احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی خود یادداشتی با عنوان «عذابِ ناترازی» نوشت که با انتقادی تند از بیتوجهی به قوانین طبیعت همراه است. وی ریشه بحرانهای زیستمحیطی و انرژی را در بیاعتنایی به علم و عقل دانسته است.
مگر قوانین طبیعت با کسی شوخی دارد؟ مگر خداوند قوانین طبیعی را مهمل آفریده است؟ هر فرد و گروه و دولتی که قوانین طبیعت را زیر پا بگذارد، پوستش کنده است حال میخواهد ادعای دینداری یا بیدینی داشته باشد! این ناترازی خطرناک که جانب آب و خاک و برق و انرژی را گرفته است، صفر تا صدش نتیجهٔ زیر پا گذاشتن قوانین طبیعت است. قوانین طبیعت را علم کشف میکند و عقل به کار میبندد. علم و عقل اساس حکمرانی است.
یک خداپرست واقعی میداند که این دو، سنت الهیاند و نقض آنان عذابِ ناترازی به دنبال دارد. یک خداپرست قلابی یا خرافی، گمانش این است که قوانین طبیعت نه سنت الهی که اموری خلافِ ارادهٔ خداوندند! بنابراین نه فقط آنان را خوار میشمرد بلکه به نقض آنها افتخار میکند. گمان میکنند دعا جانشین رعایت قوانین هستی و طبیعت میشود، حال آنکه دعا برای قرب انسان به خداست و در صورتی مؤثر است که همراه با خشوع قلبی و اعتراف به اشتباه و بازگشت به مسیر درست باشد.
اگر کسی فکر کند با نماز و روزه و نیایش و گریه و زاری، دعایش مستجاب میشود، حال آنکه از روی عُجب و غرور خطاهای خود را نمیبیند و به آنها اعتراف نمیکند، در اشتباه به سر میبرد. شرط نخست استجابت دعا اقرار به ذنوب است. کسی دعایش مستجاب میشود که مانند برادران یوسف اقرار کند: انّا کنّا خاطئین! با عُجب و حقبهجانبی، فریاد استغاثهای به آسمان نمیرسد!