ژنرال اسرائیلی که عرب‌ها را شکست داد و دوست فلسطینی‌ها شد!/حلقه گل عرفات روی قبر پلد

تابناک شنبه 15 شهریور 1404 - 00:05
سیاست‌های چپ‌گرایانه ژنرال باعث می‌شد گاهی توسط یهودی‌ها تهدید به قتل شود. برخی از یهودیان افراطی هم او را به خیانت متهم می‌کردند. او در ادامه تبدیل به یکی از بنیا‌ن گذاران حزب سیاسی یهودی عربی جدیدی به نام «فهرست پیشرو برای صلح» (PLP) شد.

ژنرال اسرائیلی که عرب‌ها را شکست داد، چپ کرد و دوست فلسطینی‌ها شد!/حلقه گل عرفات روی قبر پلد

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، کتاب «پسر ژنرال؛ مواجهه رو در روی یک صهیونیست با واقعیت‌های فلسطین» نوشته میکو پِلِد اردیبهشت امسال (۱۴۰۴) با ترجمه فاطمه تشکری جهرمی توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد. این‌کتاب توسط یک اسرائیلی نوشته شده که روزگاری صهیونیست بود اما امروز دیگر خود را صهیونیست نمی‌خواند؛ بلکه می‌گوید طرفدار صلح و دوست فلسطینی‌هاست. 

میکو پلد از نظر فرهنگی و اجتماعی، پدیده جالبی است؛ یکی از اسرائیلی‌هایی که با واقعیت بی‌تعارف و بی‌پرده وجود استعماری خود در فلسطین روبرو شده و به دشمنان سازمان و ساختار یهودی دولت رژیم صهیونیستی تبدیل می‌شوند. پلد تا کنون چندبار در تظاهرات و تجمعات اعتراضی فلسطینی‌ها شرکت کرده، توسط سربازان اسرائیلی دستگیر و دوباره آزاد شده است. او به این‌چرخه ادامه می‌دهد. 

* مورد جالب ژنرال یهودی

میکو پلد نویسنده کتاب متولد دسامبر ۱۹۶۱ است و مهم‌ترین بخش کارنامه پدرش، فعالیت به‌عنوان یکی از ژنرال‌های جنگ شش‌روزه اسرائیل در سال ۱۹۶۷ است که رژیم صهیونیستی در آن کرانه باختری، نوار غزه، بلندی‌های جولان و شبه‌جزیره سینا را تصرف کرد. پدرش ژنرال متیتیاهو ایفلند با نام اختصاری متی پلد با آن‌نقش‌آفرینی در ارتش اسرائیل، استاد زبان و ادبیات عرب شد. نکته‌ جالب‌تر در زندگی این‌ژنرال اسرائیلی این است که به‌عنوان یکی از اعضای پیشگام مجلس اسرائیل، تبدیل به یک فعال صلح با فلسطینی‌ها شد. 

نویسنده کتاب «پسر ژنرال» می‌گوید پدرش از نخستین نسلی بود که زبان عبری را که به‌تازگی احیا شده بود، به‌عنوان زبان مادری خود پذیرفت. ژنرال پلد، در ۱۶ سالگی به‌طور داوطلب وارد پالماخ (نیروی ضربت سازمان هاگانا) شد و در جوخه اروشلیم با اسحاق رابین هم‌خدمتی بود و تا پایان عمر رابطه نزدیکش را با او حفظ کرد. 

اعضای پالماخ موظف به عبری‌کردن نام‌های خود بودند. به همین‌لیل متیتیاهو ایفلند نام پلد را انتخاب کرد که در زبان عبری به‌معنای آهن است. این یهودی دوآتشه که احساس می‌کرد اعضای پالماخ به‌اندازه کافی برای مبارزه با انگلیسی‌ها تلاش نمی‌کنند، استعفا داد و به مدرسه بازگشت. سپس به دانشکده حقوق لندن رفت که نکته جالب دیگر زندگی‌اش گذرنامه‌ای است توسط دولت بریتانیا برایش صادر شد و در بخش وطن آن نوشته شده بود: «فلسطین». در بخش تابعیت گذرنامه پلد هم نوشته شده بود: «فلسطین».

متی پلد با شروع روز نکبت (اشغال رسمی فلسطین در ۱۹۴۸) که اسرائیلی‌ها آن را جنگ استقلال مي‌خوانند، تصمیم گرفت در جنگ شرکت کند و به دانشکده حقوق لندن بازنگشت. 

* رگ و ریشه ژنرال؛ رفتار قابل توجه مادربزرگ

مادربزرگ مادری نویسنده «پسر ژنرال»، متولد باتومی گرجستان است. مادربزرگ پدری‌اش هم ریشه در یهودیان روسیه دارد. مادربزرگ مادری میکو پلد، به گفته نویسنده کتاب زنی بسیار مقتصد و صرفه‌جو بوده و آینه‌دار تصویر همان‌یهودی است که در داستان‌ها و حکایت‌های غربی و شرقی به‌عنوان جهود می‌شناسیم. پلد می‌گوید خانه مادربزرگ، در زمستان‌ها همیشه سرد بود و بخاری را فقط بین ساعت ۶ تا ۸ روشن می‌کرد. شب‌ها هم که به تماشای تلویزیون می‌نشست، تمام چراغ‌های خانه را خاموش می‌کرد. هیچ وقت اتوبوس یا تاکسی نمی‌گرفت و همیشه می‌گفت «تاکسی؟ واقعا اسراف است!» این‌مادربزرگ، متخصص پوست و یکی از اولین‌پزشکان یهودی زن در فلسطین اشغالی بوده است. 

همسر این‌مادربزرگ و پدربزرگ میکو پلد، دکتر آوراهام کتزنلسون، بنیان‌گذار وزارت بهداشت اسرائیل بوده است. دیگر فامیل درجه یک نویسنده «پسر ژنرال»، ریچل کتزنلسون خواهر پدربزرگش است که زالمان شازار سومین رئیس جمهور اسرائیل دوست نزدیکش محسوب می‌شود. مادربزرگ مادری، به شازار و ریچل نزدیک بوده و هرهفته شنبه‌ها برای صرف ناهار به اقامتگاه رئیس جمهور می‌رفته و گاهی میکوی کوچک را هم با خود همراه می‌کرده است.

مادربزرگ پدری میکو پلد، در سال‌های اول انقلاب بلشویکی در روسیه، نوجوان بوده و تصمیم گرفته یک کومسومولکا (جوان کمونیست) شود. این‌اعتراف میکو پلد هم تایید دیگری بر این‌گزاره تاریخی است که کمونیسم توسط یهودی‌ها بنیان‌گذاری شد. برادر بزرگتر این‌مادربزرگ (پدری) با نام الیعزر بر این‌باور بوده در روسیه، برای جوانان یهودی آینده‌ای وجود ندارد و ماندن در آن‌جا خطرناک است. بنابراین خواهر و برادر یهودی روس، به «ارتس» یا «سرزمین» اسرائیل مهاجرت کردند. 

الیعزر عموی ژنرال متی پلد، یکی از بنیان‌گذاران دانشگاه زبان عبری در اورشلیم بوده و زبان عبری را پس از حدود ۲۰۰۰ سال فراموشی به زبانی مدرن تبدیل کرد. 

مادر میکو پلد هم زنی یهودی با نام زیکا است که در جوانی داوطلب خدمت در گردان پیاده نظام یهودی ارتش بریتانیا شده و نویسنده کتاب می‌گوید «او به من یاد داد یک‌صهیونیست باشم.»

ژنرال اسرائیلی که عرب‌ها را شکست داد، چپ کرد و دوست فلسطینی‌ها شد!/حلقه گل عرفات روی قبر پلد

جلد انگلیسی کتاب

* دوران کودکی؛ فقط می‌دانستم ما اسرائیلی‌ها قهرمان هستیم

سال‌های کودکی میکو پلد مربوط به حمله پیش‌دستانه اسرائیل به مصر (۱۹۶۷) می‌شوند. 

او در صفحه ۵۷ کتاب می‌گوید: «هنوز کودک بودم و معنای واقعی جنگ را درک نمی‌کردم. فقط می‌دانستم که ما اسراییلی‌ها قهرمان هستیم و حتما پیروز می‌شویم. مثل سایر بچه‌های اسراییلی، به من آموخته شده بود که از نسل مکابیان هستیم که امپراتوری یونان را شکست دادند و از نوادگان داوود که در کودکی گولیات غول فلسطینی را کشت. می‌دانستم اگر چه تعداد ما کم است و دشمنانمان بسیار، ولی ما از زمان تاسیس اسرائیل تمام جنگ‌ها را برده‌ام. مادرم داستان‌هایی از شجاعت و دلاوری‌های نیروهای هاگانا می‌گفت؛ داستان‌هایی از جنگ با بریتانیایی‌ها و عرب‌ها که همیشه با هوش و تدبیر پیروز می‌شدیم.»

حملات غافلگیرانه جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ باعث شد نیروی هوایی مصر نابود و ارتشش شکست بخورد. در نتیجه ظرف چندروز، غزه و شبه جزیره سینا دوباره توسط رژیم صهیونیستی اشغال شد؛ این‌اشغال هم ۲ دلیل مشخص داشت؛ یکی منابع حیاتی آب و دوم تپه‌های مشرف به اسرائیل.

ژنرال متی پلد به‌عنوان مسئول لجستیک ارتش اسرائیل، نقشی مهم و غیرقابل انکار در پیروزی بر مصر ایفا کرد. 

* دوران کودکی؛ تصاحب خانه‌های فلسطینی‌ها و خدمت پدر به ارتش یهود

یکی از فرازهای مهم کتاب «پسر ژنرال» مربوط به ابتدای آن است که نویسنده هنوز در آن، حال و هوای صهیونیستی خود را پیش از تحولش نشان می‌دهد، مربوط به همان‌روزهای کودکی است. او می‌گوید «خانه‌های بزرگ و زیبای فلسطینی‌ها، همگی توسط ارتش اسرائیل تصاحب و به خانواده‌های اسرائیلی داده شدند.»

ژنرال متی پلد پس از پایان جنگ ۶ روزه تصمیم گرفت به‌عنوان یک‌افسر در ارتش یهود بماند. او دوباره به انگلستان فرستاده شد اما این‌بار به آکادمی نظامی سلطنتی رفت و وقتی از انگلستان به فلسطین اشغالی بازگشت، همراه دوستانش، آکادمی ارشد ارتش اسرائیل را تاسیس کرد. این‌ژنرال یهودی، عضو اولین‌هیات نظامی اسرائیل بود که سال ۱۹۵۴ به آمریکا سفر کردند. 

البته پدر نویسنده کتاب، به‌جز مسئولیت لجستیک ارتش یهود، خدمات دیگری هم به اسرائیل داشته است. سال ۱۹۵۶ دیوید بن گوریون یک‌توافق مخفی با فرانسه و بریتانیا برای حمله به مصر امضا کرد. در این‌حمله که به «عملیات صحرای سینا» معروف شد، اسرائیل نوار غزه و شبه جزیره سینا را تصرف کرد. ژنرال که آن‌زمان سرهنگ‌تمام بود، پس از این‌عملیات فرماندار نوار غزه شد. 

مارس ۱۹۵۷ که رسید، دولت آیزنهاور به اسرائیل فشار آورد و رژیم صهیونیستی زمین‌های اشغال‌کرده را واگذار کرد. به ژنرال هم دو هفته فرصت داده شد غزه را ترک کند. 
مسئولیت بعد ژنرال متی پلد، فرماندهی تیپ اورشلیم بود. او اوایل دهه ۱۹۶۰ مشاور ويژه در حوزه سلاح‌های نظامی شد و سپس به درجه سرلشکری و ریاست لجستیک ارتش رسید. این‌مقام، پس از ریاست ستاد کل ارتش، بالاترین رتبه در ارتش اسرائیل محسوب می‌شد. 

* ژنرال از ارتش کناره می‌گیرد و دوست عرب‌ها می‌شود

میکو پلد ۶ ساله بود که پدرش از ارتش اسرائیل کناره‌گیری‌ کرد. این‌اتفاق زمانی افتاد که او در رویاهای خود، پدرش را قهرمان می‌دید و می‌خواست مثل او ژنرالی بزرگ شود. ژنرال پلد سال ۱۹۶۸ تصمیم گرفت بازنشسته شود و به تدریس در دانشگاه بپردازد. به این‌ترتیب برای تحصیل در رشته ادبیات معاصر عرب در مقطع دکترا به لس‌آنجلس رفت.

وقتی خانواده پلد به فلسطین اشغالی برگشت، میکو به یک‌مدرسه در اورشلیم رفت و بین دیگر دانش‌آموزان، به‌عنوان پسر کسی شناخته می‌شد که یک‌ژنرال بازنشسته و خواستار صلح بود و از دولت انتقاد می‌کرد. ژنرال متی پلد در آن‌زمان، بین یهودی‌های هم‌کیش خود به‌عنوان «دوست عرب‌ها» شناخته می‌شد. او اولین استاد اسرائیلی ادبیات عرب بود که مطالعات روایت و شعر فلسطینی را به برنامه درسی دانشگاه اضافه و آن را در دانشگاه‌های تل‌آویو و حیفا تدریس کرد. 

* لبه تیغ انتقاد ژنرال تیز می‌شود/چه‌طور می‌توانید این‌طور حرف بزنید؟

ژنرال متی پلد هرچه بیشتر گذشت، انتقادات بیشتری نسبت به سران صهیونیسم و اسرائیل پیدا کرد. زمانی که در آمریکا مشغول تحصیل بود، مقاله‌ای در روزنامه معاریو نوشت و به‌طور صریح اعلام کرد جنگ ۱۹۶۷ (که خودش نقشی کلیدی در پیروزی در آن داشت)، نه جنگی برای بقا که جنگی انتخابی بوده است. 

میکو پلد در فرازی از کتاب «پسر ژنرال» که مربوط به آن‌روزهای ژنرال است، به ایرادگرفتن‌های پدرش به گلدا مئیر نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی می‌پردازد و می‌نویسد: 

«در سال ۱۹۷۳ گلدا گلدا مئیر نخست‌وزیر وقت اسرائیل در ایلات، شهری در جنوب اسرائیل طی سخنرانی مقابل گروهی از دانش‌آموزان دبیرستانی اظهار کرد که تا پیش از سال ۱۹۶۷ نامی از مردم فلسطین در میان نبوده و آنان یک‌ملت ساختگی بدون هویت ملی واقعی هستند و به همین دلیل نمی‌توانند هیچ‌گونه ادعای ملی بر سرزمین فلسطین داشته باشند. پدرم در ستون هفتگی خود در روزنامه، واکنشی صریح و انتقادی به سخنان مئیر نشان داد و پرسید: مردم جهان، ساکنان نواحی اشغالی کرانه باختری را به چه نامی خطاب می‌کنند؟ پناهندگان سال ۱۹۴۸ قبل از آوارگی‌شان چه نامی داشتند؟ آیا واقعا گلدا مئیر تا سال ۱۹۶۷ نام مردم فلسطین را نشنیده بود؟ در تمام مذاکرات و گفتگوهایی که به عنوان سفیر و وزیر امور خارجه طی سال‌ها داشته، آن‌ها را با چه نامی خطاب می‌کرده است؟ اینکه او ادعا می‌کند تا سال ۱۹۶۷ نامی از مردم فلسطین نشنیده، واقعا جالب است!» (صفحه ۶۹ به ۷۰)

ژنرال اسرائیلی که عرب‌ها را شکست داد، چپ کرد و دوست فلسطینی‌ها شد!/حلقه گل عرفات روی قبر پلد

داوید بن‌گوریون و کابینه‌اش؛ متی پلد نفر اول از سمت راست

* اسرائیلی‌ها ژنرال را طرد می‌کنند

سال ۱۹۷۳ ژنرال پلد به این‌باور رسیده بود که برای پایان به ترور و رسیدن به صلح، اشغال باید خاتمه پیدا کند. او به‌خلاف رویکرد استعماری رفقایش می‌گفت «فلسطینی‌ها می‌توانند شریک طبیعی اسرائیل و پلی برای ارتباط با خاورمیانه (بگوییم غرب آسیا) باشند؛ جایی که ما اسرائیلی‌‌ها تصمیم گرفته‌ایم خانه‌مان را بنا کنیم.»
البته توجه داریم که متی پلد همچنان مانند دیگر اسرائیلی‌ها نگاهی استعمارگرایانه داشته که ایلان پاپه دیگر چهره دانشگاهی اسرائیل، آن را «استعمار وطن‌گزین» می‌خواند. اما هم پلد و هم پاپه به این‌نظر رسیده بودند که زمان جنگ با اعراب و مسلمان‌ها تمام شده و باید به صلح رسید و به نحوی کنار یکدیگر زندگی کرد.

اما خود میکو پلد به‌عنوان نویسنده کتاب «پسر ژنرال» در آن‌برهه که مقطع گذار کودکی و نوجوانی را طی می‌کرده، مانند بسیاری از اسرائیلی‌ها، پیش از آن‌که بداند نام انسان‌های دو و اطرافش فلسطینی است، آموخته بود آن‌ها را با واژه‌هایی چون «فدایی»، «نفوذی» و «تروریست» خطاب کند.

ژنرال متی پلد با موضع‌گیری‌هایش تبدیل به فردی طردشده در ارتش اسرائیل شد. پسرش می‌گوید نسل ژنرال جنگید تا «ما»‌ (اسرائیلی‌ها) بتوانند در دموکراسی زندگی کنند اما اشغال‌گری و ستم به فلسطینی‌ها مانع آن شد. ژنرال پلد که چنین‌نگاهی داشت در تضاد با جریان اصلی جامعه اسرائیل قرار گرفت و فرزندش هم اغلب مورد توهین همکلاسی‌ها و دوستان قرار می‌گرفت. در کتاب خاطراتش هم می‌گوید به علاقه به عرب‌ها متهم می‌شد.

* ژنرال چپ می‌کند و توسط یهودی‌ها تهدید می‌شود

متی پلد پس از جنگ یوم کیپور که سال ۱۹۷۳ آغاز شد، بیش از پیش از جریان اصلی سیاست اسرائیل فاصله گرفت و به گروه‌های صهیونیست چپ‌گرا و سوسیالیست اسرائیل پیوست. او با یوری آونری، یعقوب آرون و چند نفر دیگر از مخالفان صهیونیست‌ها،‌ شورای صلح اسرائیل و فلسطین را تاسیس کرد که اساسنامه‌اش، خروج اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی ۱۹۶۷ و تاسیس یک دولت مستقل فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه بود!

سیاست‌های چپ‌گرایانه ژنرال باعث می‌شد گاهی توسط یهودی‌ها تهدید به قتل شود. برخی از یهودیان افراطی هم او را به خیانت متهم می‌کردند. او در ادامه تبدیل به یکی از بنیا‌ن گذاران حزب سیاسی یهودی عربی جدیدی به نام «فهرست پیشرو برای صلح» (PLP) شد. این‌حزب توانست دو کرسی در کنست به دست آورد و متی پلد برای یک دوره چهار ساله به نمایندگی انتخاب شد.

وقتی دوره چهارساله خدمت متی پلد در مجلس اسرائیل تمام شد، برای یک سال تحصیلی دیگر به هاروارد رفت و در آن‌مقطع حضور در آمریکا، بارها به این‌نکته اشاره کرد که «بهترین کاری که آمریکا می‌تواند برای اسرائیل انجام دهد، توقف فروش سلاح و دادن پول به آن است.» پس از شکل‌گیری پیمان عقیم و نامناسب اسلو هم حرف جالبی زد و گفت: «با ادامه شهرک‌سازی در کرانه باختری، فرصت برای اثبات حسن نیت اسرائیل از دست رفت.»

* مرگ ژنرال و حلقه‌گل عرفات روی قبرش

ژنرال متی پلد صبح ۱۰ مارس ۱۹۹۵ بر اثر سرطان از دنیا رفت. طبق روایت پسرش میکو، چون یاسر عرفات اجازه ورود به اورشلیم را نداشت، احمد طیبی به نمایندگی از او حلقه‌گلی روی قبر ژنرال گذاشت. میکو پلد به این‌نکته هم اشاره می‌کند که پدرش هیچ‌گاه علاقه‌ای به مراسمات دینی نداشت و این‌نکته هم تایید دیگری بر این‌گزاره است که یهودی‌بودن به‌معنای پذیرش آیین یهودیان بنی‌‌اسرائیل نیست بلکه یک‌مساله نژادی است. 

ژنرال اسرائیلی که عرب‌ها را شکست داد، چپ کرد و دوست فلسطینی‌ها شد!/حلقه گل عرفات روی قبر پلد

میکو پلد و پدرش ژنرال متی پلد

* پسر ژنرال و خدمت مقدس زیر پرچم!/ببخشید! کجا را باید امن کنیم؟

میکو پلد به‌عنوان پسر ژنرال متی پلد در فوریه ۱۹۸۰ به سربازی رفت و دواطلب پیوستن به یکی از واحدهای ویژه کماندویی ارتش اسرائیل شد. شروع شک و تردید او درباره صهیونیسم و واقعیت‌های اسرائیل و فلسطین هم از همین‌مقطع زندگی‌اش شروع می‌شود. 

با شروع خدمت پلد در واحد کماندویی، او در ماموریت‌های امنیتی ساده‌ مانند گشت‌زنی در خیابان‌های شهرهای فلسطینی مثل رام‌الله، شهر قدیم اورشلیم و روستاهای دورافتاده کرانه باختری شرکت کرد. جمله کنایی‌اش هم درباره این‌حضور در ماموریت‌ها، این‌گونه است: «هیچ‌گاه نفهمیدم دقیقا چرا آن‌جا بودیم و کجا را قرار بود امن کنیم. سرگروه ما گفت اگر کسی حتی به شما نگاه کرد او را بزنید.»

میکو پلد با دیدن رفتار پدرش و شیوه تربیتی که با آن بزرگ شد، مخالف رفتار صهیونیست‌ها با مردم فلسطین بود. او در آن‌مقطع این‌طور فکر می‌کرد: «ما مردم یهود شایسته داشتن کشور خودمان در سرزمین تاریخی خود بودیم و کشور نیاز به یک ارتش برای دفاع از مردمش داشت. شک نداشتم که این‌حق ماست، با این وجود ظلم اشغالگران اذیتم می‌کرد.» (صفحه ۱۰۶)

پلد به‌مرور به این‌جمع‌بندی رسید که دیگر نمی‌تواند به‌عنوان یک‌سرباز اسرائیلی، ادامه بدهد! او در حالی‌که علاقه‌اش به آموزش و نجات جان انسان‌ها افزایش یافته بود، انتقالی خود را گرفته  و دوره تربیت معلم را آغاز کرد. 

* مدال افتخار اسرائیلی زیر پای سربازان یهود لگد می‌شود

یکی از نقاط عطف زندگی میکو پلد مربوط به اواخر دوران خدمتش در ارتش است. او می‌گوید تحت هیچ‌شرایطی حاضر به مشارکت در حمله اسرائیل به جنوب لبنان یا کرانه باختری نبوده است. چون پدرش پیش از مرگ گفته بود: «بمباران و محاصره بیروت یک جنایت جنگی است که هیچ سرباز اسرائیلی نباید بپذیرد.»

روی همین‌حساب هم در حمله به لبنان شرکت نکرد اما پیش از پایان خدمتش، نشان افتخار و مدالی به او اعطا شد که به همه سربازانی که در جنگ لبنان شرکت کرده بودند، داده شد. میکو پلد می‌گوید «این‌عملیات را عملیات صلح در الجلیل نامیده بودند.» و اضافه می‌کند «وقتی نشان‌ها را دریافت کردیم، من و چند نفر از دوستان دیگرم آن‌ها را روی زمین انداختیم و با پوتین لگدمال کردیم.»

نویسنده «پسر ژنرال» که به ورزش کاراته علاقه داشت، با خروج از ارتش رو به تحصیل و آموختن این‌ورزش آورد. پلد درباره این‌انتخاب خود هم دوباره تیغ کنایه به اسرائیل را تند کرده و می‌گوید «کاراته برخلاف ارتش، دارای یک پایه اخلاقی محکم و بی‌کم‌وکاست است.خلاف آموزش‌های نظامی که هدفشان صرفا ساختن سربازی مطیع و قاتل بود، می‌خواست ما را به افرادی قوی با اعتماد به نفس و مهربان تبدیل کند.»

صادق وفایی

ادامه دارد...

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.