صورت دريافت اخبار مثبت وجود دارد و ازسوي ديگر خطر ريزش در صورت انتشار اخبار منفي همچنان پابرجاست.
******
توقف غنیسازی اورانیوم مطالبه آمریکا نیست، آرزوی اسرائیل است!
سید جلال ساداتیان، دیپلمات سابق گفت: اینکه آمریکا در مذاکره اصرار دارد «ایران نباید غنیسازی داشته باشد» در واقع مطالبه اسرائیل است و تأکید امریکا بر توقف آن با این هدف است که در نهایت به اسرائیل بگوید، همه کارکرد اما ایران زیر بار نرفت!
سید جلال ساداتیان، دیپلمات و سفیر اسبق ایران در انگلستان در گفتگو با «اطلاعات آنلاین» درباره فضای احتمالی دور پنجم مذاکره ایران و آمریکا اظهار داشت: رویدادهایی که بعد از دوره چهارم مذاکره روی داد که هم دونالد ترامپ و هم ویتکاف به طور جدی اعلام کردند، ایران نباید غنیسازی داشته باشد. آنچه اهمیت دارد، این است که چرا چنین اظهاراتی بلافاصله بعد از دور چهارم گفتگوها مطرح شد؟ برای اینکه در دور چهارم بر سر آنچه به توافق برسیم، آمریکا باید ضمانت بدهد. چه ضمانتی؟ اینکه کنگره مصوبه رفع تحریمها را صادر کند. اما حالا که دور پنجم مذاکرات هم انجام شد، می توان گفت حرف و حدیث های هفته گذشته از جانب آمریکایی ها بیشتر بازی رسانه ای بود تا به نوعی بنیامین نتانیاهو و در کل اسرائیل را سرگرم کنند.
تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه گفت: دونالد ترامپ در حالی باید کنگره را در صورت توافق با ایران راضی کند که بیشتر اعضای کنگره تحت لوای لابی اسرائیل به «آی پک» معروف هستند، قرار دارند. بنابراین رییس جمهور ایالات متحده کار دشواری برای جلب رضایت کنگره دارد. البته ترامپ قانونا می تواند برای چند بار متوالی تحریم ها را به مدت ۱۸۰ روز لغو کند تا در فرصت لازم، رای مثبت اعضای کنگره را جلب کند. از سوی دیگر ترامپ در دیدار با نتانیاهو در کاخ سفید و همچنین در سفر به کشورهای خاورمیانه نسبت به رییس جمهور اسرائیل نوعی بیتوجهی محض نشان داد تا بتوان اینطور گفت رییس جمهور آمریکا، نخست وزیر اسرائیل را به شکلهای مختلفی از خودش دور کرد.
ساداتیان افزود: اینکه آمریکا در مذاکره اصرار دارد «ایران نباید غنیسازی داشته باشد» در واقع مطالبه اسرائیل است که توسط آمریکاییها اعلام میشود. به عبارتی آمریکا در نهایت به غنی سازی ایران رضایت خواهد داد. حتی با پذیرش این شرط ایران که در قبال برداشتن همه تحریمها، غنی سازی را گام به گام از ۶۰ درصد به ۲۰ درصد و کمتر برسانیم؛ ایران حتی درباره بمب اتم هم خواستار مشارکت کشورهای همسایه از جمله عربستان شده است.
وی توضیح داد: به نظر میرسد دونالد ترامپ خواستار توافق با ایران است و تأکید بر توقف غنیسازی ایران هم با این هدف است که در نهایت به اسرائیل بگوید، همه کار کرد اما ایران زیر بار نرفت و لازم بود با جمهوری اسلامی توافق کنم. در واقع عمان هم بر همین مبنا واسطه شده است.
ساداتیان یادآور شد: مانع بزرگی در راستای توافق مشاهده نمیشود. یعنی ایران و آمریکا در نهایت به اشتراک نظر درباره شرط و شروط تعامل خواهند کرد.