عصر ایران؛ محسن سلیمانی فاخر- در یکی از مصاحبهها وقتی از رایان سرلک، بازیگر نوجوان، پرسیدند «شغل مادرت چیست؟» او بیدرنگ و بدون مکث پاسخ داد: «مادری».
همین واژه کوتاه و ساده، در عین حال عمیقترین پاسخی بود که میتوانست داده شود. او بهطور ناخودآگاه اما هوشمندانه تأکید کرد مادری نه یک نقش فرعی و حاشیهای، بلکه شغلی تماموقت، دشوار و در عین حال بزرگترین و مهمترین مسئولیت اجتماعی است.
این جمله کوتاه، آیینهای شد برای بازاندیشی در ارزشی که جامعه امروز ما به خانهداری و مادری میدهد؛ ارزشی که در هیاهوی اقتصاد و اشتغال بیرونی، روزبهروز کمرنگتر شده است.
امروزه در پی بحرانهای اقتصادی ، یافتن استقلال مالی و نیز کسب منزلت اجتماعی، زنان بیشتر از گذشته وارد بازار کار شدهاند. این وضعیت که ناشی از تحولات روز جوامع است، حتی زنان خانهدار قدیمی را بهسوی شغلهای خارج از خانه میکشاند. این مسأله باعث میشود تا بسیاری از زنان مجبور شوند بخشی از وقت و انرژی خود را صرف شغلهای بیرون از خانه کنند، چیزی که پیامدهای منفی خود را برای ساختار خانواده و جامعه بهدنبال دارد.
در چنین وضعیتی آسیبهای اجتماعی ناشی از کاهش زمان مادری و تمرکز بیشتر بر کار بیرون از خانه، بهطور مستقیم بر رشد و تربیت فرزندان تاثیر میگذارد.
مادری که تمام وقت خود را صرف تربیت فرزندان میکند، نه تنها در فرآیند شکلگیری شخصیت فرزند تاثیرگذار است بلکه با ارائه محیطی امن و حمایتی، میتواند بهطور غیرمستقیم به تقویت بنمایههای روانی و اجتماعی کودک کمک کند. در صورتی که این زمان و توجه محدود شود، قطعاً باعث ایجاد شکافهایی در این فرآیند خواهد شد.
از طرف دیگر، بسیاری از زنان خانهدار که اکنون مجبور به ورود به بازار کار شدهاند، نه تنها خود را از برخی ارزشها و ارتباطات خانوادگی محروم میبینند بلکه، در بسیاری از موارد، سود کار کردن آنها در قیاس با ارزشهای مادری و خانواده کمتر است.
شاید درآمدی که از یک شغل بهدست میآید، بهلحاظ مالی مفید باشد، اما این دستاورد مالی نمیتواند جایگزین عشق، توجه، و زمان حضور در کنار خانواده و فرزندان شود. این نوع معادله اقتصادی، منجر به از دست دادن آنچه که میتوان آن را "سرمایه انسانی" در بلندمدت نامید، میشود.
از یک منظر اجتماعی و روانشناختی، شرایطی که مادران مجبور به کار بیرون از خانه میشوند، موجب کاهش ظرفیت حضور موثر آنها در خانواده و تربیت صحیح فرزندان میگردد.
این روند میتواند عواقب طولانیمدت برای نسلهای بعدی داشته باشد، زیرا پایهریزی شخصیت و روابط اجتماعی کودکان عمدتاً در محیط خانه و از طریق تعاملات مستقیم با مادر و پدر شکل میگیرد.
اما در شرایطی که فشار اقتصادی بهویژه در کشورهایی که با بحرانهای اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، افراد بهویژه زنان چارهای جز حضور در بازار کار ندارند.
این جابجایی نقشها نیازمند بازنگری در سیاستهای اجتماعی و اقتصادی است تا نه تنها به زنانی که در حال گذار از خانهداری به شغلهای بیرون از خانه هستند، حمایتهای مناسب داده شود، بلکه در عین حال بهطوری که به نقش مادری آسیب نرسد، از بازگشت به ساختارهای خانوادگی و سنتی نیز حمایت بهعمل آید.
القصه، بهجای تحقیر یا بیتوجهی به شغل مادری، باید توجه ویژهای به این نقش حیاتی داده شود. مادری که در خانه است نه تنها فردی است که محیطی ایمن و محبتآمیز برای رشد و تربیت فرزندان فراهم میکند، بلکه بهنوعی یک ستون استوار در ساختار اجتماعی محسوب میشود. در نتیجه، توجه به این شغل و فراهم آوردن شرایطی که زنان بتوانند انتخاب کنند که میان خانهداری و حضور در محیط کار تعادل ایجاد کنند، ضروری است.
در این عصر مسأله مادری بهعنوان یک شغل، از نگاه بسیاری از زنان و مردان نادیده گرفته میشود.
رایان سرلک بهدرستی این واقعیت را بهزبان آورد، زیرا حقیقت این است که در شرایط اقتصادی امروز، برای بسیاری از مادران، شغل بیرون از خانه نمیتواند ارزش و اهمیت مادری را جایگزین کند.
----------------------------------------------------------------
*عصر ایران: این نوشته تنها در بیان نقش و اهمیت مادری است و نه در توجیه یا توصیه دور کردن زنان از کار و فعالیت اجتماعی و اقتصادی.