در دنیایی که قدرت ذهنی را اغلب با سخنرانیهای پرشور، موفقیتهای پرزرقوبرق یا نمایشهای پرهیجان مرتبط میداند، حقیقت ماجرا بسیار آرامتر و درونگراتر از آن چیزیست که تصور میشود. تابآوری واقعی در سکوت شکل میگیرد. در ادامه با شش عادت آرام، اما تأثیرگذار آشنا میشویم که اغلب در افرادی دیده میشود که از قدرت ذهنی بالا و تابآوری برخوردارند؛ عادتهایی که بیسروصدا، اما مداوم، زرهی درونی برای مواجهه با چالشهای زندگی میسازند..
۱- مکث قبل از پاسخ دادن
چند بار شده که پاسخی ناگهانی و از سر واکنش دادهاید و دقایقی بعد از آن پشیمان شدهاید؟ افرادی که تابآوری بالا دارند، پیش از واکنش نشان دادن، اندکی مکث میکنند. مثلاً یک نفس عمیق میکشند، جرعهای آب مینوشند یا نگاهی کوتاه به اطراف میاندازند. این وقفهی کوچک، دو نقش اساسی دارد: اول، از بالا رفتن ناگهانی هورمون استرس (کورتیزول) جلوگیری کرده و به حفظ آرامش ذهنی کمک میکند؛ دوم، نشانهای از احترام به خود است: «کلماتم ارزش انتخاب دقیق دارند».
در جلسات پرفشار دنیای مالی، افرادی که بیش از همه تحسین میشوند، آنهایی نیستند که سریعتر حرف میزنند، بلکه کسانی هستند که پیش از صحبت، کمی صبر میکنند و سپس با آرامش و اقتدار حرف میزنند. دفعه بعد که کسی شما را به چالش کشید، سعی کنید در ذهنتان تا عدد سه بشمارید و سپس مشاهده کنید چگونه تأثیر حرفتان چند برابر میشود.
۲. نوشتن شکرگزاریهای روزانه
بسیاری از افراد دفتر یادداشت دارند، اما کسانی که قدرت ذهنی بالایی دارند، از دفتر خود به عنوان زمین تمرین خوشبینی استفاده میکنند. نوشتن روزانهی سه چیز مثبت، حتی در بدترین روزها، به مغز یاد میدهد بهجای تمرکز بر تهدیدها، بهدنبال نکات مثبت باشد.
مطالعات نیز این اثر را تأیید میکنند. یک پژوهش نیمهتجربی در سال ۲۰۲۲ نشان داد دانشآموزانی که روزانه مطالبی در مورد شکرگزاری مینوشتند، در مقایسه با گروه کنترل، تابآوری تحصیلی بیشتری از خود نشان دادند. این کار نهتنها احساس خوبی ایجاد میکند، بلکه واکنش مغز به استرس را نیز بازسازی میکند.
۳. محافظت از انرژی با گفتن «نه»های ملایم
افراد دارای تابآوری بالا هنگام رد درخواستها، نیازی به بهانهتراشی ندارند. بدون عذرخواهی یا توضیح طولانی، بهسادگی و مؤدبانه میگویند: «این هفته سرم شلوغ است و نمیتوانم قبول کنم. ممنونم که به فکر من بودید.» این قاطعیت آرام، به حفظ انرژی برای اولویتها کمک کرده و در عین حال، رابطهها را دچار چالش نمیکند و از احساس پشیمانی یا خشم پس از قبول مسئولیتهای اضافی جلوگیری میکند.
اگر در این زمینه ضعف دارید، با گامهای کوچک شروع کنید: دعوت به یک جلسهی فرعی را رد کنید، در یک گروه چت بیفایده شرکت نکنید، یا مسئولیت داوطلبانهی سومی را نپذیرید. هر «نه» عضلهی مرزگذاری را تقویت میکند و حتی باعث افزایش احترام دیگران میشود، زیرا حالا شما را فردی میدانند که صاحب زمان خودش است.
۴. تمرکز بر یک کار در هر لحظه
درحالیکه انجام چند وظیفه در لحظه بهظاهر بهرهوری را افزایش میدهد، تحقیقات عصبشناسی بارها نشان دادهاند این کار تمرکز را کاهش داده و احتمال اشتباه را افزایش میدهد. افراد تابآور این موضوع را میدانند و ترجیح میدهند روی یک کار تمرکز کامل داشته باشند، حتی زمانی که فشار اجتماعی برای سرعت بیشتر وجود دارد.
آنجلا داکورث، روانشناس مشهور، میگوید: «عزم، یعنی شور و پشتکار برای اهداف بلندمدت.» تمرکز بر یک هدف، هستهی این پشتکار است. چه نوشتن یک مقاله باشد، چه کاشتن گوجهفرنگی یا توانبخشی پس از آسیب، اختصاص دادن زمانی بیوقفه به یک فعالیت مشخص، نتایج با کیفیتتری به دنبال دارد.
۵. استقبال از ناراحتی به عنوان درس زندگی
روتینهای راحت حس امنیت میدهند، اما رشد واقعی در دل دشواریهاست. روانشناس سوزان دیوید صریح میگوید: «ناراحتی، بهای ورود به یک زندگی معنادار است.» افراد تابآور این هزینه را همچون حق اشتراک ماهانه میپردازند. آنها داوطلبانه برای سخنرانی ثبتنام میکنند، تنها سفر میروند، وزنههای سنگینتر بلند میکنند یا گفتوگوهای دشوار را آغاز میکنند؛ دوزهای کوچک و کنترلشدهای از فشار که ظرفیتشان را افزایش داده و آسیب دیدن میشوند.
یک راهکار مفید نامگذاری احساسات است. بیان جملاتی مانند «این نگرانی است» یا «این عدم قطعیت است» بخش منطق مغز را فعال کرده و کنترل احساسات را آسانتر میکند. با این روش، ناراحتی دیگر یک هیولا نیست، بلکه معلمیست که مسیر مهارت بعدی را نشان میدهد.
۶. گفتوگوی درونی سازنده و پیوسته
افراد تابآور، مقابل آینه فریاد نمیزنند؛ بلکه در خلوت خود، گفتوگویی آرام، اما مداوم دارند. زمانی که برنامهها خراب میشود، بهجای اینکه بپرسند «چرا همیشه این اتفاق برای من میافتد؟»، از خود میپرسند: «چه چیزی میتوانم از این اتفاق یاد بگیرم؟» این نوع چارچوببندی، شکست را به داده جدید تبدیل میکند و نه حکم نهایی. به مرور زمان، صدای درونی از یک منتقد دائمی به یک مربی قابل اعتماد بدل میشود.
اگر گفتوگوی درونیتان خشن است، ترفندی از روانشناسی ورزشی را امتحان کنید: با خود در قالب دوم شخص حرف بزنید. مثلاً بگویید: «تو روزهای سختتری را هم پشت سر گذاشتی.» استفاده از «تو» فاصله روانی ایجاد کرده و پذیرش پیام را آسانتر میکند. وقتی این تمرین را تکرار کنید، بهتدریج لحن جملهها به «من» تغییر خواهد کرد؛ نشانهای از اینکه زاویه دید جدیدی برای خود ساختهاید.