سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
در مصاحبه دبیر شورایعالی امنیت ملی با غسّانبنجدّو چه گذشت؟
اخطار قاطع لاریجانی به آمریکا
دکتر علی لاریجانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی در جریان سفر خود به لبنان و در مصاحبه با غسّان بن جدّو، مدیر خبرگزاری المیادین، درباره آمریکا گفته است: آمریکاییها باید تکلیف خود را روشن کنند؛ وقتی همزمان از مذاکره و جنگ حرف میزنند یعنی نفهمیدهاند که جنگ بیفایده است.
به گزارش جماران، او تصریح میکند: اگر آمریکاییها بفهمند که جنگ جز خسارت برایشان ندارد، به سمت مذاکره خواهند رفت و ایران هرگز در جنگ تسلیم نخواهد شد.[۱]
*تفسیر سخن دکتر لاریجانی این است که آمریکا هنوز نفهمیده جنگ بی فایده است و تنها هنگامی از مذاکره واقعی حرف خواهد زد که متوجه این حقیقت بزرگ بشود.
و این حقیقت بزرگ چگونه در مقابل چشمان آمریکا تصویر میشود؟!
یک احتمال مهم در قبال پاسخ این سؤال "پاسخ قاطع ایران" است.
این معنای سخن دکتر لاریجانی است که ترجمان فرکانس آن برای آمریکاییها حاوی مطلب مهمی است.
مطلب مهمی که میگوید ایران در ادامه پاسخ به آمریکا و اسرائیل در جنگ اول؛ خود را آماده کرده تا در صورت هرگونه تحرّک احتمالی؛ پاسخی به شدت خردکننده و شوکآور به آمریکا و سگ هار او در منطقه وارد آورد.
یک پاسخ تنبیهی بزرگ و بسیط که بر مبنای آنچه لاریجانی گفته؛ متضمن پیام بیفایدگی جنگ برای آمریکا نیز خواهد بود. (اگر آمریکاییها در بعد دیگری قادر به فهم بیفایدگی جنگ نباشند!)
روی دیگر سخن لاریجانی آن است که ایران اسلامی از آنجا که خواستار هیچ جنگی نیست؛ طبعا راهبردهای دفاعی خود را به گونهای تنظیم کرده که بتواند با پاسخی قاطع؛ ریشه جنگ را بخشکاند و دشمن را متوجه عبث بودن جنگ بکند.
***
آیا روند کاهش نرخ تورم سالانه ادامه خواهد یافت؟
کلید ادامه کاهش تورم در دستان بودجهریزان ۱۴۰۵
موسم آغاز نوشتن لایحه بودجه برای سال آینده (۱۴۰۵) فرا رسیده است.
در همین راستا، بهروز محبی نجمآبادی، عضو هیئت رئیسه کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در مصاحبه با ایرنا تأکید کرد: تاکید دولت و مجلس بر عدالت محوری، افزایش شفافیت و تقویت نظارت و ارزیابی در بودجه سنواتی سال ۱۴۰۵ است.
او همچنین با اشاره به تاکید رئیس جمهور پزشکیان برای بهبود معیشت مردم طبق بودجه سال آینده، گفته است: باید بودجه به نحوی طرح ریزی شود که بخش قابل توجهی از معیشت و سفره مردم بهبود یابد. همچنین تحول عظیم در زیرساختها و ارتقاء شرایط تولید کشور از مسائل مهمی است که ضروری است در اصلاح ساختار بودجه آن را مدنظر قرار داد.[۲]
*بودجه یک مبحث ساختاری مهم است که توجه به هر رکن آن میتواند تأثیرات ملموس خود را بصورت آنی نشان دهد.
به همین لحاظ نیاز است که دلسوزان و کارشناسان متعهد یک نگاه جامعالاطراف به بودجه داشته باشند و مهامّ امور را حتما در قبال آن در نظر بگیرند.
یکی از این مهمترین امور که توجه به آن در لایحه بودجه میتواند رخدادهای مهمی را در راستای بهبود معیشت مردم رقم بزند؛ "میزان افزایش درآمدهای مالیاتی کشور" است.
به لحاظ علم اقتصاد باید دانست که نرخ تورم سالانه به شدت از این سطح افزایش مالیاتی پیروی میکند و از همین رو ضروریست که کارشناسان محترم در دولت و مجلس؛ درصد افزایش را به گونهای تنظیم کنند که بتوان همچون سال گذشته به کاهش نرخ تورم سالانه امیدوار بود.
دقت آنکه نرخ تورم سالانه اقتصاد ایران پس از ۳ سال توانست سال گذشته کاهشی حدود ۱۰ درصدی را تجربه کند. و این نبود مگر تصمیم دولت پزشکیان برای کاهش حدود ۹ درصدی درآمدهای مالیاتی دولت در لایحه بودجه ۱۴۰۴.
کاهشی که دقیقا به همان میزان موجب کاهش تورم سالانه شد. (زیرا نرخهای بازار به شدت به این عدد توجه دارند و خود را متناسب با آن تغییر میدهند)
جالب است بدانیم در تمام طول سه سالی که اقتصاد ایران نرخ تورم بالای ۴۰ درصد را تجربه میکرد؛ میزان افزایش مالیاتها در لوایح بودجه آن ۳ سال نیز همواره بیش از ۴۰، ۵۰ و ۶۰ درصد بود.
اکنون با توجه به آن تجربه تلخ و این تجربه شیرین؛ نیاز است تا دولت و مجلس در یک همیاری آشکار همچنان به قید عقلانیت و منطق در تعیین سطح افزایش درآمدهای مالیاتی کشور و میزان ضرایب مالیاتی توجه داشته باشند و این درصد مادر و تأثیرگذار را به گونهای بر اساس واقعیتها و امکانات طراحی کنند که بتوان به کاهش بیش از این نرخ تورم سالانه امیدوار بود.
دقت شود که تعیین این درصد از هماکنون تا سال آینده بر نرخ تورم اثرگذار خواهد بود.
برخی کارشناسان معتقدند در صورت تداوم تدابیر خردمندانه در لایحه بودجه؛ نرخ تورم میتواند به کانال ۲۰ درصد نیز وارد شود و مجددا کاهشی چشمگیر را تجربه کند.
جلوگیری از بلندپروازیهای اجرایی و پروژهای در دولت، توجه بیشتر به ظرفیتهای قانون هدفمندی برای درآمدزایی، توجه به قانون مهم و راهبردی اخذ مالیات از خانههای خالی، رصد فرارهای کلان مالیاتی، احصاء حفرههای مالیاتی پنهان و توجه به قانون اخذ مالیات از سوداگری؛ جملگی از موارد مهمی است که میتواند ضمن خلق منابع درآمدی جدید، پایدار و فراوان برای دولت اما از واردآوردن فشار مالیاتی بر گرده مردم جلوگیری کند و ایضا سببساز کاهش تورم شود.
تأکید میشود که امر اساسی در تحلیل و تدوین درآمدهای مالیاتی دولت در لایحه بودجه سال آینده و بلکه همیشه بایستی عزیمت از محل درآمدهای خرد به سمت درآمدهای کلان یا ظرفیتهای مغفول مالیاتی باشد.
پیوست این مسئله هم البته نظارت کارای دولت و قوه قضائیه بر بازار و قیمتهاست تا نرخ تورمی که بدین واسطه (کاهش درآمد مالیاتی دولت) کاهش مییابد؛ با قیمتگذاریها و گرانیهای بیقاعده دچار افزایش مجدد نشود. یعنی دولت نباید اجازه دهد هنگامی که از درآمد خود به نفع مردم چشمپوشی میکند اما کسی پیدا بشود که از محل این نجابت سوء استفاده کند.
سوء استفاده مذکور نیز از دو محل متصور است:
یکم: قیمتگذاری بیقاعده بر اساس نرخ تورم قبلی و مالیاتهای سابق و در ادامه بیاثر سازی کاهش نرخ تورم واقعی نزد معیشت مردم. کاهشی که بواسطه چشمپوشی دولت از افزایش مالیات درآمدهای خرد ایجاد شده است.
دوم: ستاندن مالیات موضوعه دولت از مردم توسط صاحبان درآمدهای کلان که در سیاستهای مالیاتی معقول باید مالیات معقول بپردازند.
دقت شود که این نوع سوء استفاده هم در پرتو قیمتگذاری بیقاعده و نبود نظارت دولت حادث میشود که میتواند سیاستهای درست دولت را بیاثر کند.
بدانیم دولتی که در حق مردم نجابت میکند و از نگاه کاسبکارانه به درآمدهای مالیاتی چشمپوشی میکند(مثل رفتار درست پزشکیان در نخستین لایحه بودجه دولتش برای سال ۱۴۰۴)؛ نباید با سستی و اهمال موجب بروز پدیده بیدولتی در بازار و بیدار شدن ژن سودپرستی توسط افراد طماع و گرانفروشان شود. چه در این حالت اثر نجابت دولت خنثی میشود.
نمایندگان مجلس و کارشناسان محترم کمیسیون برنامه و بودجه نقش بیبدیلی در هدایت این امر مهم دارند.
***
میهندوستی انتقادی با مدل اکبر گنجی!
فردی به نام یاسر میردامادی اخیراً طی یادداشتی پیرامون مقاومت مردم و اتحاد ملی ایرانیان در ایام درگیری ۱۲ روزه مدعی شده که میتوان در قالب چیزی به نام "میهندوستی انتقادی"، هم معارض یک نظام سیاسی و حکمرانی بد بود و هم در عین حال از کشور در مقابل تجاوز بیگانه دفاع کرد!
به گزارش انصافنیوز، او که در نوشتار خود همواره با "منتقدان بنیادی حکومت" یا همان معارضان نیز در تخاطب است همچنین مینویسد: وظیفهی میهندوستی، تحت شرایطی که توضیح خواهم داد، وابسته به کیفیت حکمرانی کشور نیست. یعنی، تحت شرایطی حتی با فرض حکمرانی بد (غیر دموکراتیک، ناکارآمد و حتی فرضاً توتالیتر) باز هم در وضع خطر وجودی، منتقدان وظیفه دارند تمامقامت از وطن دفاع کنند. بر این اساس، در لحظهی تجاوز نظامی خارجی هیچیک از کاستیهای حکمرانی بد وظیفهی دفاع میهنی را ساقط نمیکند یا کاهش نمیدهد.
فرد مذکور در بخش پایانی یادداشت خود نیز تصریح میکند:
"میهندوستی انتقادی به ما میگوید که میتوان هم منتقد وضع موجود بود و هم مدافع وطن؛ میتوان به حکمرانی بد معترض بود و در عین حال تمامقامت در برابر تجاوز خارجی به وطن ایستاد. زیرا اگر قرار است «ایران برای همهی ایرانیان» باشد شرط لازم آن این است که ابتدا ایرانی باقی بماند تا آنگاه بتوان حکمرانیاش را به سوی حکمرانی خوب سوق داد، و نه اینکه فقط «باقی بماند» بلکه حداقلهای توسعه نیز در کشور برقرار باشد... با این حال، انکار نمیتوان کرد که نظام مسلط، بهویژه اگر درآمیخته با حکمرانی بدِ نهادینه باشد، احتمالاً روایت جنگ را در انحصار خود میگیرد، و در نتیجه انتقاد کردن یا حتی بازگوکردن درد و رنج مردم را «همصدایی با دشمن» تعبیر میکند و بدینسان فضای نقد را تنگ میکند. بر این اساس، نسبت به خطر «سوخت اخلاقی شدن» میهندوستی به پای پروپاگاندای حکومتی حساس باید بود. همهنگام اما به کرختی ملّی و ایرانویرانگری نقابدار هم حساس باید بود. میهندوستی انتقادی راهی است پرپیچوخم؛ اما دشواری راه نباید موجب شود که مسیر را رها کرد و جای خالی این مسیر روشن را با کژراهههایی پر کرد که سرانجامی به جز ویران شدن ایران کهن ندارد."[۳]
*این نظریه از لحاظ عقلانیت دچار خلل است و "ضعف دلیل" دارد.
چه اینکه مثلا گفتهاند: "شرف المکان بالمکین"!
یعنی یک مکان و یک کشور بدون حضور حکمرانی که بتواند امنیت و آبادانی و دین و عقلانیت و پیشرفت و فرهنگپروری را برای مردم به ارمغان بیاورد جز یک بادیهی بیحاصل و تلخ چه خواهد بود؟
به عبارت سلیستر ما چیزی به عنوان معارض در سیاست داخلی یک کشور نداریم چون تحمل یک حکمرانی بد اساسا غیر ممکن و غیر منطقی است. یعنی ما یا منتقد داریم که به قصد اصلاح امور فعالیت میکند و یا مخالفی که بالتمامه نظام سیاسی را قبول ندارد و آهنگ انقلاب میکند تا به زعم خود حکومتی بهتر بر سر کار بیاورد.
با ادراک این معنا مشخص میشود که مردم و همه آنها که تن به اتحاد ملی در مقابل دشمن دادند؛ طبعا از کلیت حاکمیت و معدل حکومت راضی هستند و ایرادات را نیز در کنار این آگاهی نقد میکنند که یک حاکمیت بدون ایراد اساسا یک مفهوم ناممکن است.
در واقع باید با شجاعت درباره مردم نجیب ایران گفت که گزاره القایی "صبر این مردم از نجابت شان است نه رضایتشان" یک گزاره غلط است و مردم نجیب ایران در کنار همه انتقادات اما از حکومتشان راضی هستند زیرا در فضای منطقی نمیشود مردم از حکومتی ناراضی باشند و در عین حال بخواهد سرزمین آن حکومت فاقد آبادی و امنیت و پیشرفت و فرهنگ را حفظ کنند!
این نخستین استدلالی است که اثبات میکند فرض میهندوستی انتقادی هرگز نمیتواند چیزی بیشتر از یک نمایش باشد.
از طرف دیگر آیا منکر این هستیم که یک دشمن خارجی در گام اول طراحی خود برای تجاوز به خاک یک کشور به ظرفیت معارضین آن کشور مینگرد؟!
آیا ندیدیم که نتانیاهو چگونه کتاب فعالان معارض از قبیل اکبر گنجی را بر سر دست گرفت و آنرا به مردم ایران نشان داد؟
از نظر آقای میردامادی که معتقدند میتوان با حفظ فاصله از حاکمیت اما میتوان از کشور دفاع کرد اکنون اکبر گنجی که حتی از اقدام نتانیاهو برائت جست در کجای این معادله قرار دارد؟
آیا او میتواند مدعی باشد که به دشمن کمکی نکرده و یا ایضا میهندوستی کرده است؟
پاسخ خیر است و دلیل این کمک به دشمن نیز همان تفاوت "معارضه و انتقاد" است.
در ساحت معقولات مصطلح میدانیم که یک منتقد، ساختار کلی را کاملا قبول دارد و برای اصلاح و پیشرفت نقد میکند. از همین روست که دشمن نمیتواند به او امیدی داشته باشد.
لکن معارض کسی است که با اصل ساختار در تضاد قرار دارد و از همین رو نه تنها ادعای وطندوستی او یک نمایش یا یک کار بیهوده است؛ بلکه مهمتر از تمام این رخدادها؛ آن معارض مطمح طمع دشمن نیز قرار دارد.
همان که در ماجرای اکبر گنجی دیدیم.
و این دومین استدلالی است که فرض میهندوستی منتقدانه را رد میکند.
شاید در اینجا این سؤال به ذهن متبادر شود که پس عمده آن کسانی که سابق بر جنگ دوازده روزه به عنوان معارض و اپوزسیون شناخته میشدند؛ چگونه با این تفاسیر توانستند به میدان دفاع از ایران بشتابند؟
پاسخ اینست:
بخش زیادی از اینان نه در جایگاه معارض که منتقد بودهاند و از همینرو دفاعشان از ایران و نظام ایران و مردم ایران تماما دفاعی مستدل، دلسوزانه و میهندوستانه بوده است.
بخشی هم اما یا معارضینی شبیه به اکبر گنجی هستند که عملا ناراحتی خود را از ایجاد انتفاع برای دشمن فریاد زدند(!) که اسم این رفتار حتی اگر دفاع از میهن باشد اما باید تعیین تکلیف شود و برای دشمن عدمالنفع ایجاد کند که در این صورت آن معارض دیگر نه معارض که منتقد است!
و بخشی هم معارضینی هستند که با استشمام محدود بودن عملیات اسرائیل؛ تقلا کردند در ژست دفاع از ایران منافعی برای خود دست و پا کنند!
فیالحال اینکه همه باید بدانیم تلاش برای دستیابی به "تحلیل درست" همیشه باید در دستور کار باشد و همگی در تلاشی جمعی بکوشیم تا محاسبه غلط به ذهن جامعه و ایضا به ذهن فعالان سیاسی راه نیابد. زیرا تحلیل غلط از حمله دشمن خطرناکتر است.
***
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1678371
2_ https://irna.ir/xjVg6j
3_ https://ensafnews.com/605601