تا حالا احساس کردهاید که با وجود استفاده از دهها اندیکاتور مختلف، هنوز هم نمیتوانید بازار را درست تحلیل کنید؟ بیش از ۹۰ درصد تریدرهای مبتدی در همین تله گیر میافتند. آنها فکر میکنند که هرچه اندیکاتورهای بیشتری اضافه کنند، شانس موفقیتشان بالاتر میرود. اما حقیقت برعکس است؛ این کار فقط تحلیل را پیچیده و شما را سردرگم میکند.
در این یادداشت که با استفاده از مقالهای در وبسایت مدیوم (Medium) نوشته شده است، توضیح میدهیم که چرا فقط ۵ اندیکاتور تریدینگ ویو برای تحلیل شما کافی است و این ۵ اندیکاتور کدامها هستند!
اگر فکر میکنید که اضافه کردن چندین اندیکاتور به چارت، تحلیلتان را بهتر میکند، متأسفانه در اشتباه هستید!
حقیقت این است که ۸۰ درصد اندیکاتورهای موجود در تریدینگ ویو (TradingView) صرفاً بازنویسی همان فرمولهای قدیمی هستند. این اندیکاتورها براساس اطلاعات گذشته کار میکنند؛ یعنی فقط گذشته را نشان میدهند، نه آینده را.
بیشتر تریدرهای تازهکار همین کار را میکنند:
نتیجه این کار چیست؟ یک چارت شلوغ که فقط دردسر برایمان میآورد و ترید (Trade) ما را با مشکل مواجه میکند.
اندیکاتورهای محبوب با وجود اینکه در جاهایی به درد ما میخورند، خیلی جاها برایمان مشکلساز میشوند. در ادامه ببینیم این اندیکاتورها چه مشکلاتی را برایمان ایجاد میکنند.
این اندیکاتور روی میانگین متحرک کار میکند. یعنی وقتی سیگنال میدهد، حرکت قیمت تا حد زیادی تمام شده است.
مشکل اساسی MACD این است که از تفاوت دو میانگین متحرک ساخته شده است. میانگینهای متحرک خودشان بر اساس قیمتهای گذشته محاسبه میشوند. پس عملاً شما دارید از یک اندیکاتور تأخیری استفاده میکنید که خودش از چندین اندیکاتور تأخیری ساخته شده است.
این اندیکاتور در بازارهای پرنوسان هم که اصلاً جواب نمیدهد و مدام سیگنالهای اشتباه تولید کند.
RSI با مقیاس ۰ تا ۱۰۰ خیلی جذاب به نظر میرسد. اما مشکل اینجاست:
وقتی بازار در ترند قوی صعودی است، RSI ممکن است مدتها در ناحیه اشباع خرید بماند.
در این حالت چه کار کنید؟
این مشکل از طراحی خود RSI نشأت میگیرد. این اندیکاتور فرض میکند که قیمت همیشه به میانگین بازمیگردد. اما در دنیای واقعی، ترندهای قوی میتوانند ماهها ادامه یابند. اگر فقط روی RSI تکیه کنید، بهترین فرصتهای بازار از دست میدهید.
این اندیکاتور برای سنجش مومنتوم طراحی شده، اما در عمل تعداد زیادی سیگنال اشتباه میدهد. استوکاستیک خاصه در شکستهای قوی یا ادامه روند اصلاً قابل اعتماد نیست.
دلیل این مسئله در نحوه محاسبه استوکاستیک نهفته است:
این اندیکاتور موقعیت قیمت فعلی را نسبت به کل محدوده قیمتی یک دوره مشخص میسنجد. اما بازار واقعی پیچیدهتر از این فرمولهای ساده است.
کلید موفقیت این ۵ اندیکاتور چیست؟
این ابزارها بر اساس حجم، نقدینگی و رفتار نهادها کار میکنند، نه بر اساس قیمتهای گذشته!
تفاوت اساسی این اندیکاتورها با ابزارهای سنتی در این است که آنها رفتار واقعی بازار را منعکس میکنند. بازار از پول ساخته شده، نه از قیمت. وقتی میفهمید پول کجا حرکت کرده، میتوانید جهت بعدی قیمت را پیشبینی کنید.
حالا این ۵ اندیکاتور کدامها هستند؟
چرا مؤثر است؟ این اندیکاتور نشان میدهد قیمت در کجا معامله شده، نه اینکه چطور حرکت کرده.
VPVR انقلابی در نحوه نگاه به بازار ایجاد کرده. بهجای اینکه صرفاً مسیر قیمت را دنبال کنید، میبینید که در هر سطح قیمتی چه مقدار حجم معامله شده. این اطلاعات نشان میدهد که کدام قیمتها برای معاملهگران مهم بودهاند.
وقتی حجم بالایی در یک سطح قیمتی معامله شده، یعنی خریداران و فروشندگان در آن نقطه توافق داشتهاند. این سطوح معمولاً بهعنوان نقاط حمایت یا مقاومت قوی عمل میکنند.
چطور استفاده کنیم؟
چرا مؤثر است؟ وقتی نهادها سفارشهای بزرگ میزنند، گپهای قیمتی ایجاد میشود. قیمت معمولاً برای پر کردن این گپها برمیگردد.
مفهوم Fair Value Gap بر اساس این اصل بنا شده که بازار همیشه بهدنبال کارایی است. وقتی قیمت بهدلیل فشار خرید یا فروش ناگهانی از یک منطقه عبور میکند، آن منطقه بهعنوان قیمت عادلانه باقی میماند.
بازار مانند یک مکانیزم خودتنظیم عمل میکند. اگر قیمت بدون معامله کافی از نقطهای عبور کند، بعداً احتمال بازگشت به آن نقطه بالا است. این به دلیل وجود سفارشهای معلق در آن سطح قیمتی است.
چطور استفاده کنیم؟
چرا مؤثر است؟ این نقاط همان جاهایی هستند که نهادها وارد بازار شدهاند؛ معمولاً آخرین کندل صعودی یا نزولی قبل از حرکت بزرگ.
Order Block مفهوم بسیار قدرتمندی است که از تحلیل رفتار نهادی آمده. نهادها بر خلاف معاملهگران خرد، نمیتوانند یکباره حجم بالایی از سفارشهایشان را اجرا کنند. آنها مجبورند به تدریج و در سطوح مختلف قیمتی وارد شوند.
آخرین کندل قبل از حرکت بزرگ، نشاندهنده آخرین نقطه تجمع سفارشهای نهادی است. وقتی قیمت به این نقطه برمیگردد، احتمال واکنش مثبت بالاست، چون هنوز سفارشهای معلق در آن منطقه وجود دارد.
چطور استفاده کنیم؟
چرا مؤثر است؟ بازار تحت تأثیر جلسات معاملاتی مختلف است، خاصه جلسات لندن و نیویورک.
یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر حرکت قیمت، تفاوت در جلسات معاملاتی است. هر جلسه معاملاتی نقدینگی و نوسانپذیری خاص خود را دارد.
جلسه آسیا معمولاً آرامتر است و قیمت در محدوده کمتری حرکت میکند. اما وقتی جلسه لندن باز میشود، حجم معاملات افزایش مییابد. اوج فعالیت هم هنگام همپوشانی جلسات لندن و نیویورک است.
چطور استفاده کنیم؟
چرا مؤثر است؟ ATR نوسانپذیری میانگین دارایی را نشان میدهد و برای تعیین اندازه پوزیشن و کنترل ریسک عالی است.
بسیاری از تریدرها اشتباه میکنند که همیشه استاپ ثابت استفاده کنند. مثلاً همیشه ۲۰ پیپ یا ۵۰ پیپ. اما هر دارایی نوسانپذیری متفاوتی دارد. حتی یک دارایی در زمانهای مختلف نوسانپذیری متفاوتی دارد.
ATR این مسئله را حل میکند. این اندیکاتور میانگین نوسانپذیری واقعی را در یک دوره مشخص محاسبه میکند. بنابراین استاپتان متناسب با شرایط بازار خواهد بود.
چطور استفاده کنیم؟
فرض کنید دارید یک جفت ارز را قبل از شروع جلسه لندن بررسی میکنید:
موقعیت:
این سناریو نمونهای عالی از این است که چطور ابزارهای پیشرفته کمک میکنند تا منطق بازار را درک کنیم. شکست سقف آسیا در ظاهر حرکت صعودی به نظر میرسد، اما اندیکاتورهای هوشمند چیز دیگری میگویند.
تصمیم: منتظر واکنش نزولی در Order Block میمانید. سپس وارد معامله فروش میشوید.
در همین حال:
نتیجه: معاملهتان به هدف میرسد. نه به خاطر شانس، بلکه به خاطر دنبال کردن منطق نهادها.
ساخت یک سیستم معاملاتی مؤثر نیازمند درک عمیق از رفتار بازار است. شما نمیتوانید صرفاً چند اندیکاتور را کنار هم بگذارید و انتظار سود داشته باشید.
ابتدا باید فلسفه معاملاتیتان را مشخص کنید. آیا میخواهید مثل نهادها عمل کنید یا در برابر آنها؟ جواب واضح است: با آنها.
پیشنهاد ما:
اکثر اندیکاتورهای محبوب به این دلیل محبوب هستند که ساده به نظر میرسند. اما نکته کلیدی برای موفقیت در آموزش ترید ارزهای دیجیتال سادگی نیست، بلکه دقت، تایمینگ و درک بافت بازار است.
موفقیت در بازارهای مالی به معنای شناخت زبان بازار است. بازار مانند یک ارگانیسم زنده عمل میکند که رفتار قابل پیشبینی دارد. اما برای فهم این رفتار، باید از ابزارهای درست استفاده کنید.
پس دیگر اندیکاتورهای تأخیری را روی هم نچینید. بهجای این کار، شروع به استفاده از ابزارهایی کنید که حجم، نقدینگی و هدف واقعی بازار را نشان میدهند. تفاوت ظریف است، اما همین تفاوت شما را از یک قمارباز به یک تریدر هدفمند تبدیل میکند.