جستاری در باب جنگ ۱۲روزه و علاقمندانش

عصر ایران شنبه 01 شهریور 1404 - 11:25
حال در ایامی که ایران در داخل با ابر بحران‌های خود مواجه شده و‌ مجبور به تحمل فشار حداکثری از سمت دشمنان خود در خارج می‌باشد؛ این طبلِ جنگ طلبی در دست برخی تریبون‌داران جریانات تندرو سیاسی کشور، چه ارتباط معناداری با تضمین حفظ منافع ملی ایران دارد!؟

عصرایران ؛ بسام کریمی - فکر می‌کنم جنگ را می توان به مثابه سرطان درنظر گرفت که اگر به قامت میزبان خود حمله کند تا قربانی نگیرد بیمار را رها نخواهد کرد. احتمالا سرطان در خوشبینانه‌ترین حالت، یک عضو از بدن بیمار را به یغما خواهد برد. و همچنین هنگامی که جنگ بر پیکر یک سرزمین فرود آید حتی اگر در پایان، مرزهای جغرافیایی را نتواند جابجا کند؛ در عوضش بدون خون هم راهش را نمی کشد برود. بلکه با خون، خود را سیراب می‌کند و این ویژگی، جزیی از ذات ابدی جنگ محسوب می‌شود. جنگ جان‌ می‌گیرد، تن‌ها را تکه و پاره می‌کند، خانه‌‌ها را به ویرانی می‌کشاند، شهر‌ها را از صحنه روزگار محو می‌نماید و ممکن است پلنگ و مارال‌ها را بدون جنگل، یتیم رها کند. چه پدرانی که بعد از شبیخونِ جنگ، بی‌پسر شدند و زن‌هایی بیوه و فرزندانی که هرگز شانس آن را نداشتند که آغوش گرم والدین خود را تجربه کنند. با همه این تفاصیل می‌‌توان آدم‌هایی را در گوشه و کنار این سرزمین یافت که زندگی‌اشان در گرو این کشاکش‌های خونین است؛ چه ادامه جنگ در سرزمین‌های اشغالی باشد و چه گهگاه در آسمان‌ نه‌چندان بلند پایتخت. 

پیش از حمله اسرائیل، همکارم به دلیل تاخیر بیش از حد یکی از شرکت‌های لیزینگی خودرو، از خیرِ خرید ماشین گذشت و همه پولش را به طلا تبدیل کرد. وقتی آسمان‌های تبریز و شیراز و اصفهان به صورت یک روتین شبانه به اتوبانِ جنگنده‌های اسرائیلی درآمده بود؛ همکارم با لبخندی جدی و به دور از اغراق می‌گفت که حداقل طلا بالا می‌رود و سود خوبی نصیبش خواهد شد و حتی تحلیل‌های خارجی را دنبال کرده بود که با ادامه روند جنگ روسیه و اکراین و عدم توافق روسیه با پیشنهادهای آمریکا، روند رو به رشد اُنس جهانی ادامه خواهد داشت…

 به نظر نمی‌آید چنین برآوردهای مالیِ همکارم، چیزی از برآورد‌های سیاسی-مالی برخی گروه‌های تندرو در داخل، کم داشته باشد. افرادی که در آینده‌نگری سیاسی خود فتح قدس را وعده می‌دادند و برخلاف اعلام موضع رسمی وزارت امور خارجه مبنی بر صلح‌طلبی ایران، در روزنامه‌ها و رسانه‌های تصویری‌اشان‌، شهادت را در مسیرِ نابودی دشمن، جزیی از اهداف لایتغیر کل کشور قلمداد می‌کردند. به نظر می‌رسد برای چنین تندروهایی حفظ سنگرِ سیاسی حتی به قیمت کشیده شدن پای ایران به جنگی نابرابر و غیرضروری از اوجب واجبات است. 

  تورق پیج های اینستاگرامی و فضای مجازی نشان می‌دهد در زمانی که موشک‌های اسرائیلی به جان تقریبا بی‌دفاع وطن برخورد می‌کرد؛ پیدا می‌شد عده‌ای که فریاد شادی سر دهند و دلشان بخواهد موشک‌های بیشتری در پایتخت فرود آید تا شاید به خیال خود در اندک امیدی که داشتند حکومت سقوط کند. بدون آنکه یادشان باشد شاید روزی، ساعتی، لحظه‌ای یکی از همین موشک‌های آدم‌کُش بر سر خانه خودشان آ‌وار شود و دیگر نتوانند فریادی بکشند برای کمک، برای اینکه کسی بیاید و آوارها را از روی تن بی‌جانشان بردارد… به هر حال این افراد چه از سر استیصال و چه از سر علاقه شخصی‌اشان به سلطنت پهلوی‌ها، خواهان جنگ بودند. رفته رفته آن‌ها طالب جنگ شده بودند، موافق تجاوز دشمن، دل‌خوش به موشک‌های ویران‌کننده، درست مانند آلمانی‌هایی که در غرور و ابهت دیکتاتوری تازه متولد شده‌ی هیتلر غرق شده بودند و حاضر بودند همسایه یهودی‌تبار خود را به رگبار ببندند. مفهومِ “هم‌وطن” جای خود را به “هم‌حزبی” داده بود؛ جایی که ایدئولوژی نازیسم همه‌ی احساسات یک ملت را در تصرف خود درآورده بود. این شکاف ویران‌کننده به وضوح در جنگ جهانی دوم تجربه شد. 

مطمئنا این میل به جنگ، در درون آدم‌های معمولیِ جامعه ایرانی یک شبه به وجود نمی‌آید. شاید بحران‌های اقتصادی- اجتماعیِ افسارگسیخته‌ای که در طی این سال‌ها روزانه بر تعداد آن‌ها افزوده شده و از دید این قشر از جامعه، سیاست‌های پروگماتیک موثری از سمت دولت‌ها ‌و مشخصا نظام تصمیم‌گیری کشور ظهور و بروز جدی نداشته؛ ناچارا در ضمیر ناخودآگاهشان به عاملی برای عبور از تمامی این تنگناها تبدیل شده است. در چنین وضعیتی است که این افراد که وجودِ خودشان را در هیچ‌یک از گفتمان‌های رسمی حاکمیت پیدا نمی‌کنند؛ حتی به غلط، پذیرش حمله به خاکِ وطن خویش را تنها گزینه‌ی پیش روی خود می‌بینند. 

با این حال شاید بتوان احساسات آدم‌های درمانده جامعه را تا حدی درک کرد و فرصت‌طلبیِ خریداران طلا و دلار را جزیی از حماقتِ تحمیل شده بر آنها درنظر گرفت اما چطور می شود با توئیت‌های قلدرمعابانه گروه‌های تندرو سیاسی کنار آمد؟ کنار گذاشتن عنصر عقل‌گرایی را تا کجا می‌شود تحمل کرد؟ اگر شهروندی که به زعم خودش در طول چند دهه حق شهروندی او نادیده گرفته شده، وقوع جنگ را یک راهگشای قطعی می‌داند؛ نمایندگان جریان تندرو مجلس نیز  می‌توانند از جنگ به عنوان یک نعمت استثنایی برای کشور یاد کنند؟ 

مدعیانی که وقوع جنگ را از محالات می‌دانستند و قدرت نظامی صهیونیست را صرفا به کودک‌کُشی در فلسطین اشغالی محدود می‌کردند؛ در طول جنگ ۱۲ روزه در سکوت رسانه‌ای و پشت پرچم ایران در دست سرباز هخامنشی، سنگر گرفته بودند و بلافاصله پس از آتش‌بس، مجددا عَلَم نعمت جنگ و جهاد دست گرفتند! 

محمد فاضلی در پادکست دغدغه ایران و به نقل از روح الله رمضانی‌(نویسنده کتاب تاریخ سیاست خارجی ایران) عنصر “ناواقع‌گرایی سیاسیِ پادشاهان ایرانی” را به عنوان یکی از عوامل تعیین‌کننده‌ در برخورد با بحران‌های سیاستِ خارجی کشور برمی‌شمارد و دائما یادآور می‌شود که غفلت از واقع‌گرایی سیاسی در تمامی دوران‌ها -چه در زمان پیروزی ‌و فتوحات و  چه در شکست‌ها و کوچک شدن مرزها- منجر به ترسیم تحلیل‌های نادرست از توان واقعی کشور شده که بعدها ثمره این ناواقع‌گرایی در مذاکرات، چیزی جز شکست‌های پیاپی و کاهش قدرت و نفوذ ایران در منطقه دستاوردی نداشت. حال در ایامی که ایران در داخل با ابر بحران‌های خود مواجه شده و‌ مجبور به تحمل فشار حداکثری از سمت دشمنان خود در خارج می‌باشد؛ این طبلِ جنگ‌طلبی در دست برخی تریبون‌داران جریانات تندرو سیاسی کشور، چه ارتباط معناداری با تضمین حفظ منافع ملی ایران دارد!؟ وجه اشتراک بنر‌های ۵۰ متری در پایتخت با گفتمان و‌ بیانیه‌های وزارت امور‌خارجه در چیست؟ 

شخصا شاید انگیزه‌های مالی همکارم در خرید طلا و علاقه‌اش به جنگ برای افزایش قیمت طلا را حماقت یا یک رفتار طبیعی تدافعی برای حفظ ارزش اندوخته‌های کارمندی‌اش بدانم و بر استیصالِ درماندگانِ طرفدار حمله به کشور چشم‌پوشی کنم اما قایم موشک‌بازی‌های جنگ‌طلبانه مدعیانِ جنگ در کشور را چیزی جز منفعت‌طلبی‌حزبی و فاصله از عنصر واقع‌گرایی سیاسی نمی‌بینیم. نقطه‌ای که حفظ و بقای قدرت سیاسی بر منافع ملی کشورم ترجیح داده شده تا جایی که احتمالا بدشان نمی‌آید بار دیگر موشکی بر آسمان پایتخت فرود بیاید و آن‌ها تیتر‌های گل‌درشت برای روزنامه‌ی ناواقع‌گرای‌اشان انتخاب کنند و آن تیتر‌ها را بدهند به دوستانشان تا بنر‌های ۶۰ متری از آن چاپ کنند و با افتخار از ساختمان‌های رفقای عزیزشان آویزان کنند…  واقعا این همه علاقه به جنگ تا کجا!؟

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.